ارسالها: 396
موضوعها: 22
تاریخ عضویت: Mar 2011
سپاس ها 131
سپاس شده 5284 بار در 456 ارسال
حالت من: هیچ کدام
15-08-2011، 10:29
(آخرین ویرایش در این ارسال: 15-08-2011، 10:30، توسط amin.)
قبل از رفتن اون رو انداختم توی حیاط خونه کناری.بعد رفتم به پیست کارتینگ!!!! یکم بازی کردم بعد دیدم بلیطش خیلی گرون بود. برای همین با ماشین کارتیک زدم بیرون و الفرار!(از اولش هم برای دزدیدن اون ماشین و فرار کردن اومده بودم)
ادامه بده..
ارسالها: 278
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2011
سپاس ها 286
سپاس شده 1755 بار در 299 ارسال
حالت من: هیچ کدام
15-08-2011، 12:19
(آخرین ویرایش در این ارسال: 15-08-2011، 12:20، توسط mehrani.)
(وای این داستان مال جنایت کاراست که آدم کشتید نگران نیست تازه سن اون فرد کم هست بعد با ماشین کارتینگ! زده بیرون ههههه باحاله)
داشتم همینجوری میرفتم
ادامه بده...
ارسالها: 142
موضوعها: 27
تاریخ عضویت: Apr 2011
سپاس ها 385
سپاس شده 1013 بار در 154 ارسال
حالت من: هیچ کدام
بعدش همینجور که داشتم میرفتم یکی دیگه از دوستامو دیدم ولی اون منو ندید یک کیسه پر از پول دستش بود کیسه رو از دستش کشیدم و الفرار گازو گرفتم رفتم میخواستم یه بلیط برای یه کشور دیگه برای خودم بگیرم
ادامه بده...
ارسالها: 278
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2011
سپاس ها 286
سپاس شده 1755 بار در 299 ارسال
حالت من: هیچ کدام
28-08-2011، 13:16
(آخرین ویرایش در این ارسال: 28-08-2011، 13:18، توسط mehrani.)
یه بلیط گرفتم رفتم روسیه بعد که از هواپیما پیاده شدم دیدم یه طوفان داره کل هواپیما ها رو میگیره بعد دیدم یه پلیس داره وضعیت رو قرمز نشون میده من کمی شک کردم که نکنه هیولاها هم از زیر زمین بیان بیرون اون موقعه بود که جو گیمری من رو گرفت میخواستم عین مکس پین بشم و بخاطر همین رفتم اصلحه ها رو از پلیسه گرفتم همینطور پالتوشو ، با یه ژس کماندویی از هواپیما اومدم بیرون توی ذهنم گفتم هیجا ایرون خودمون نمیشه همینجور داشتم میرفتم با تریپ مکس پینی که دیدم یه سفینه با دستگاهای مخصوصی از زیر زمین در شدن و داشتن فرودگاه رو خراب میکردن که خواستم ...
ادامه بده...
ارسالها: 142
موضوعها: 27
تاریخ عضویت: Apr 2011
سپاس ها 385
سپاس شده 1013 بار در 154 ارسال
حالت من: هیچ کدام
میخواستم ببینم اونا کین و اگه شد جلوشونو بگیرم
ادامه بده
ارسالها: 40
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
سپاس ها 10
سپاس شده 218 بار در 63 ارسال
حالت من: هیچ کدام
28-08-2011، 19:13
داشتم باخودم فکرمیکردم که بایدچیکارکنم؟خیلی پریشون بودم.اماازیک طرفم حسه وطن پرستیم گل کرده بوداماازیک طرفم تعداد اونا زیادبود.وای وقتی قیافشون یادم میومد از ترس خوابم نمیبرداماباید کاری میکردم.هاجوواج مونده بودم که ازپشت سیاره صدایی شنیدم یکی از اوناداشت به طرف من میومد.باسرعت پشت چرخ هاقایم شدم.ازکنارمن داشت ردمی شدکه ازپشت گرفتمشو.......................
ادامه بده
man shekoofehaye omidam ra dar royaha mibinam
va nadani ke be man migoyad:
garche shab tarik ast
del ghavi dar,
ke sahar nazdik ast
ارسالها: 278
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Mar 2011
سپاس ها 286
سپاس شده 1755 بار در 299 ارسال
حالت من: هیچ کدام
خوابوندمش به زمین ماشه رو کشیدم و تفنگ رو گذاشتم رو مخشو گفتم "از کدوم سیاره اومدی کی هستی ، هدفت چیه که داری اینجا رو خراب میکنی گفت...
ادامه بده...
ارسالها: 29
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: Aug 2011
سپاس ها 106
سپاس شده 366 بار در 41 ارسال
حالت من: هیچ کدام
یه روز پر وانه ای اومد یه پسری نزدیک شد پسره اورا دنبال کرد تا به سحرایی پراز....................
دنبال کن اسمتو باز نمیدونمamin
مشکلاتتون رو به کسی نگین خودتون یادتون میره ولی دیگران خوب یادشون می مونه!
ارسالها: 40
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
سپاس ها 10
سپاس شده 218 بار در 63 ارسال
حالت من: هیچ کدام
یه روز پر وانه ای اومد به پسری نزدیک شد پسر اورا دنبال کرد.پسرک ازخانه ی خودخیلی دور شده بوداما اویادش به پدرپیرش نبوداوبا شورواشتیاق پروانه رادنبال میکرد پروانه وارد جنگلی پراز درخت های بلندباشکل های عجیب وغریب شد انگاردرخت هابااو صحبت میکردند.پروانه ازرودخانه ای گذشت ووارد................................
man shekoofehaye omidam ra dar royaha mibinam
va nadani ke be man migoyad:
garche shab tarik ast
del ghavi dar,
ke sahar nazdik ast