ارسالها: 163
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Oct 2014
سپاس ها 121
سپاس شده 108 بار در 82 ارسال
حالت من: هیچ کدام
نه
شبحی در همسایگی شماست از ار ال استاین
از گریه متنفر بودم به گریه ام انداختین
از خانواده متنفر بودم به زور بهم دادین
از خوشحالیو نیکی متنفر بودم به زور به خوردم دادین
از حرف زدن متنفر بودم به حرفم کشیدین
از اذیت کردن دوستام متنفر بودم ولی بلایی به سر مغزم اوردین که اذیت کردینشون
از گذشته متنفر بودم به زور جلوی چشمام کشیدین
از ترحم متنفر بودم بهم ترحم کردین
از بغض متنفر بودم بغضمو دائمی کردین
از تحقیر متنفر بودم تحقیرم کردین
اصلا میدونین خوب کردین ولی من خوب تر باهاتون تا میکنم
ارسالها: 413
موضوعها: 9
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 1989
سپاس شده 1099 بار در 376 ارسال
حالت من: هیچ کدام
نه
ولی از اسمش توجهم رو جلب کرد
میخونمش حتما سر فرصت
یازده دقیقه
ارسالها: 5,026
موضوعها: 1,467
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 23583
سپاس شده 24895 بار در 9131 ارسال
حالت من: هیچ کدام
نه .
افتر ؟ ( After ) [ اول یه فن فیک بوده ولی بعدها کتاب و چاپ شده . ]
ارسالها: 163
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Oct 2014
سپاس ها 121
سپاس شده 108 بار در 82 ارسال
حالت من: هیچ کدام
نه
نفرین اردوگاه یخی از ار ال استاین
از گریه متنفر بودم به گریه ام انداختین
از خانواده متنفر بودم به زور بهم دادین
از خوشحالیو نیکی متنفر بودم به زور به خوردم دادین
از حرف زدن متنفر بودم به حرفم کشیدین
از اذیت کردن دوستام متنفر بودم ولی بلایی به سر مغزم اوردین که اذیت کردینشون
از گذشته متنفر بودم به زور جلوی چشمام کشیدین
از ترحم متنفر بودم بهم ترحم کردین
از بغض متنفر بودم بغضمو دائمی کردین
از تحقیر متنفر بودم تحقیرم کردین
اصلا میدونین خوب کردین ولی من خوب تر باهاتون تا میکنم
ارسالها: 5,026
موضوعها: 1,467
تاریخ عضویت: Aug 2012
سپاس ها 23583
سپاس شده 24895 بار در 9131 ارسال
حالت من: هیچ کدام
آره فکر کنم .. به این اسم کتاب زیاد هست !
گذر از رنج ها ؟
ارسالها: 1,387
موضوعها: 299
تاریخ عضویت: May 2014
سپاس ها 15960
سپاس شده 12019 بار در 4390 ارسال
حالت من: هیچ کدام
نه ؛ نخوندم .
" مادام بوآری " ؟
ارسالها: 163
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Oct 2014
سپاس ها 121
سپاس شده 108 بار در 82 ارسال
حالت من: هیچ کدام
نه
کیمیاگر از پائولو کوئلیو
از گریه متنفر بودم به گریه ام انداختین
از خانواده متنفر بودم به زور بهم دادین
از خوشحالیو نیکی متنفر بودم به زور به خوردم دادین
از حرف زدن متنفر بودم به حرفم کشیدین
از اذیت کردن دوستام متنفر بودم ولی بلایی به سر مغزم اوردین که اذیت کردینشون
از گذشته متنفر بودم به زور جلوی چشمام کشیدین
از ترحم متنفر بودم بهم ترحم کردین
از بغض متنفر بودم بغضمو دائمی کردین
از تحقیر متنفر بودم تحقیرم کردین
اصلا میدونین خوب کردین ولی من خوب تر باهاتون تا میکنم