10-10-2020، 12:20
بررسی بازی مورد علاقه من:
دایینگ لایت 1
داستان بازی مربوط به شخصیتی به نام «کایل کرین» میشود. او یک مامور مخفی است که برای یافتن شخصی به نام «کدیر سلیمان» به شهر تاریخی در ترکیه به نام هاران سفر میکند. هاران یک منطقه قرنطینه با معماری به دور از مدرنیزه است که شما در آن تنها نخواهید بود. در شهر هاران تعداد بسیار زیادی نجات یافته اعم از خوب و بد حضور دارند و هر از گاهی در جای جای نقشه و خط اصلی داستان بازی آنها را خواهید دید. در این میان باید نقش یک مامور چند جانبه را ایفا کنید و در میان راه به مشکلات بسیاری در تصمیم گیری برخواهید خورد؛ آیا به بازماندگان کمک کنید؟ یا مرگ و زندگی آنها اهمیتی ندارد و باید ماموریت اصلی خود را به اتمام برسانید؟ به گفته استودیو تکلند، بازی Dying Light در ابتدا به عنوان یک ادامه از سری بازیهای جزیره مردگان در نظر گرفته شده بود، اما بعدها تصمیم بر این شد که این بازی تبدیل به یک اثر جداگانه نسبت به بازیهای قبلی شود و چیزی بهتر و بزرگتر ارایه دهد.شاید به گفته آنها چیزی بزرگتر و بهتر حرف بیربطی نبوده است، زیرا این امر را به شکل بسیار محسوسی در گیمپلی آن شاهد هستیم. بنا بر این حرف باید بدانید که Dying Light ترکیب بسیار زیبایی از بازی Dead Island و بازی معروف Mirror’s Edge است. میتوان گفت که تکلند بهترین عناصر کاری خود در جزیره مردگان را در این بازی قرار داده است و با مکانیزمی بسیار شبیه به آن رو به رو خواهید بود. اولین چیزی که در بازی متوجه خواهید شد این است که اگر در پارکور کارتان خوب نباشد و خود را به مرحله حرفهای نرسانید به راحتی در چنگال دشمن و البته زامبیها قرار خواهید گرفت. البته Dying Light همانند بازی Mirror’s Edge یک بازی کاملا پارکور محور نخواهد بود، اما باید بدانید که مهمترین عامل زنده ماند شما، حرفهای شدن در ورجه ورجههای ماهرانه از در و دیوار است. عناصر نقشآفرینی مانند ارتقاهای شاخهای در بازی جای داده شدهاند و با جمعآوری XP در بازی باید مهارت خود را در این امر گسترش دهید. در ابتدا تنها پارکور به پریدن و گرفتن لبههای در و دیوار محدود میشود اما در آخر و با آپگیرد این قسمت، قادر خواهید بود تا کارهایی انجام دهید که بازی به مراتب بسیار لذتبخشتر شود. البته این یک Assassin’s Creed نیست که بتوانید هر لبهای که دیدید بگیرید و از یک برج بالا بروید بلکه برای اینکار نقاط مشخصی وجود دارد که در طول بازی با آنها آشنا خواهید شد.همانطور که میدانید Dying Light یک بازی آخرالزمانی است، پس نباید انتظار داشته باشید که سلاح گرم در اختیارتان باشد. انواع سلاح سرد مانند چکش، تبر، چوب بیسبال، باتوم پلیس و خیلی چیزهای دیگر در بازی جای داده شدهاند که البته در این زمینه نیز قادر هستید آنها را ارتقا کنید و تغییرات آن را حس کنید. البته بدین گونه نخواهد بود که هیچ اسلحه گرمی نخواهید دید؛ برعکس، آنها همانند طلا در بازی وجود دارند اما یافتن تیر و مهمات مختص به آنها همانند یافتن سوزنی در انبار کاه است. یافتن مهمات در بازی به خود شما بستگی دارد؛ آیا حوصله گشت و گذار را در بازی دارید؟ اگر خیر که همیشه دست خالی خواهید بود، اگر علاقمند به این کار باشید پس میتوان گفت مهمات و اشیا فراوانی در بازی وجود دارند که انتظار شما را میکشند. یکی از اصلیترینهای این موضوع، صندوقهای بزرگ مختلف در گوشه گوشه خانهها، سقفها و زیر زمینهاست. برخی از آنها به راحتی باز میشوند و برخی دیگر نیز نیاز به مهارت باز کردن قفل دارند. چیزی شبیه به باز کردن قفل در بازی Skyrim که البته در این بازی مدل بسیار سادهتر آن گنجانده شده است. ابزاری که پیدا خواهید کرد معمولا یا برای ارتقا اسلحه خود خواهد بود و یا باید آنها را با دیگر اعضای باقی مانده در منطقه قرنطینه تعویض و مبادله کنید. همچنین ابزاری مانند الکل و باند نیز برای بهبود جان از دست رفته به کار خواهند رفت.نمیتوان از گرافیک خوب بازی برای زیباتر کردن این موقعیتها گذشت. گرافیک بازی عالی نیست اما چیز ضعیفی نیز شاهد نیستید. Dying Light از نظر گرافیکی یک عنوان کاملا نسل جدید نیست زیرا که مشکلاتی سر راه خود دیده است. یکی از این موارد، دیر لود شدن بافتهای بازی است که به وفور دیده خواهد شد و سپس به دورنماهای بازی میرسید. دورنماها در بعضی صحنهها محسور کننده و در بعضی صحنهها به سرعت تو ذوق خواهند زد. کافیست به بالای برجی بروید و به دوردستها بنگرید؛ بعضی منظرهها در دورنماها شبیه به عکسی بد کیفیت هستند که کوهها و درختان دور دست را به رخ میکشند و از طرفی برجهای بلند و نورانی که خارج از منطقه قرنیطه قرار دارند به هنگام غروب خورشید حسی بسیار واقعی را برایتان تداعی خواهند کرد. تضاد این دو مسئله باعث شده تا از خوبیهای این بازی در زمینه گرافیک کاسته شود. البته این موضوع فقط به مناظری که غیرقابل دسترس هستند ختم میشود. مناطقی که قادر هستید به آنجا بروید به بهترین شکل ممکن طراحی شدهاند. پرواز پرندگان و شناور شدن دود و غبار در آسمان، ساختمانهای خرابه و درهم پاشیده از جمله مناظری هستند که شما آنها را دوست خواهید داشت. نکته دیگری که افراد تنوع طلب را ناراحت خواهد کرد، مکان کلی بازی است. هاران از معماری ساده شهرنشینی بهره میبرد و خانههای دو طبقه سرتاسر نقشه را پوشاندهاند و در میان آنها بعضا برجهای بلند قامت سر به آسمان کشیدهاند و پلهای ماشینرو همانند ماری عظیم الجثه در میان بافت شهر خم و راست شده است. همچنین با اینکه هاران در کنار دریای پرآب قرار دارد، شما با مکانی نسبتا خشک رو به رو خواهید شد که چاشنی آخرالزمانی به این امر دامن زده است. نکته ناراحت کننده طراحی هاران تکراری شدن آن است و با کمی پیشروی در بازی، این منطقه برایتان مکانی ساده تلقی خواهد شد. در کل گرافیک بازی در میان مرز قرار دارد، نه آن قدری بد است که آن را کوبید و نه آنقدر عالی است که مورد ستایش قرار گیرد.
دایینگ لایت 1
داستان بازی مربوط به شخصیتی به نام «کایل کرین» میشود. او یک مامور مخفی است که برای یافتن شخصی به نام «کدیر سلیمان» به شهر تاریخی در ترکیه به نام هاران سفر میکند. هاران یک منطقه قرنطینه با معماری به دور از مدرنیزه است که شما در آن تنها نخواهید بود. در شهر هاران تعداد بسیار زیادی نجات یافته اعم از خوب و بد حضور دارند و هر از گاهی در جای جای نقشه و خط اصلی داستان بازی آنها را خواهید دید. در این میان باید نقش یک مامور چند جانبه را ایفا کنید و در میان راه به مشکلات بسیاری در تصمیم گیری برخواهید خورد؛ آیا به بازماندگان کمک کنید؟ یا مرگ و زندگی آنها اهمیتی ندارد و باید ماموریت اصلی خود را به اتمام برسانید؟ به گفته استودیو تکلند، بازی Dying Light در ابتدا به عنوان یک ادامه از سری بازیهای جزیره مردگان در نظر گرفته شده بود، اما بعدها تصمیم بر این شد که این بازی تبدیل به یک اثر جداگانه نسبت به بازیهای قبلی شود و چیزی بهتر و بزرگتر ارایه دهد.شاید به گفته آنها چیزی بزرگتر و بهتر حرف بیربطی نبوده است، زیرا این امر را به شکل بسیار محسوسی در گیمپلی آن شاهد هستیم. بنا بر این حرف باید بدانید که Dying Light ترکیب بسیار زیبایی از بازی Dead Island و بازی معروف Mirror’s Edge است. میتوان گفت که تکلند بهترین عناصر کاری خود در جزیره مردگان را در این بازی قرار داده است و با مکانیزمی بسیار شبیه به آن رو به رو خواهید بود. اولین چیزی که در بازی متوجه خواهید شد این است که اگر در پارکور کارتان خوب نباشد و خود را به مرحله حرفهای نرسانید به راحتی در چنگال دشمن و البته زامبیها قرار خواهید گرفت. البته Dying Light همانند بازی Mirror’s Edge یک بازی کاملا پارکور محور نخواهد بود، اما باید بدانید که مهمترین عامل زنده ماند شما، حرفهای شدن در ورجه ورجههای ماهرانه از در و دیوار است. عناصر نقشآفرینی مانند ارتقاهای شاخهای در بازی جای داده شدهاند و با جمعآوری XP در بازی باید مهارت خود را در این امر گسترش دهید. در ابتدا تنها پارکور به پریدن و گرفتن لبههای در و دیوار محدود میشود اما در آخر و با آپگیرد این قسمت، قادر خواهید بود تا کارهایی انجام دهید که بازی به مراتب بسیار لذتبخشتر شود. البته این یک Assassin’s Creed نیست که بتوانید هر لبهای که دیدید بگیرید و از یک برج بالا بروید بلکه برای اینکار نقاط مشخصی وجود دارد که در طول بازی با آنها آشنا خواهید شد.همانطور که میدانید Dying Light یک بازی آخرالزمانی است، پس نباید انتظار داشته باشید که سلاح گرم در اختیارتان باشد. انواع سلاح سرد مانند چکش، تبر، چوب بیسبال، باتوم پلیس و خیلی چیزهای دیگر در بازی جای داده شدهاند که البته در این زمینه نیز قادر هستید آنها را ارتقا کنید و تغییرات آن را حس کنید. البته بدین گونه نخواهد بود که هیچ اسلحه گرمی نخواهید دید؛ برعکس، آنها همانند طلا در بازی وجود دارند اما یافتن تیر و مهمات مختص به آنها همانند یافتن سوزنی در انبار کاه است. یافتن مهمات در بازی به خود شما بستگی دارد؛ آیا حوصله گشت و گذار را در بازی دارید؟ اگر خیر که همیشه دست خالی خواهید بود، اگر علاقمند به این کار باشید پس میتوان گفت مهمات و اشیا فراوانی در بازی وجود دارند که انتظار شما را میکشند. یکی از اصلیترینهای این موضوع، صندوقهای بزرگ مختلف در گوشه گوشه خانهها، سقفها و زیر زمینهاست. برخی از آنها به راحتی باز میشوند و برخی دیگر نیز نیاز به مهارت باز کردن قفل دارند. چیزی شبیه به باز کردن قفل در بازی Skyrim که البته در این بازی مدل بسیار سادهتر آن گنجانده شده است. ابزاری که پیدا خواهید کرد معمولا یا برای ارتقا اسلحه خود خواهد بود و یا باید آنها را با دیگر اعضای باقی مانده در منطقه قرنطینه تعویض و مبادله کنید. همچنین ابزاری مانند الکل و باند نیز برای بهبود جان از دست رفته به کار خواهند رفت.نمیتوان از گرافیک خوب بازی برای زیباتر کردن این موقعیتها گذشت. گرافیک بازی عالی نیست اما چیز ضعیفی نیز شاهد نیستید. Dying Light از نظر گرافیکی یک عنوان کاملا نسل جدید نیست زیرا که مشکلاتی سر راه خود دیده است. یکی از این موارد، دیر لود شدن بافتهای بازی است که به وفور دیده خواهد شد و سپس به دورنماهای بازی میرسید. دورنماها در بعضی صحنهها محسور کننده و در بعضی صحنهها به سرعت تو ذوق خواهند زد. کافیست به بالای برجی بروید و به دوردستها بنگرید؛ بعضی منظرهها در دورنماها شبیه به عکسی بد کیفیت هستند که کوهها و درختان دور دست را به رخ میکشند و از طرفی برجهای بلند و نورانی که خارج از منطقه قرنیطه قرار دارند به هنگام غروب خورشید حسی بسیار واقعی را برایتان تداعی خواهند کرد. تضاد این دو مسئله باعث شده تا از خوبیهای این بازی در زمینه گرافیک کاسته شود. البته این موضوع فقط به مناظری که غیرقابل دسترس هستند ختم میشود. مناطقی که قادر هستید به آنجا بروید به بهترین شکل ممکن طراحی شدهاند. پرواز پرندگان و شناور شدن دود و غبار در آسمان، ساختمانهای خرابه و درهم پاشیده از جمله مناظری هستند که شما آنها را دوست خواهید داشت. نکته دیگری که افراد تنوع طلب را ناراحت خواهد کرد، مکان کلی بازی است. هاران از معماری ساده شهرنشینی بهره میبرد و خانههای دو طبقه سرتاسر نقشه را پوشاندهاند و در میان آنها بعضا برجهای بلند قامت سر به آسمان کشیدهاند و پلهای ماشینرو همانند ماری عظیم الجثه در میان بافت شهر خم و راست شده است. همچنین با اینکه هاران در کنار دریای پرآب قرار دارد، شما با مکانی نسبتا خشک رو به رو خواهید شد که چاشنی آخرالزمانی به این امر دامن زده است. نکته ناراحت کننده طراحی هاران تکراری شدن آن است و با کمی پیشروی در بازی، این منطقه برایتان مکانی ساده تلقی خواهد شد. در کل گرافیک بازی در میان مرز قرار دارد، نه آن قدری بد است که آن را کوبید و نه آنقدر عالی است که مورد ستایش قرار گیرد.