مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 3 ]

[جاویدم]

شیرین سخنی در دل ما میخندد

بر خسرو شیرین سخنی میبندد

گه تند کند مرا و او رام شود

گه رام کند مرا و او میتندد

[مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב]

رهرو آن نیست که گهی تند و... 
و گهی خسته رود...
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

[Ɗєя_Mσηɗ]

در کنار قلب عاشق شعله میزد
در شرار آتش دردی نهانی

[ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ]

یارمارا از جدایی غم نبود
درغمش مجنون عاشق کم نبود
برسر پیمان خود محکم نبود
سهم من از عشق جز ماتم نبود

[Ɗєя_Mσηɗ]

دل میرود ز دستم ، صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان ، خواهد شد آشکارا

[Волшебник]

ای نگــــاهت نخـــی از مخمــــل و از ابـــریشم
چند وقت است كه هر شب به تو می اندیشم

[Ɗєя_Mσηɗ]

من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام ..

[ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ]

من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت داشت دانستم
که عشق از پرده ی عصمت برون آرد زلیخا را

[جاویدم]

اگر با غیرتی با درد باشی
و گر بی غیرتی نامرد باشی

[Medusa]

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت

بازآید و برهاندم از بند ملامت