مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

[Ɗєя_Mσηɗ]

دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد
گریه تلخ تو را...

[sober]

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

[Medusa]

تو را صبا و مرا آب دیده شد غماز
وگرنه عاشق و معشوق رازدارانند ..

[sober]

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی

کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

[Medusa]

یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند ..

[sober]

در این عالم هرکه را دیدم غمی دارد
دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد

[ابراهیم هادی]

دست از این دیوانه بازی های خود بردار "دل"
ماندنی باشد خودش راهی مهیا میکند ...

[Medusa]

دل همچو سنگت ای دوست به  آب چشم سعدی 
عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی ..

[Ɗєя_Mσηɗ]

یک قطره چشیدیدم زمینای محبت
گشتیم فنا زدریای محبت..

[sober]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه