گفتگوآزاد نسخه ۳۳۲

[red_Queen]

امروز یه سوال دادم به معلم ریاضی خواستم ازش حل کنه امروز امتحان هم داشتیم

معلم ریاضمون تو کل زمان امتحان ناک اوت شده بود XD اینقدر از دیدن این صحنه لذت بردم B-)

ولی آخر زنگ حلش کرد ۰_____۰

خخخخخ....واقعا ادم کیف میکنه اینجور مواقع

دقیقا
ولی بالاخره معلم از یه جایی جوابشو جور میکنه

[Ɗєя_Mσηɗ]

امروز یه سوال دادم به معلم ریاضی خواستم ازش حل کنه امروز امتحان هم داشتیم

معلم ریاضمون تو کل زمان امتحان ناک اوت شده بود XD اینقدر از دیدن این صحنه لذت بردم B-)

ولی آخر زنگ حلش کرد ۰_____۰

خخخخخ....واقعا ادم کیف میکنه اینجور مواقع

دقیقا
ولی بالاخره معلم از یه جایی جوابشو جور میکنه

بهترینش اون وقتیه که نتونه جواب بده...
من خودم یبار ی مسئله فیزیک دادم به معلمم...از سوالای کنکور بود فک کنم...بعد نتونست حل کنه گفت جلسه بعد میگم ماهم هرهر خندیدیم....

[red_Queen]

امروز یه سوال دادم به معلم ریاضی خواستم ازش حل کنه امروز امتحان هم داشتیم

معلم ریاضمون تو کل زمان امتحان ناک اوت شده بود XD اینقدر از دیدن این صحنه لذت بردم B-)

ولی آخر زنگ حلش کرد ۰_____۰

خخخخخ....واقعا ادم کیف میکنه اینجور مواقع

دقیقا
ولی بالاخره معلم از یه جایی جوابشو جور میکنه

بهترینش اون وقتیه که نتونه جواب بده...
من خودم یبار ی مسئله فیزیک دادم به معلمم...از سوالای کنکور بود فک کنم...بعد نتونست حل کنه گفت جلسه بعد میگم ماهم هرهر خندیدیم....

ادم دوست داره تو اون موقعیت بندری برقصه

[لــــــــــⓘلی]

معلم ریاضیمون پارسال حامله بود :/
قدشم کوتاه بود بچه هامونم تخته پاکن رو میزاشتن
بالای تخته این بنده خدا نمیتونست برداره

زیر صندلی معلم قرانمونم پونز گذاشتیم

[سهَ‌ند]

معلم حرمت داره بی عدبا مگه به شما ادب یاد ندادن

[☪爪尺.山丨几几乇尺☪]

ایندفعه یه سوال میدم در حد تیزهوشان معلمی رو بزاره کنار XD

[سهَ‌ند]

معلم ریاضیمون پارسال حامله بود :/
قدشم کوتاه بود بچه هامونم تخته پاکن رو میزاشتن
بالای تخته این بنده خدا نمیتونست برداره

حتی مریض های روانیم از این کارا نمیکنن

[☪爪尺.山丨几几乇尺☪]

زیر صندلی معلم قرانمونم پونز گذاشتیم

بیا به من یاد بده چجوری جاساز میکنین پونزو؟

[Ɗєя_Mσηɗ]

یبار کلاس فیزیک داشتیم ازمایش کتابو انجام میدادیم...بعد شوکر یکی از دوستام دست من بود ک معلممون داد زد بشینید منم زود نشستم جام قبل اینکه کسی ببینه شوکرو انداختم رو صندلی بغل دستیم...اونم یه قسمت فلزی داشت وقتی بهش فشار وارد میشد برق میگرفتت...هیچی دیگ دوستم نشست همون لحظه با ی جیغی بلند شد گوشام کر شد...حالا اینور ما از خنده عش رفته بودیم

[م‍حمّد]

نمیگین اینجا کسی معلم باشه؟
*شوکر شیش ماه حبس داره شانس اووردی دوستت شکایت نکرد :-)