امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان عمر انسان(طنز)

#1
داستان جالب و خواندنی
 
خداوند ” خــر ” را آفرید! و به او گفت:تو بار خواهی برد؛ از عقل بی بهره خواهی بود؛و همواره بر پشت تو باری سنگین خواهد بود؛و ۵۰سال عمر خواهی کرد!
” خــــر” به خداوند پاسخ داد: حداوندا؛من میخواهم خر باشم؛اما ۵۰سال برای عمرم طولانی است.. عمر مرا ۲۰سال کن.
و خداوند آرزوی “خـــر” را براورده کرد.
خداوند ” ســـگ” را آفرید! و به او گفت: تو نگهبان خانه انسان خواهی شد؛بهترین و وفادارترین یار انسان..و ۳۰سال عمر خواهی کرد!
“ســــــگ” جواب داد: خداوندا! عمر مرا ۱۵سال کن. و خدا آرزوی سگ را هم براورده کرد.
خداوند “میـــمون”را آفرید! و به او گفت: تو از این جا به آنجا میپری؛ برای دیگران شکلک در می آوری تا سرگرم شوند؛تو ۲۰سال عمر میکنی!
“میــــمون”جواب داد:خداوندا ۲۰سال عمری طولانیست.. مرا ۱۰سال کافی است! و خداوند آرزوی میمون را نیز براورده کرد..
و سرانجام!خداوند ” انــــسان” را آفرید!و به او گفت: تو سروریِ همه موجودات زمین را در دست میگیری و بر تمام جهان مسلط میشوی؛ و ۲۰سال عمر میکنی!
“انــــــسان” به خداوند گفت: سرورم؛ ۲۰سال برای من خیلی کم است!!
آن ۳۰سالی که خر نخواست؛ آن ۱۵سالی که سگ نخواست؛آن ۱۰سالی که میمون نخواست زندگی کند؛ به من بده!! و خدا آرزوی انسان را براورده کرد!
از آن زمان تا کنون؛ انسان فقط ۲۰سال مثل انسان زندگی میکند!!
و پس از آن ازدواج میکند و ۳۰سال مثل ” خـــر” کار میکند!
و پس از آنکه فرزندانش بزرگ شدند- ۱۵سال مثل “ســــگ”از خانه ای که در آن زندگی میکند؛ نگهبانی میکند!!
و وقتی پیر شد ۱۰سال مثل “میــــمون” از خانه این پسر به خانه آن دخترش میرود و سعی میکند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند!!
 
از برج میلاد بیفتی اما از چشم عمو رضا  نیفتی


عاشق همتون

          ارادت مند  Heartعمو رضا Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط سانا50 ، ✘PETER✘ ، Mahish ، اسلی ، HediVampire ، parisa16 ، دخترقرمزی ، RєƖαx gнσѕт ، امیر حسین 222 ، BlAcK dAy ، saeid ، MAHKAM J ، ♀✘ دُختَــ♥ـر بَهــآرے ♀✘ ، ♥ سارا ♥ ، یاسی@_@ ، کیاندخت ، ✘ӍДЯЈДл✘ ، _єяяσя_ ، rezaak ، G◎lḓℯᾔ~Ŝtąr ، حقوقدان انجمن ، **li@** ، narges 021 ، آرمیتا18 ، ☮ VENOM VΛDΞR ☮ ، m i t r a ، *KING* ، milk_pezi ، ɱɪɾʌʛє ، ωøŁƒ ، Avril. ، _Ovver_ ، تنهای تنها ی تنها ، شبنم11
آگهی
#2
جالب بود ممنونم
داستان عمر انسان(طنز) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط @unknow@
#3
مرسی.عالی بود
به علت بارش بی وفایی جاده ی عشق لغزنده است لطفا بامحبت رانندگی کنید.
پاسخ
 سپاس شده توسط فرزانه خوشگله
#4
مر30....باحال بود
.
.
.
+سپاس
پاسخ
#5
SmileSmileSmileBlushBlushBig GrinBig GrinBig Grin:cool:
پاسخ
#6
خعلـــــــــــی بآحآل بود
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
MADE IN AM
پاسخ
آگهی
#7
عالی!3پاُس!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
داستان عمر انسان(طنز) 1
پاسخ
#8
مرسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسیShyShy
Heartزندگی کنHeart
پاسخ
#9
دمت گرمممممم
هـَـ ـرگـِــز بـِـه گــُذَشــ ـتِـهــ بـَـرنـَـگــ ـَـرد
اَ گـَ ـر  سـیـ ــنـدِرلــا بَـرایــ ـــ بـَـ ـردآشـ ـتَـن
کـَفـشـ ــشـ بَــرمـیـگــَشـ ـتــــ،
هــیـچـوَقـ ـتـــ 
یــ ـکــــ پــِرنــسـ ـســـ نــمــیـ ـشُــد

پاسخ
#10
عالی بود..وبسیار بسیار آموزنده:cool:
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  داستان کوتاه عاشقانه
  بار کج هیچ گاه به مقصد نمی رسد: داستان الاغ سخت کوش و بز حسود
  داستان اموزنده به خدایت نگو چرا
  داستان عشق مرا بغل کن
Book داستان ترسناک
  داستان وحشتناک(یکمی)
Exclamation یه سوال دارم اگه دورس جواب بدی با فهم ترین انسان هستی
  داستان خنده دار و طنزی
  داستان به دنیا اومدن سید پوتین
  داستان واقعی ترسناک درباره اتفاقات عجیب

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان