17-08-2014، 14:39
دیشب به قلبم گفتم :
شبها خواب به چشم من نمیاد!
گفت :
از بس که ظهر میخوابی نکبت!
بیخودی هم ادای عاشقارو در نیار!
یه معلمم داریم ، داد میزنه میگه :
خدا شاهده اگه شولوغ کنین ، درو میبندم که
مزاحمه کلاسای دیگه نشین

عاقا من نمیتونم زیر بار این همه خشونت دووم بیارم!
آموزش و پرورش آخه این چه معلمیه که استخدام کردین؟
شكست عشقي !*_POURIYA_*!
يه بارم پوريا برام تعريف كرد كه :
آره!! نشسته بودم سر كوچه طبق عادت معمول با نيم كيلو تخمه كه داشتم ميتسوندم!!! پاشنه كفشامم خوابونده بودم به سيبيلامم روغن بادوم زده بودم برق انداخته بودم
با برو بچ ميزديم تو سر و كله هم... كار هر روزمون همين بود تا اينكه يه روز يه خانومي نجيب و خوشگل از سر كوچه ما رد شد اون روز هيچي نشد اما يه دو ماهي كه گذشت فهميدم فقط به عشق ديدن اين خانوم ميرم سر كوچه!! هيچي ديه عاشقش شده بودم اما روم نميشد برم بهش بگم تا اينكه بر و بچ رفتن رو مخم و اسب درونم رو فعال كردن رفتم يه شاخه گل گرفتم افتادم دنباله دختره كه گلو بهش بم و درد دلمو بهش بگم...
از شانس روزگار كه اون روزي كه تقسيمش ميكردن به من كمتر رسيد همينجور كه پشت سر دختر بودم برگشتم گفتم ببخشيد آبجي!! برگشت نيگا كرد تا اومدم گلو بدم يه تيكه آجر از ساختمون نيمه كاره كنارم افتاد رو سر دختره و جان به جان آفرين تسليم كرد
حالا از اون روز پوريا يه شاخه گل دستش گرفته همينجور داره گوله گوله اشك ميريزه اندازه تخم مرغ
امروز تو صف نونوایی بودم که یه دفعه نونوا گفت کی سیر خورده ؟ گفتم من ... گفت بیا جلو نونتو بدم برو سریع ! تا حالا اینجوری تخریب شخصیتی نشده بودم !
ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﺷﺎﻡ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺑﺮﺍ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﺱ ﺍﻭﻣﺪ ... ﮔﻔﺖ:
پسرم ﺑﺨﻮﻥ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ...
ﻣﻨﻢ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﻟﻮﺱ ﮐﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ :
" ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺳﺮﺭﺍﻫﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﯿﺎﯼ ﯾﻪ ﻣﺎﯼ ﺑﯿﺒﯽ ﻫﻢ
ﺑﺮﺍ ﺑﭽﻪ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﻮﺱ ﺑﻮﺱ "
ﻋﺎﻗﺎ ﺗﺎ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﻮ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ ﺑﺎ ﮐﻔﮕﯿﺮ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﺗﻮ
ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺎﺑﺎﻫﻪ
ﺑﺎﺑﺎﻣﻢ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﮑﺮﺩ ﺩﯾﺲ ﺑﺮﻧﺠﻮ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﺗﻮ ﺳﺮ ﻧﻨﻪ ﺍﻡ
ﯾﻌﻨﯽ ﯾﻪ ﺩﻋﻮﺍﯾﯽ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﻧﮕﻮ ﻭ ﻧﭙﺮﺱ
ﺑﻌﺪ ﭘﺎﺷﺪ ﺭﻓﺖ ﻋﯿﻨﮑﺸﻮ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻃﺮﻓﻮ ﺑﺨﻮﻧﻪ
ﺑﺒﯿﻨﻪ ﮐﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻩ
ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺩﯾﺸﺐ ﺗﻮ ﭘﺎﺭﮐﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﭘﺴﺖ
ﻣﯿﺰﺍﺭﻡ
ﻋﺠﺐ ﻫﻮﺍﯼ ﻧﺎﺯﯾﻪ ﺟﺎﺗﻮﻥ ﺧﺎﻟﯽ خخخخخخخخ
این چیزایی الان واسه غربیا بحرانه
واسه ما ایرانیا خاطرس
والاااااا
پسر با ناراحتی از دختر پرسید آیا منوفراموش میکنی؟؟
دختر با بغض جواب داد:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چگونه تورو فراموش کنم وقتی اسمت تو پسورد ایمیل منه؟!
چشمان پسر پر از اشک شد
پسرک سریع به خانه برگشت و ایمیل دختر را دزدید و با دوستانش دوست شد
عمه هم نداشت
شبها خواب به چشم من نمیاد!
گفت :
از بس که ظهر میخوابی نکبت!
بیخودی هم ادای عاشقارو در نیار!
یه معلمم داریم ، داد میزنه میگه :
خدا شاهده اگه شولوغ کنین ، درو میبندم که
مزاحمه کلاسای دیگه نشین


عاقا من نمیتونم زیر بار این همه خشونت دووم بیارم!
آموزش و پرورش آخه این چه معلمیه که استخدام کردین؟
شكست عشقي !*_POURIYA_*!
يه بارم پوريا برام تعريف كرد كه :
آره!! نشسته بودم سر كوچه طبق عادت معمول با نيم كيلو تخمه كه داشتم ميتسوندم!!! پاشنه كفشامم خوابونده بودم به سيبيلامم روغن بادوم زده بودم برق انداخته بودم
با برو بچ ميزديم تو سر و كله هم... كار هر روزمون همين بود تا اينكه يه روز يه خانومي نجيب و خوشگل از سر كوچه ما رد شد اون روز هيچي نشد اما يه دو ماهي كه گذشت فهميدم فقط به عشق ديدن اين خانوم ميرم سر كوچه!! هيچي ديه عاشقش شده بودم اما روم نميشد برم بهش بگم تا اينكه بر و بچ رفتن رو مخم و اسب درونم رو فعال كردن رفتم يه شاخه گل گرفتم افتادم دنباله دختره كه گلو بهش بم و درد دلمو بهش بگم...
از شانس روزگار كه اون روزي كه تقسيمش ميكردن به من كمتر رسيد همينجور كه پشت سر دختر بودم برگشتم گفتم ببخشيد آبجي!! برگشت نيگا كرد تا اومدم گلو بدم يه تيكه آجر از ساختمون نيمه كاره كنارم افتاد رو سر دختره و جان به جان آفرين تسليم كرد
حالا از اون روز پوريا يه شاخه گل دستش گرفته همينجور داره گوله گوله اشك ميريزه اندازه تخم مرغ
امروز تو صف نونوایی بودم که یه دفعه نونوا گفت کی سیر خورده ؟ گفتم من ... گفت بیا جلو نونتو بدم برو سریع ! تا حالا اینجوری تخریب شخصیتی نشده بودم !
ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﺷﺎﻡ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺑﺮﺍ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﺱ ﺍﻭﻣﺪ ... ﮔﻔﺖ:
پسرم ﺑﺨﻮﻥ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ...
ﻣﻨﻢ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﻟﻮﺱ ﮐﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ :
" ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺳﺮﺭﺍﻫﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﯿﺎﯼ ﯾﻪ ﻣﺎﯼ ﺑﯿﺒﯽ ﻫﻢ
ﺑﺮﺍ ﺑﭽﻪ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﻮﺱ ﺑﻮﺱ "
ﻋﺎﻗﺎ ﺗﺎ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﻮ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ ﺑﺎ ﮐﻔﮕﯿﺮ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﺗﻮ
ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺎﺑﺎﻫﻪ
ﺑﺎﺑﺎﻣﻢ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﮑﺮﺩ ﺩﯾﺲ ﺑﺮﻧﺠﻮ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﺗﻮ ﺳﺮ ﻧﻨﻪ ﺍﻡ
ﯾﻌﻨﯽ ﯾﻪ ﺩﻋﻮﺍﯾﯽ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﻧﮕﻮ ﻭ ﻧﭙﺮﺱ
ﺑﻌﺪ ﭘﺎﺷﺪ ﺭﻓﺖ ﻋﯿﻨﮑﺸﻮ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻃﺮﻓﻮ ﺑﺨﻮﻧﻪ
ﺑﺒﯿﻨﻪ ﮐﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺱ ﺩﺍﺩﻩ
ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺩﯾﺸﺐ ﺗﻮ ﭘﺎﺭﮐﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﭘﺴﺖ
ﻣﯿﺰﺍﺭﻡ
ﻋﺠﺐ ﻫﻮﺍﯼ ﻧﺎﺯﯾﻪ ﺟﺎﺗﻮﻥ ﺧﺎﻟﯽ خخخخخخخخ
این چیزایی الان واسه غربیا بحرانه
واسه ما ایرانیا خاطرس
والاااااا
پسر با ناراحتی از دختر پرسید آیا منوفراموش میکنی؟؟
دختر با بغض جواب داد:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چگونه تورو فراموش کنم وقتی اسمت تو پسورد ایمیل منه؟!
چشمان پسر پر از اشک شد
پسرک سریع به خانه برگشت و ایمیل دختر را دزدید و با دوستانش دوست شد
عمه هم نداشت

به بعضی دخترا باید گفت :
عزیزم پاشو صورتتو بشور 2 دقیقه اومدیم خودتو ببینیم !!!
.
.
.
.
.
.
وصیت بعضی از دخترا: بعد از مرگم منو غسل ندید آرایشم خراب میشهههه!!!!!
قابل توجه مستر نتانیاهو حالا دیگه آزادی توی شلوار جین هست آره ؟؟؟ خبر نداره تا چند وقته دیگه پسرا هم ساپورت پوش میشن ..
عزیزم پاشو صورتتو بشور 2 دقیقه اومدیم خودتو ببینیم !!!
.
.
.
.
.
.
وصیت بعضی از دخترا: بعد از مرگم منو غسل ندید آرایشم خراب میشهههه!!!!!

قابل توجه مستر نتانیاهو حالا دیگه آزادی توی شلوار جین هست آره ؟؟؟ خبر نداره تا چند وقته دیگه پسرا هم ساپورت پوش میشن ..