گفتگوی ازاد || نسخه ۴40

[شـــقآیــق]

دلم میخواد خفت کنم
اصن نمیتونم تحمل کنم ک باهاش چت کنی
ازت بدم اومده
ایییییییییاصن کی بهت اجازه داده باهاش حرف بزنی
...فلان فلان شدهههههه
|:
#حسود
|:

چقدر زشت

ب شما ارتباطی نداره

[سهَ‌ند]

چقدر زشت

ب شما ارتباطی نداره

چرا عکس پروفایل خاک برسری گذاشتی

[THEDARKNESS]

دلم میخواد خفت کنم
اصن نمیتونم تحمل کنم ک باهاش چت کنی
ازت بدم اومده
ایییییییییاصن کی بهت اجازه داده باهاش حرف بزنی
...فلان فلان شدهههههه
|:
#حسود
|:

#کرم ریختن

[شـــقآیــق]

ب شما ارتباطی نداره

چرا عکس پروفایل خاک برسری گذاشتی

ب تو مربوط نیست

---

دلم میخواد خفت کنم
اصن نمیتونم تحمل کنم ک باهاش چت کنی
ازت بدم اومده
ایییییییییاصن کی بهت اجازه داده باهاش حرف بزنی
...فلان فلان شدهههههه
|:
#حسود
|:

#کرم ریختن

آزار داری؟
مریضی؟
بیکاری؟

[Mohlek]

سیل ببره این دنبه هارو
پنجشنبه ها و دور دور جمعه هارو ...

[THEDARKNESS]

چرا عکس پروفایل خاک برسری گذاشتی

ب تو مربوط نیست

---

#کرم ریختن

آزار داری؟
مریضی؟
بیکاری؟

گزینه 1 و 2

[سهَ‌ند]

چرا عکس پروفایل خاک برسری گذاشتی

ب تو مربوط نیست

اون مثل داداشم بود

یعنی… اگه نگرانی داشت یا کمبود

ناهمواری داشت راهش یا کج بود

گذر ماهها سخت بود و ناراحت بود

یکی‌ کنارش تا آخر بود

حتی اگه باز باهاش قهر بود

دغدغش، دغدغم بود

خنده اش، قهقهم بود

بد باهاش حرف میزدم مصلحت بود

مشکلا برطرف بود. در حد توانم

بهش یاد دادم در حد سوادم

که اگه خیلی ها برنده نباشن

ولی پیروزن، خسته نباشن

خودش میدونه با کی‌ ام

[شـــقآیــق]

ب تو مربوط نیست

---

آزار داری؟
مریضی؟
بیکاری؟

گزینه 1 و 2

ب تو مربوط نیست

اون مثل داداشم بود

یعنی… اگه نگرانی داشت یا کمبود

ناهمواری داشت راهش یا کج بود

گذر ماهها سخت بود و ناراحت بود

یکی‌ کنارش تا آخر بود

حتی اگه باز باهاش قهر بود

دغدغش، دغدغم بود

خنده اش، قهقهم بود

بد باهاش حرف میزدم مصلحت بود

مشکلا برطرف بود. در حد توانم

بهش یاد دادم در حد سوادم

که اگه خیلی ها برنده نباشن

ولی پیروزن، خسته نباشن

خودش میدونه با کی‌ ام

جفتتون گمشین((:

[THEDARKNESS]

هی خدایی رل نزنین اینجا بزارین ارامش برقرار بمونه

---

گزینه 1 و 2

اون مثل داداشم بود

یعنی… اگه نگرانی داشت یا کمبود

ناهمواری داشت راهش یا کج بود

گذر ماهها سخت بود و ناراحت بود

یکی‌ کنارش تا آخر بود

حتی اگه باز باهاش قهر بود

دغدغش، دغدغم بود

خنده اش، قهقهم بود

بد باهاش حرف میزدم مصلحت بود

مشکلا برطرف بود. در حد توانم

بهش یاد دادم در حد سوادم

که اگه خیلی ها برنده نباشن

ولی پیروزن، خسته نباشن

خودش میدونه با کی‌ ام

جفتتون گمشین((:

به فرمایش امثال تو بود تا الان منقرض شده بودم

[سهَ‌ند]

جفتتون گمشین((:

زیر تیر چراغ برق

می‌شه با عشق یه‌جا رو اجاره کرد

جدوله نظاره‌گر

سه‌تا جوون که به فکر تراولن

سامان گفت «می‌سازه آدما رو دوری و بوسیدش»

قطع کرد، گذاشت گوشیو تو جیبش

گفتن «دختره رو می‌خوای؟»

گفت «آره مثل غرب و شرق که سوریه رو می‌خوان

یه مظلوم که با ترس و لرز پیروزیه رو می‌خواد

فقیری که برگ و طعم کوبیده رو می‌خواد و

لاشخوری که از خودش دفاع نداره

زبون طوطیه رو می‌خواد

بی‌تابم، ولی هنوز سرد نشدم

سبزتر از پارکمون کی دیده؟

کارمون می‌گیره

صبحا کنار اون بیدار می‌شم

خوابمون شیرینه

کسی آدرسمو خواست، بگین آسمون می‌شینه»