.....
|
امتیاز موضوع:
تورا دوست دارم،تاوانش هرچه هست..بذار باشد..• |
||||||||||||||||||||||||||
تاس من جفت شیش هم که می آورد، باز هم خانه ی "مارها" سهم من است..
06-03-2013، 14:44
کارم از یکی بود و یکی نبود گذشت،
من در اوج قصه گم شده ام….!
06-03-2013، 14:47
شاید اگر
انسانیت هم مارک دار بود خیلی از آدم ها آن را به تن می کردند
06-03-2013، 21:15
مرد بغض نمیکند ...
مرد گریه نمیکند ... مرد نمی شِکند ... فقـــــط سیگاری روشن میکند ؛ و آرام و بی صدا لابلای دود و شعر میمیـــــــرد ...
07-03-2013، 19:45
گاهی دلم میخواهد ماهی باشم..
بی هیچ خاطره ای....
07-03-2013، 19:55
مـیـבآنے؟
مــטּ هنـوز هـم בر پس ِ تمـام ِ اتفاق هـایـ ـے ڪﮧ نیـافتـاבه انـב میشڪنم...! چشمـهـایـت را ببـنـב! گوش ڪטּ! בخترڪے בلش را بغل گرفتـﮧ و زیر آوار ِ بغض هاے فروریختـﮧ اش {جیغ} میڪشـב...!
07-03-2013، 20:01
این دل من برای شکستن نیازی به سنگ ندارد...
بانگاه سرد تو پرپر میشود....
28-04-2013، 16:07
(آخرین ویرایش در این ارسال: 28-04-2013، 16:08، توسط ashkyakhee.)
شعری از فروغ
هر چه دادم به او حلالش باد غير از آن دل كه مفت بخشيدم دل من كودكي سبكسر بود خود ندانم چگونه رامش كرد او كه ميگفت دوستت دارم پس چرا زهر غم به جامش كرد.
28-04-2013، 19:12
یه وقتایی ازدردخوابت نمیبره
دردیه مشت خاطره
| ||||||||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان