25-11-2013، 19:11
چنین گفت رستم به سهراب یل
که من آبرو دارم اندر محل
مکن تیز و نازک، دو ابروی خود
دگر سیخ سیخی مکن؛ موی خود
شدی در شب امتحان گرمِ چت
بروگمشو ای خاک بر آن سرت
اساماس فرستادنت بس نبود
که ایمیل و چت هم به ما رو نمود
رها کن تو این دختِ افراسیاب
که مامش ترا مینماید کباب
اگر سر به سر تن به کشتن دهیم
دریغا پسر، دستِ دشمن دهیم
چوشوهر در این مملکت کیمیاست
زتورانیان زن گرفتن خطاست
خودت را مکن ضایع از بهراو
به دَرست بپرداز و دانش بجو
دراین هشت ترم، ای یلِ با کلاس
فقط هشت واحد نمودی تو پاس
توکز درس و دانش، گریزان بدی
چرا رشتهات را پزشکی زدی
من ازگور بابام، پول آورم
که هرترم، شهریهات را دهم
من از پهلوانانِ پیشم پسر
ندارم بجز گرز و تیغ و سپر
مسافر برم، بنده با رخش خویش
تو پول مرا میدهی پای دیش
مقصّر در این راه، تهمینه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود
چنین گفت سهراب، ایول پدر
بُوَد گفتههایت چو شهد وشکر
ولی درس و مشق مرا بیخیال
مزن بر دل و جان من ضد حال
اگرگرمِ چت یا اساماس شویم
از آن به که یک وقت دپرس شویم
که من آبرو دارم اندر محل
مکن تیز و نازک، دو ابروی خود
دگر سیخ سیخی مکن؛ موی خود
شدی در شب امتحان گرمِ چت
بروگمشو ای خاک بر آن سرت
اساماس فرستادنت بس نبود
که ایمیل و چت هم به ما رو نمود
رها کن تو این دختِ افراسیاب
که مامش ترا مینماید کباب
اگر سر به سر تن به کشتن دهیم
دریغا پسر، دستِ دشمن دهیم
چوشوهر در این مملکت کیمیاست
زتورانیان زن گرفتن خطاست
خودت را مکن ضایع از بهراو
به دَرست بپرداز و دانش بجو
دراین هشت ترم، ای یلِ با کلاس
فقط هشت واحد نمودی تو پاس
توکز درس و دانش، گریزان بدی
چرا رشتهات را پزشکی زدی
من ازگور بابام، پول آورم
که هرترم، شهریهات را دهم
من از پهلوانانِ پیشم پسر
ندارم بجز گرز و تیغ و سپر
مسافر برم، بنده با رخش خویش
تو پول مرا میدهی پای دیش
مقصّر در این راه، تهمینه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود
چنین گفت سهراب، ایول پدر
بُوَد گفتههایت چو شهد وشکر
ولی درس و مشق مرا بیخیال
مزن بر دل و جان من ضد حال
اگرگرمِ چت یا اساماس شویم
از آن به که یک وقت دپرس شویم