به دور تو چرخید و بعد درون غارش گریست
و ماند بین راه خیر و شر و ، به این کارش گریست
مُرد بین مرگ کفن شده و زندگی کفن شده ابدی
و خندید الکی به خوبی و رفت به سوی بدی
و کتاب را آتش زد ، بین خنده هایش در قبر
و خوابید برای همیشه بین جاده فرعی و صبر
به عشقی که ، حتی به بوسه هایش نرسید
به دنیایی که ، روز رستاخیز خدایش را ندید
و ماند بین راه خیر و شر و ، به این کارش گریست
مُرد بین مرگ کفن شده و زندگی کفن شده ابدی
و خندید الکی به خوبی و رفت به سوی بدی
و کتاب را آتش زد ، بین خنده هایش در قبر
و خوابید برای همیشه بین جاده فرعی و صبر
به عشقی که ، حتی به بوسه هایش نرسید
به دنیایی که ، روز رستاخیز خدایش را ندید