نـقد دآستـان آکادمـی ومپـایرز(شروع فصل دوم )

[Interstellar]

شرلوک .. (((:
یعنی ولی واقعا چرا لندن نه؟ :| (((:
_

[ÆҐÆŠĦ]

به شدت بو خيانت مياد=|
اميد وارم منو مهرناز يه جوري نباشيم همه فشمون بدن:٧
عالي بود

[nazanin810]

به شدت بو خيانت مياد=|
اميد وارم منو مهرناز يه جوري نباشيم همه فشمون بدن:٧
عالي بود

اتفاقا کلی فشتون دادم

آخ اهورا داری گیجم میکنی رفیق چرا انقدر شخصیتتو پیچوندی

عالیه عالی یکم کنجکاوم کرد

راسی ادمشو کی میزاری؟؟

[omidkaqaz]

به شدت بو خيانت مياد=|
اميد وارم منو مهرناز يه جوري نباشيم همه فشمون بدن:٧
عالي بود

اتفاقا کلی فشتون دادم

آخ اهورا داری گیجم میکنی رفیق چرا انقدر شخصیتتو پیچوندی

عالیه عالی یکم کنجکاوم کرد

راسی ادمشو کی میزاری؟؟

از هفته بعد 

---

به شدت بو خيانت مياد=|
اميد وارم منو مهرناز يه جوري نباشيم همه فشمون بدن:٧
عالي بود

فقط در همین حد فقط اشناهات بت فوش نمیدن بقیه تضمینی نی

[Apathetic]

عکس سالن کو من ندیدم ! :|
___

خسته نباشی داداشی ..
من جای تو دستم درد گرفت بس که طولانی بود .
ولی ایول ! حیف تو که استعدادت فقط تو نته .. حیف تو که اینجا ایرانه .. اگه خارج بود سریع میتونستی رشد کنی .
راسی منم شروع کردم ب رمان نوشتن ! البته ربطی ب بچه های فلش نداره .. یه رمان تقریبا تاریخی مربوط به جنگ جهانی دوم و بیستر راجع به یه خونواده ست ..
ممنون میشم کمکم کنی استاد =)
+ احساس میکنم نقشم خیلی کمرنگه ._.
خیلی هم خوشبختانه یا بدبختانه حواشی کمی دارم .. نه بلایی سرم میاد نه اتفاقی برام میفته نه رازی ازم کشف میشه ..
عاغا ! اهورا ی قسمت بزار فقد مخصوص من =)
معرفی من و خونوادم و سرگذشتم و این چیزا !
والا خودمم خودمو نمیشناسم (:

[Δ.н.ο.υ.я.Δ]

تو قسمتای اینده که تو و بیتا تو اروپا هستین
یه داستان مفصل راجبعت داریم ..
احساساتت درگیر میشن !
متاسفانه این قسمتا فقط رو چند نفر خاص مانور دادم
خوشحال میشم کمکت کنم ..

[Faust]

به شدت بو خيانت مياد=|
اميد وارم منو مهرناز يه جوري نباشيم همه فشمون بدن:٧
عالي بود

چرا حرف مفت میزنی ؟

من فقط ی تیکه ی آخر بودم با اونجا که خونی بودم

شما مهرزادو با من اشتباه میگیرید :V


__

اهورا عالی داداشمـ ♥

فقط به این بگو دهنشو ببنده ها

[ÆҐÆŠĦ]

به شدت بو خيانت مياد=|
اميد وارم منو مهرناز يه جوري نباشيم همه فشمون بدن:٧
عالي بود

چرا حرف مفت میزنی ؟
من فقط ی تیکه ی آخر بودم با اونجا که خونی بودم

__

اهورا عالی ♥

فقط به این بگو دهنشو ببنده ها

من حرف مفت نميزنم فقط چيزي كه من حدس ميزنم تو حدس نميزني:|
بي ادب:|

[ℱΔℛNOOSℋ ℬOZORG]

عالـــــی بود

منتظر فصـــــل دوم

[Tɪɢʜᴛ]

اهورا لبخندی زد .. مهرناز پرسید : اونجا چیکار میکردی؟
-کجا ؟
-منظورم تو جنگله !
-من باید ازت اینو بپرسم .. مگه نمیخواستی به مهمونی بیای؟
مهرناز گفت : یهو سر از اونجا دراوردم خودمم نمیدونم

ینی مهرنازم نفرین شدست ؟