مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

[-atena-]

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب

کز هر زبان که می شنویم نا مکرر است

[Ɗєя_Mσηɗ]

ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستمکاری بود بر گوسفندان

[sober]

نوشدارویی و پس از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا؟!

[Ɗєя_Mσηɗ]

از غم هستی چو رستم غمگسار امد به دست
چون گسستم رشته ی اغیار ، یار امد به دست

[sober]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید شب هجران تو یا نه
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

[Ɗєя_Mσηɗ]

همی خواهش او همه خوار داشت
زبانی پر از تلخ گفتار داشت

[sober]

تا توانی دلی بدست آور
دل شکستن هنر نمی باشد

[Ɗєя_Mσηɗ]

در من بدمی من زنده شوم
یک جان چه بود صد جان منی

[sober]

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم

[red_Queen]

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بود آنچه می پنداشتیم