مشاعره (نسخه دوم)

[هستی جونی]

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور

[150]

تا نباشد جدايي
كس نداند قدر ياران را
 كوير خشك ميداند
بهاي قطره ي باران را

[ye dokhtar]

چوست دارم افتاب چشم های روشنت را بلاخص ان قله های ناگهان تابیدنت را

[aloosha]

[Wєιяɗ]

تا نباشد جدايي
كس نداند قدر ياران را
 كوير خشك ميداند
بهاي قطره ي باران را

اگر ان ترک شیرازی بدست ارد دل مارا به حال هندویش بخشم سمرقندو بخارارا

[سی سی♥]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
اندر ان ظلمت شب اب حیا طم دادند

[( lιεβ )]

دو کـانش یکی قطره از بهر عــلم / کنــه بیند و پرده پوشد بحـلم {:

[Ladybirds]

من جهد همی کنم قضا می گوید   بیرون ز کفایت تو کاری دگراست

---

در سینه دلش نازکی بتوان دید 
ماننده ی سنگ خاره در اب زلال

[فاطمه:ef]

تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد       ای شاخ گل رعنا از بهر که می رویی

---

قشنگ بود؟؟؟

---

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند   دل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند

[mohadese iglesias]

یوسف گمگشته باز اید به کنعان غممخور.............. کلبهی احزان شود روزی گلستان غم مخوربه به حال کردی شعرو؟:cool:ر بده