مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

[מַברִיק]

ترحم بر پلنک تیز دندان
ستمکاری بود برگوسفندان

[esiesi]

ناز ها زان نرگس ترکانه اش باید کشید
این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش

[моои]

شعر من شرح پریشانی زلفی است شگرف
که پریشان کندم گر نه پریشان گویم

[esiesi]

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

[شـــقآیــق]

مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هردم فریب چشم جادویت

[esiesi]

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم

[моои]

ما مست صبوحیم زمیخانه توحید

حاجت به می و خانه خمار نداریم

[شـــقآیــق]

ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیس

[מַברִיק]

سيل بر خانه ي من زور چرا مي آرد؟
من كه بي وقت در خانه ي بازي نزدم

[esiesi]

ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی