- گفت و گو آزاد نسخه ۳۱۱

[オスイン]

چه روزای تو انجمن داشتیم گذشت رفت عاشق شدیم دعوا کردیم اخطار گرفتیم محروم شدیم مدیر اومدن رفتن ولی انجمن هنوز همونه

[DarkLight]

بنظرم اینجا خیلیم خوبه

[オスイン]

بنظرم اینجا خیلیم خوبه

به به روژین خانوم هه

[DarkLight]

چیه ؟

[オスイン]

چیه ؟

هیچی میخوای بیا منو بزن

[DarkLight]

نخیر دستم کثیف میشه بعدشم تو نامحرمی

[Mr. Potato Head]

[[ SouL ]]

خودت هم میـــدونی...
تو اون جریــان مٌقصر خودت بودی مٌحدثه جان...نه اون طَرفِ..

اون چیزی که واسه مــا تَعریف کردی بیـــشتر تَقصیــر ذات خودتــه تا اشتِباه فَردی...

به هَر حــال..
زِنده بــآد إشتِبـاه خـــوب تــٌ ‎ ‎;O)‎

عارع...مقصر منم ک با ی جان گفتن ی پسر دل و دینمو باختم......من اشتباهی کردم ک ب وسیله اون اشتباه شدم ی بی اعصاب و دپرس.... ولی الان حس ادمیرو دارم ک میخواد ب تقلید از حضرت عیسی ی مرده رو زنده کنه...و درواقع اون آدم دیگه داره موفق میشه.....من نمیدونم نقشم تو این بازی چی بود....چون اون فرد هیچوخ ن ب حرفام گوش کرد....ن رفتارمو تحلیل تجزیه کرد....و ن خودش بهم توضیح داد.....ولی واقعا از اون شخص ممنونم ک منو با ادمای جامعه مخصوصا دنیای مجازی آشنا کرد....ثابت کرد بره ای نباشم ک غول زمزمه های عاشقانه ی گرگو بخورم....ک بعدا بدون اینکه خبر داشته باشم توسط همون گرگ بلعیده شم.....من ب وسیله اون فرد خاطره های چندان زیادی نداشتم....ولی با این تعداد کمشون هنوز دیلیت کردنشون از تو حافظم صبر زیادی میخواد.....ولی دیگه برام مهم نیس....مهم نیس اون فرد عشق اولم بود...مهم نیس هیچوخ بهم توجه نکرد....مهم نیس خاطره ی بدی از عشق دارم....حتی خود اون فرد هم برام مهم نیس...مهم خودمم ک تو 15سالگیم لکه ی ننگی رو قلبم نشست....مهم خودمم ک یاد گرفتم دیگه ب گذشته اهمیتی ندم....مهم خودمم ک دیگه ن اون فرد و دوس دارم و ن ازش متنفرم...مهم خودمم ک دارم سعی میکنم ب خود قبلم...یعنی قبل دیدن اون ....برگردم....مهم فقط خودمم..!

و طبق اون حرفی که آخرین بار تو پ.خ با اون فرد زدم....
دیگه شخصی ب اون اسم...ب اون مشخصات...ب اون کارایی ک با دلم کرد.....نِمیشنآسَم..!

[Aiden Pearce]

کی باز اومده اینجا فک کرده عضوه انونیموسه ؟!

[Son of anarchy]

کی باز اومده اینجا فک کرده عضوه انونیموسه ؟!

از رفیقای امید بوده:|||