امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گهرهای درخشان از برترین بانوی روزگاران

#1
اشاره:
تاکنون درباره ابعاد گوناگون شخصیت والای ریحانه ارجمند پیامبر و در ترسیم ویژگیها و نقش تاریخ ساز او صدها کتاب و هزاران مقاله نوشته شده است.
در این فرصت به مناسبت روزهای جاودانه و فراموش ناشدنی «فاطمیّه» و شهادت جانسوز آن حضرت در راه آزادی و عدالت و دفاع از مغز و حقیقت دین پس از مقدمه ای کوتاه، شماری از سخنان سرشار از حکمت او تقدیم شما خواننده ارجمند می گردد؛ امید که به برکت حقیقت خود فاطمه ـ سلام الله علیها ـ برای همه ما سودبخش و سازنده افتد.
سخن انسان، آینه روح او و زبان و قلم هر کسی ترجمان اندیشه، باور، منش و روش او در زندگی است. از سوی دیگر باید به یاد داشت که هر چه روح بزرگ تر و شکوفاتر و روان هر چه پرمعنویت تر باشد، جلوه گری آن زیباتر و دل انگیزتر و تراوشهای آن سنجیده تر و جاودانه تر خواهد بود.
بزرگی و شکوفایی روان و نیرومندی و پرمحتوایی روح را از جلوه ها و تراوشها و فروغ آن می توان شناخت، همان سان که کوچکی و توسعه نایافتگی و تاریک اندیشی آن را از نازایی و بی فروغی و عدم تراوش و جلوه گری شایسته و سازنده آن.
چهره های درخشانی که بر این سیاره پر اسرار خاکی به طراحی برنامه های دگرگون ساز و پردازش نقشه های سودمند و زایش مرواریدهای اندیشه توفیق یافته اند، یک یک آن فروزش و جلوه گری و شاهکارشان، گواه شکوفایی روح و پربار و بری روان و سازندگی خِرد آنان است.
آنان از سویی با گرمابخشی و حرارت خود، کاروان انسانها را به جنبش و حرکت بر می انگیزند، و از دگر سو با روشنایی خویش، بر سر راه کمال طلبان و ترقی خواهان، مشعلها بر می افروزند، و از سوی سوم با توان و ستُرگی خویش، از آشفتگی و به هم ریختگی نظم معنوی جهان جلوگیری می کنند، و از سوی چهارم در پرتو کردار درس آموزشان، مردم را به سرچشمه کمال و جمال راه نموده، ناآگاهان و تربیت نایافتگان را از سقوط به ورطه جهل و جنون، باز می دارند.
به گواهی قرآن و روایات، پیشوایان دین که نخستین آنان محمد و آخرینشان امام مهدی ـ علیهم السلام ـ است همان انسانهای شکوهباری هستند که به این مقام والا اوج گرفته اند. آنان در زندگی نشان دادند که جهان و هر چه در آن است، همه را زیر پا نهاده و از طبیعت، به سوی حقیقت بالا رفته و از خلق گذشته و به خالق رسیده اند.
آنگاه پس از این شکوفایی و وصول به حق، به فرمان او آمده اند تا دیگران را که در راه کمال جویی، از فرط خستگی، از تلاش و عمل بازمانده و از امید به یأس گراییده، یا به گونه ای در دام طبیعت افتاده اند و به اندیشه کمال برنخاسته اند، راه نمایند. به همین جهت خدا آنان را، راز آفرینش و هدف آن، عنوان ساخت و فرمود:
«یا اَحْمَدُ لَوْلاکَ لَمَا خَلَقْتُ الاَفْلاکَ ... .»[sup](1)[/sup]
«هان ای احمد! اگر به خاطر تو نبود، جهان را نمی آفریدم ... .»
و امام حسن ـ علیه السلام ـ فرمود:
«وَ اَنَا مِنْ اَهْلِ الْبَیْتِ الَّذینَ افْتَرَضَ اللّهُ مَوَدَّتَهُمْ عَلی کُلِّ مُسْلِم ... .»[sup](2)[/sup]
«من از همان خاندان پر شکوهی هستم که خدا، مهر ورزیدن به آنان و فرمانبرداری شان را بر همه ایمان آوردگان واجب ساخت ... .»
و امام عسکری ـ علیه السلام ـ فرمود:
«نَحْنُ حُجَّةُ اللّهِ عَلَی الْخَلْقِ ... .»[sup](3)[/sup]
«ما، حجت خدا بر مردم هستیم ... .»
به همین سبب، اندیشه و منش آنان برای دیگران سرمشق کمال است، و گفتار درخشانشان سراسر فضیلت، و سخنانی که از روح بزرگ و شکوفای آنان برخاسته، برای جانهای تشنه عدالت، آب گوارای حیات است، و برای چشمان جست و جوگر، مشعل راه.
هر چه روح بزرگ تر و شکوفاتر و روان هر چه پرمعنویت تر باشد،
جلوه گری آن زیباتر و دل انگیزتر و تراوشهای آن سنجیده تر و جاودانه تر خواهد بود.
اینک این شما و این هم سخن زندگی ساز و گران سنگ فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ که آینه روح لطیف و ترجمان اندیشه، باور، منش و روش اوج بخش او الگوی زندگی جویندگان حقیقت در همه عصرها و نسلهاست.
پاداش اخلاق در زندگی

«مَنْ أَصْعَدَ اِلَی اللّهِ خالِصَ عِبادَتِه أَهْبَطَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.»[sup](4)[/sup]
«آن کس که عبادت و عملکرد خالصانه خود را به سوی خدا بفرستد، خدا هم، برترین مصلحت و بهترین بهره او را به سویش فرو می فرستد.»
روح روزه داری
«ما یَصْنَعُ الصّائِمُ بِصِیامٍ اِذا لَمْ یَصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ؟»[sup](5)[/sup]
«هنگامی که انسان روزه دار در روزه خویش، زبان، گوش، چشم و دیگر اعضای وجود خویش، چون دست و پا را از نافرمانی خدا باز ندارد، از آن روزه و رمضان، چه کاری ساخته است، و آن را برای چه می گیرد؟»
در معیار شیعه بودن

بانویی حق جو به حضور فاطمه ـ علیها السلام ـ شرفیاب شد، و از وصف و نشان شیعه اهل بیت پرسید، که آن حضرت در ترسیم معیار شیعه بودن، چنین فرمود:
«اِنْ کُنْتِ تَعْمَلُ بِما أَمَرْناکِ وَ تَنْتَهی عَمّا زَجَرْناکِ عَنْهُ فَأَنْتِ مِنْ شِیعَتِنا حَقّاً وَ اِلاّ فَلا.»[sup](6)[/sup]
«اگر آنچه را ما براساس مقررات خدا، شما را راه می نماییم، به کار می بندی و از آنچه هشدارتان می دهیم، هشدار می پذیری، از شیعیان ما هستی؛ اما اگر جز این باشد، از راه و رسم و فرهنگ و اخلاق ما بیگانه ای.»
در رعایت حقوق همسایگان

ریحانه سرفراز پیامبر از پدرش آورده است که چنین فرمود:
«مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَلا یُؤذی جارَهُ،
وَ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ،
وَ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْراً أَوْ یَسْکُتْ،
اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْخَیِّرَ الحَلِیمَ الْمُتَعَفِّفَ، وَ یُبْغِضَ الْفُحْشَ مِنَ الْبَذاءِ، وَ الْبَذاءُ مِنَ النّارِ.»[sup](7)[/sup]
«آن کسی که ایمان به خدا و روز رستاخیز بیاورد، همسایه اش را نمی آزارد؛ و آن کسی که به خدا و روز رستاخیز ایمان بیاورد، میهمان خویش را گرامی می دارد؛ و آن کسی که به خدا و روز رستاخیز ایمان بیاورد، باید یا سخن شایسته گوید و یا ساکت باشد و لب فرو بندد.
مردم! خدا انسان خیراندیش و بردبار را دوست می دارد، و بد زبان و بی شرم را دشمن می دارد؛ چرا که ویژگی حیا، از ایمان است و ایمان در بهشت است، اما بدی و نارواگویی، از بی شرمی است و انسان بی شرم در آتش خواهد بود.»
ترغیب به سخاوت و بلند نظری

«وَ عَلَیْکِ بِالسَّخاءِ، فَإِنَّ السَّخاءَ شَجَرَةٌ مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ، أَغْصانُها مُتَدَلِّیَةٌ اِلَی الأَرْضِ، فَمَنْ أَخَذَ مِنْها غُصْناً قادَهُ ذلِکَ الْغُصْنُ اِلَی الْجَنَّةِ.»[sup](8)[/sup]
«بر تو باد ویژگی ارزشمند بلندنظری و بخشش؛ چرا که این ویژگی، درختی از درختان بهشت است، که شاخه های آن در کران تا کران زمین، سایه گسترده است، و هر کس به شاخه ای از شاخه های آن چنگ زند، او را به بهشت زیبا راه خواهد نمود.»
هشدار از خصلت نکوهیده بخل و تنگ نظری
«إِیّاکِ وَ الْبُخْلَ، فَإِنَّهُ عاهَةٌ لا تَکُونُ فی کَریمٍ. إِیّاکِ وَ الْبُخْلَ فَإِنَّهُ شَجَرَةٌ فِی النّارِ، وَ أَغْصانُها فِی الدُّنْیا، فَمَنْ تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْ أَغْصانِها أَدْخَلَهُ النّارَ.»[sup](9)[/sup]
«از بخل و تنگ چشمی بپرهیز! چرا که بخل، آفت زیان باری است که درخور وجود انسان کمال جو و بزرگ منش نیست. از این خصلت نکوهیده بپرهیز؛ چرا که این آفت زیان بار، بسان درختی است که ریشه در ژرفای آتش دوزخ دارد و شاخه های آن به دنیا می رسد، و هر آن کس که به شاخه ای از شاخه های آن درآویزد، سرانجام او را وارد دوزخ خواهد ساخت.»
پاداش خوشرویی و ادب

در این مورد امام صادق ـ علیه السلام ـ از مام سرفرازش فاطمه ـ علیها السلام ـ آورده است که فرمود:
«بِشْرٌ فِی وَجْهِ الْمُؤْمِنِ یُوجِبُ لِصاحِبِهِ الْجَنَّةَ وَ بِشْرٌ فِی وَجْهِ الْمُعانِدِ الْمُعادی یَقِی صاحِبَهُ عَذابَ النّار.»[sup](10)[/sup]
«خوشرویی و ادب، بهشت را برای انسان خوشرو فراهم می آورد و خوشرویی با کسی که با انسانهای بدخواه و ستیزه جو مبارزه می کند، انسان را از عذاب آتش سوزان نگاه می دارد.»
بدترین انسانها

فاطمه ـ سلام الله علیها ـ از پیامبر آورده است که در هشدار از بیهوده گویی و زبان غیربهداشتی چنین فرمود:
«شِرارُ اُمَّتی الَّذینَ غَذُّوا بِالنَّعیمِ، الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَلْوانَ الطَّعامِ، وَ یَلْبَسُونَ أَلوانَ الثِّیابِ، وَ یَتَشَدَّقُونَ فِی الْکَلامِ.»[sup](11)[/sup]
«بدترین افراد جامعه، کسانی هستند که از نعمتهای خدا می خورند، و لباسهای گوناگون می پوشند و بی آن که سپاس ارزانی دارنده نعمتها را بگزارند، هر آنچه می خواهند، بدون احساس مسئولیت می گویند و به هر زشتی و گناهی روی می آورند.»
منطق و منش مترقی و عادلانه فاطمه ـ علیها السلام ـ
از ریحانه سرفراز پیامبر آورده اند که در این مورد چنین فرمود:
«اَیُّهَا النّاسُ اِعْلَمُوا اَنّی فاطِمَةُ، وَ اَبی مُحَمَّدٌ ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ ، اَقُولُ عَوْداً وَ بَدءاً، وَ لا اَقُولُ ما اَقُولُ غَلَطاً، وَ لا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ شَطَطاً.»[sup](12)[/sup]
«هان ای مردم! من فاطمه ام، پدرم محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ است، در آغاز و فرجام سخنانم می گویم که من، هرگز سخن ناراست و سست نخواهم گفت و هرگز راه خطا و ناستوده نخواهم پویید.»
پانزده کیفر در برابر اهمیت ندادن به نماز

دخت ارجمند پیامبر در این باره چنین فرمود:
«سَأَلَّتُ أَبی رَسُولَ اللّه ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ لِمَنْ تَهاوَنَ بِصَلاتِهِ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ.
قالَ ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ : مَنْ تَهاوَنَ بِصلاتِهِ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ إِبْتِلاهُ اللّهُ بِخَمْسَ عَشَرَةَ خَصْلَةٍ:
یَرْفَعُ اللّهُ الْبَرَکَةَ مِنْ عُمْرِهِ،
وَ یَرْفَعُ اللّهُ الْبَرَکَةَ مِنْ رِزْقِهِ،
وَ یَمْحُوا اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سیماءَ الصّالِحینَ مِنْ وَجْهِهِ،
وَ کُلُّ عَمَلٍ یَعْمَلُهُ لا یُوجَرُ عَلَیْهِ،
وَلا یَرْتَفِعُ دُعاؤُهُ اِلَی السَّماءِ،
وَ لَیْسَ لَهُ حَظٌّ فی دُعاءِ الصّالِحینَ،
وَ أَنَّهُ یَمُوتُ ذَلیلاً،
وَ یَمُوتُ جائِعاً،
وَ یَمُوتُ عَطْشاناً، فَلَوْ سُقِیَ مِنْ أَنْهارِ الدُّنْیا لَمْ یُرْوَ عَطَشُهُ،
وَ یُوَکِّلُ اللّهُ مَلَکاً یُزْعِجُهُ فی قَبْرِهِ،
وَ یَضیقُ عَلَیْهِ قَبْرُهُ، وَ تَکُونُ الظُّلْمَةُ فی قَبْرِهِ،
وَ یُوَکِّلُ اللّهُ بِهِ مَلَکاً یَسْحَبُهُ عَلی وَجْهِهِ وَ الْخَلائِقُ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ،
وَ یُحاسَبُ حِساباً شَدیداً،
وَ لا یَنْظُرُ اللّهُ إِلَیْهِ،
وَ لا یُزَکّیهِ، وَ لَهُ عَذابٌ أَلیمٌ.»[sup](13)[/sup]
«از پدرم پیامبر، در مورد مردان و زنانی که درباره نماز سستی و سهل انگاری روا می دارند، پرسیدم، فرمود: هر مرد و زنی که در نماز و رابطه با آفریدگارش، سستی ورزد و به آن اهمیت ندهد، خدا او را به پانزده بلا، کیفر خواهد کرد:
1ـ برکت را از عمر او بر می گیرد؛
2ـ برکت را از رزق و روزی اش برمی دارد؛
3ـ نشان شایستگان را از چهره اش می زداید؛
4ـ هر کاری که در زندگی انجام دهد، به پاداش آن نخواهد رسید؛
5ـ دعای چنین کسی، پذیرفته نخواهد شد؛
6ـ از دعای بندگان شایسته خدا بهره ای نخواهد برد؛
7ـ با ذلت و خواری خواهد مُرد؛
8ـ گرسنه، جان خواهد داد؛
9ـ تشنه کام، از دنیا خواهد رفت؛ به گونه ای که اگر با همه چشمه سارها و جویبارهای دنیا آبش دهند، تشنگی او برطرف نخواهد شد؛
10ـ پس از مرگش، آفریدگار هستی فرشته ای را بر می گزیند تا او را در قبرش آشفته و ناآرام سازد؛
11ـ قبرش بر او تنگ و تیره و تار خواهد شد؛
12ـ خداوند فرشته ای را می گمارد تا او را بر چهره اش به زمین کشد و همگان او را در نهایت خفت و خواری نظاره کنند؛
13ـ در روز رستاخیز به سختی مورد محاسبه قرار می گیرد؛
14ـ خداوند به او با نظر رحمت نمی نگرد؛
15ـ او را از پیامدهای گناه پاک نمی سازد و به عذابی دردناک گرفتار خواهد شد.»
مقام والای مادر

دخت ارجمند پیامبر در گرامیداشت مقام مادر به یکی از شاگردانش چنین فرمود:
«أَلْزِمْ رِجْلَها، فَاِنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ أَقْدامِها.»[sup](14)[/sup]
«بر پای او بیفت و گرامی اش دار، که بهشت زیر پای مادر است.»
پرتوی از فلسفه احکام

دخت اندیشمند و دین شناس پیامبر در ترسیم پرتوی از حکمت و فلسفه احکام و مقررات خدا فرمود:
«جَعَلَ اللّهُ الإِیمانَ تَطْهیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ مِنَ الْکِبْرِ، وَ الزَّکاةَ تَزْکِیةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِی الرِّزْقِ، وَ الصِّیامَ تَثْبیتاً لِلإِخْلاصِ، وَ الْحَجَّ تَشْییداً لِلدّینِ، وَ الْعَدْلَ تَنْسیقاً لِلْقُلُوبِ، وَ إِطاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَ إِمامَتَنا أَماناً لِلْفُرْقَةِ، وَ الْجَهادَ عِزّاً لِلإِسْلامِ، وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَی اسْتیجابِ الأَجْرِ، وَ الأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعامَّةِ، وَ بِرَّ الْوالِدَیْنِ وِقایَةً مِنَ السُّخْطِ، وَ صِلَةَ الأَرْحامِ مَنْماةً لِلْعَدَدِ، وَ الْقِصاصَ حَقْناً لِلدِّماءِ، وَ الْوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْریضاً لِلْمَغْفِرَةِ، وَ تَوْفِیَةَ الْمَکاییلِ وَ الْمَوازِینِ تَغْییراً لِلْبَخْسِ، وَ النَّهْیَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَ اجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ الْلَّعْنَةِ، وَ تَرْکَ السَّرِقَةِ إِیجاباً لِلْعِفَّةِ، وَ حَرَّمَ اللّهُ الشِّرکَ إِخْلاصاً لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ. «فَاتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُم مُسْلِمُون»[sup](15)[/sup] وَ أَطیعوا اللّهَ فیما أَمَرَکُمْ بِهِ وَ نَهاکُم عَنْهُ، فَإِنَّهُ «إِنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ».[sup](16)[/sup]»[sup](17)[/sup]
«هان ای مردم! خدای جهان آفرین ایمان و باور راستین را سبب پاک سازی شما از مظاهر شرک و بیداد قرار داد؛ و نماز را وسیله پاک ساختن شما از آفت غرور و خود بزرگ بینی. زکات را باعث پالایش و افزون شدن روزیتان قرار داد؛ و روزه را عاملی برای استواری اخلاص شما. طواف بر گرد خانه خود را وسیله اقتدار دین، و عدالت را مایه هماهنگی و انسجام دلها. فرمانبرداری از ما خاندان رسالت را باعث نظام دین و دولت مقرر فرمود، و امامت و پیشوایی ما را به منظور در امان ماندن از پراکندگیها و واپسگراییها و اسارت در چنگال استبداد. جهاد و تلاش در راه عدالت را باعث شکست ناپذیری و عزت اسلام، و شکیبایی را وسیله ای برای جلب پاداش پرشکوه سرای آخرت. امر به معروف و فراخوان به سوی ارزشها را مایه صلاح و شایستگی توده ها شناخت، و نیکی به پدر و مادر را سنگر پیشگیری از خشم خدا. پیوند با نزدیکان را وسیله افزونی شمار و اقتدار جامعه، و قصاص عادلانه و انسانی را عامل حفظ جانها. وفای به نذرها را برای در معرض آمرزش قرار گرفتن، و عادلانه و درست دادن کیلها و وزنها را وسیله مبارزه با کمبودها. هشدار از میخوارگی را سبب پاکیزگی از پلیدیها، و دوری گزیدن از تهمت زدن و نسبت ناروا دادن را مانعی در برابر غلطیدن به وادی لعنت شدگان. وانهادن سرقت را برای حفظ پاکدامنی، و تحریم شرک و ظلم را برای اخلاص در بندگی پروردگار؛ اینک که چنین است پروای خدا را آن گونه که شایسته است، پیشه سازید و بکوشید که جز مسلمانی راستین و آزادمنش و رعایت کننده حقوق و امنیت دیگران، جهان را بدرود نگویید. خدای یکتا را در آنچه فراخوانده و هشدار داده است، فرمانبرداری کنید و راه دانشوران یکتاپرست و پرواپیشه را در پیش گیرید؛ چرا که از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان و آگاهان واقعی از او می ترسند و در برابر او احساس مسئولیت می کنند.»
راز پیشرفت جامعه ها

آن حضرت در ترسیم پرتوی از راز پیشرفت جامعه ها فرمود:
«وَاللّهِ لَوْ تَکافُّوا عَنْ زَمامٍ نَبَذَهُ رَسُولُ اللّهِ لاَعْتَلَقَهُ وَ لَسارَ بِهِمْ سَیْراً سُجحاً لا یَکْلَمُ خُشاشُهُ وَ لا یُتَعْتِعُ راکِبُهُ وَ لاََوْرَدَهُمْ مَنْهَلاً صافِیاً رَوِیّاً ... .»[sup](18)[/sup]
«به خدای سوگند! اگر مردان شما، شهامت یاری حق و عدالت را از خود نشان می دادند و در برابر انحصارگران می ایستادند و نمی گذاشتند زمامداری عادلانه و انسانی پیامبر از مسیر خود انحراف جوید و از دست جانشین راستین او، امیرمؤمنان بیرون رود و تنظیم امور و تدبیر شئون را در دست با کفایت او می سپردند، آن گاه می دیدید که هرگاه مردم از راه حق انحراف می جستند، او آنان را در پرتو نور، به راه می آورد و با مهر پدری، به سر منزل مقصود سیر می داد؛ سیری که نه آزاردهنده بود و نه مرکب و راکب را آزرده و فرسوده می ساخت و سرانجام این کاروان را به سرچشمه زلال رهبری می کرد و در ساحل چشمه ای که آب صاف و گوارا از آن می جوشید، فرود می آورد ... .»
رمز عقب ماندگیها و پسرفتها

در ترسیم گوشه ای از رمز عقب ماندگیها و سقوطها فرمود:
«فَلَمّا اخْتارَ اللّهُ لِنَبِیِّهِ دارَ أَنْبیائِهِ وَ مَأْوی أَصْفیائِهِ، ظَهَرتْ فیکُمْ حَسْکَةُ النِّفاقِ، وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدینِ، وَ نَطَقَ کاظمُ الغاوینَ وَ نَبَغَ خامِلُ الأَقَلِّینَ وَ هَدَرَ فنیقَ الْمُبْطلینَ، فَخَطَرَ فی عَرَصاتِکُمْ، وَ أَطْلَعَ الشَّیْطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ، هاتِفاً بِکُمْ، فَأَلْفاکُمْ لِدعوتِهِ مُسْتَجیبینَ، وَ لِلْغِرَّةِ فیهِ مُلاحِظینَ، ثُمَّ اسْتَنْهَضَکُمْ فوَجَدکم خِفافاً وَ أَحْمَشَکُمْ فَأَلَّفاکُمْ غِضاباً، فَوَسمتُمْ غَیْرَ اِبِلِکُمْ، وَ أَوْرَدْتُمْ غَیْرَ شِرْبِکُمْ، هذا وَ الْعَهْدُ قَریبٌ، وَ الْکَلْمُ رَحیبٌ، وَ الْجَرْحُ لَمّا یَنْدَمِلْ، وَ الرَّسُولُ لَمّا یُقْبَرْ، اِبتِداراً زَعَمْتُمْ خَوفَ الْفِتْنَةِ. أَلا! فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطةٌ بِالکافرین.»[sup](19)[/sup]
«اما آن گاه که خدای پر مهر، سرای پیام آوران و بهشت پرطراوت و معنویت خویش را برای برترین پیامبر خود برگزید، و جایگاه بندگان برگزیده اش را منزلگاه او ساخت، به ناگاه خار و خاشاک نفاق و کینه های درونی در میان شما پدیدار شد و پرده دین کنار رفت. گمراهان به صدا درآمدند و گمنامان فراموش شده قامت برافراشتند و سربلند کردند. نعره های بیدادگران و باطل گرایان در فضا پیچید و آنان در صحنه جامعه به حرکت و جنب و جوش برخاستند. شیطان سرش را از نهانگاه خویش به در آورد و ندایتان داد، و دریغ و درد که شما را آماده پذیرش دعوت فریبش یافت.
آن گاه شما را دعوت به قیام بر باطل و بیداد نمود، و دید که سبکبار به حرکت آمده اید، شعله ها و شراره های خشم و انتقام را در سینه های شما برافروخت و آثار خشم را در شما نمایان دید. از این رو سبب شد که شما بر غیر مرکب خویش علامت نهید و جز بر آبشخور خود درآیید و به چیزی دست دراز کنید که از آنِ شما نیست. این دست درازی و غصب خلافت در حالی بود که هنوز چیزی از رحلت بزرگ پیشوای توحید نگذشته بود و زخم کاری مصیبت ما گسترده بود و جراحات ما بهبود نیافته و پیکر پاک پیامبر به خاک سپرده نشده بود. بهانه شما این بود که از پدیدار شدن فتنه می ترسید، اما چه فتنه ای سهمگین تر از آنکه شما در آن درغلطیدید و راستی که دوزخ بر کافران احاطه دارد.»
آغازین شب پیوند و پرستش عاشقانه خدا

در آغازین شب زندگی مشترک با امیر والایی ها بود که آن حضرت، فاطمه ـ علیها السلام ـ را برخلاف همه زوجهای جوان نگران و غرق در اندیشه دید. دلیل آن را پرسید، فاطمه فرمود:
«تَفَکَّرْتُ فی حالی وَ أَمْری عِنْدَ ذِهابِ عُمْرِی، وَ نُزُولِی فی قَبْری، فَشَبَّهْتُ دُخُولِی فِی فِراشِی بِمَنْزِلی کَدُخُولی إلی لَحَدی وَ قَبْری، فَأُنْشدُکَ اللّهَ إِن قُمْتَ إلی الصَّلوةِ فَنَعْبُدَ اللّهَ تَعالی هذِهِ اللَّیْلَةَ ... .»[sup](20)[/sup]
«در مورد سرنوشت و آینده خویش می اندیشیدم که به یاد واپسین لحظات عمر و هنگامه فرود به خانه قبر افتادم، و به این فکر فرو رفتم که چگونه عمر انسان به سرعت سپری می گردد. امروز از خانه پدر به خانه همتای گران قدرم آمدم و فردا نیز از این جا به منزلگاه دیگری و به جوار رحمت حق خواهم رفت. از این رو، علی جان! به خدای سوگندت می دهم که بیا تا در آغازین لحظات زندگی مشترک، به نماز بایستیم و هر دو با هم این شب جاودانه را به پرستش خدا سپری کنیم.»
دو امانت گرانبهای پیامبر

درباره دو امانت گرانبهای پیامبر، آن بانوی نمونه از قول رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ چنین فرمود:
«... أَلا اِنّی مُخَلِّفٌ فیکُمْ کِتابَ رَبّی عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتی أَهْلَ بَیْتی، ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فَقالَ ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ : هذا عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآن، وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ، لا یَفْتَرقانِ حَتّی یَردا عَلَیَّ الْحَوْضَ، فَأَسْئَلُکُمْ ما تَخْلُفُونی فیهِما.»[sup](21)[/sup]
«رسول خدا فرمود: هان ای مردم! به هوش باشید که من در میان شما دو امانت گرانبها بر جای می گذارم: یکی از آن دو، کتاب پروردگارم، قرآن است و دیگری خاندانم. آن گاه دست امیرمؤمنان را گرفت و فرمود: هان ای مردم! این علی است که هماره به همراه قرآن است و قرآن با اوست؛ این دو از یکدیگر جدایی نمی پذیرند تا هر دو در آستانه حوض کوثر بر من وارد شوند. مردم! من در روز رستاخیز از شما از آنچه در مورد این دو ـ پس از رحلت من ـ انجام دهید، خواهم پرسید و شما در این مورد باید خود را پاسخگو و مسئول بدانید.»
در سوگ خورشید رسالت

آن شاهکار دانش و بیان، در هفتمین روز از سوگ خورشید رسالت بود که موج اندوه خویش را رها ساخت و در کنار تربت پاک او، در میان انبوهی از زنان، با روح بزرگ پدر سخن آغاز کرد و توفانها به راه انداخت:
«وا أَبَتاهُ! وا اصَفیّاهُ! وا مُحَمَّداهُ! وا أَبَا الْقاسِماه! وا رَبیعَ الأَرامِلِ وَ الیَتامی! مَنْ لِلْقِبْلَةِ وَ الْمُصَلّی؟ وَ مَنْ لاِبْنَتِکَ الْوالِهَةِ الثَّکلی؟ ... رُفِعَتْ قُوَّتی، وَخانَنی جَلدی، وَ شَمَتَ بِی عَدُوّی، وَ الْکَمَدُ قاتِلی. یا أَبَتاه! بَقِیتُ والِهَةً وَحِیدَةً، وَ حَیْرانَةً فَریْدَةً ... .»[sup](22)[/sup]
«آه، ای پدر پرمهر! آه، ای برگزیده خدا! آه، ای محمد! آه، ای ابا القاسم! ای بهار زندگی زنان شوی مرده و بی پناه و کودکان یتیم! چه کسی پس از شما در مسجد و نمازگاه مقدس تان نماز می گزارد؟ و چه کسی از دخت اندوه زده و داغدارت پشتیبانی می کند؟
هان ای جان جانان! با رفتن تو، قدرت و قوتم رفت! تاب و توانم به پایان رسید، دشمنم شادمان به شماتت من پرداخت و اندوه، اینک قاتل جانم شد.
جان جانان! اینک فاطمه ات را بنگر که تنها، سراسیمه، اندوه زده و سرگردان مانده است.
جان جانان! صدایم فروکش کرده، پشتم شکسته، زندگی ام به تلخی گراییده و روزگارم تیره و تار شده است.
جان جانان! پس از تو نه یار و مونسی برای تنهایی خویش می یابم و نه چیزی که بتواند جلوی سیلاب اشک دیدگانم را بگیرد و ناتوانی ام را جبران کند.
جان جانان! پس از شما فرود و صعود جبرئیل، میکائیل، فرشتگان و فرود قرآن به پایان رسید و دیگر همه چیز از آسمان قطع شد.
جان جانان! پس از شما به راستی اوضاع دگرگون گشت و درهای امید و آرزو به رویم بسته شد.
جان جانان! دیگر پس از شما دنیا برایم خوشایند نیست و تا هنگامی که نفس می کشم بر شما و در سوگ سهمگین تان گریه می کنم.
جان جانان! نه شور و شوقم بر شما پایان پذیر است و نه اندوهم تمام خواهد شد.

[rtl]اِنَّ حُزنی عَلَیکَ حُزنٌ جدیدٌ
وَ فُؤادی وَاللّهِ صَبٌّ عَنیدٌ ...[/rtl]

جان جانان! اندوه من بر شما، اندوهی جدید و دلم به خدای سوگند، عاشق سرسخت شماست.
جان جانان! هر روز اندوه من در سوگ شما افزون تر می شود و رنج و درد من برای شما پایان ناپذیرتر.
پدر جان! فاجعه ای که در سوگ تو بر من فرود آمده، بس بزرگ است. شکیبایی ام را گرفته و هر لحظه ای که می گذرد گریه ام تجدید می شود.
پدر جان! راستی دلی که در سوگ تو شکیبایی و آرامش پذیرد، دلی سخت است.
هان ای پدر عزیز! با رحلت جان سوز تو نور و روشنی از جهان رخت بربست.
با سوگ تو گلهای زندگی و شکوفه های دنیا پژمرده و افسرده شد؛ چرا که اینها پیش از این به درخشش و تابش وجود تو شکوفا بود.
پدر گرانمایه ام! من تا روزی که شما را دیدار نمایم، اندوه زده خواهم بود.
جان جانان! از لحظه ای که شما از من جدا شده ای، چشمم به خواب نرفته است.
جان جانان! آخر چه کسی پس از شما پشتیبان بیوه زنان و بینوایان خواهد بود؟
جان جانان! آخر چه کسی تا روز رستاخیز یار و حمایت کننده امت خواهد بود؟
جان جانان! پس از تو ما را سخت تضعیف کردند و بر ما بیداد روا داشتند.
پدر جان! پس از تو دنیاداران از ما روی گردانیدند در حالی که پیش از این به برکت وجود تو، ما در میان جامعه بزرگ بودیم.
جان جانان! کدام اشکی است که در فراق جان سوزت جریان نیابد؟ و کدام اندوهی است که پس از تو ادامه پیدا نکند؟ و کدام مژه و پلکی است که پس از رحلت شما به خواب سرمه شود؟
جان جانان! آخر تو بهاران دین و پرتو روشنی بخش پیام آوران خدایی.
خدایا! چگونه است که کوه ها با رحلت جان سوز پیامبرت از هم نمی پاشد؟ و چرا آب دریاها فرو نمی رود؟ و چگونه زمین به لرزه در نمی آید؟!
جان جانان! با رحلت تو، من به سوگی عظیم و مصیبتی سهمگین گرفتار شدم؛ به مصیبتی که راستی کوچک نیست.
جان جانان! من با فاجعه ای عظیم و رویدادی شکننده و سهمگین کوبیده شدم.
جان جانان! فرشتگان در سوگ تو گریان اند و افلاک از حرکت باز مانده اند.
پدر جان! منبرت پس از تو بی کس و تنهاست، و عبادتگاه و محرابت از راز و نیاز شبانه ات تهی است.
جان جانان! تربت و آرامگاهت از اینکه تو را در خود جای داده، شادمان است و بهشت پرطراوت خدا در شور و شوق نیایش و نماز توست.
جان جانان! چه قدر آن مجالس و محافلی که شما می نشستی، پس از شما ظلمت زده است و من هماره در سوگ شما اندوه زده ام تا به زودی بر شما وارد آیم.
جان جانان! «أبا الحسن» ـ که سخت مورد اعتماد و اطمینان تو و پدرِ نور دیدگانت حسن و حسین و برادر و دوست و جانشین توست ـ اینک به سوگ تو نشسته و با از دست دادن عزیزی پرشکوه چون تو، به فراقت گرفتار آمده است.
همو که خودت او را از کودکی پروردی و در بزرگی به برادری خویش برگزیدی.
همو که شیرین ترین دوستان و پرمهرترین یاران و نزدیک ترین کسانت بود.
همو که پیشتازترین ایمان آورنده به خدا، نخستین هجرت کننده به سوی او و نخستین یار و یاور دین خدا و پیامبر او بود. آری او، عزیزی بس والامقام را از دست داده و اینک در سوگ او نشسته است.
اینک ای پدر گرانمایه ام! از دست دادن عزیز عزیزان، جان جانان و امید امیدوارانِ آرمان خواه، ما را سخت داغدار ساخت. اندوه و گریه، کشنده ما گردید و غم های عالَم قرین هماره ما شد.

[rtl]قَلَّ صَبری وَ بانَ عَنّی عَزائی
بَعْدَ فَقْدی لِخاتَمِ الاَنْبیاءِ ...[/rtl]

پس از رحلت تو ای آخرین پیام آور خدا! شکیبایی ام اندک شد و آرامش از من دور گردید.
چشم! هان ای چشم! باران اشک ببار! وای بر تو اگر از فرو باریدن خون بخل ورزی!
هان ای پیامبر خدا! ای بهترین برگزیده او! ای پناه یتیمان و ناتوانان! کوه ها و حیوانات بیابان و پرندگان آسمان و زمین گسترده، همه و همه پس از سوگ تو گریستند، و آسمانها و کهکشانها در غم تو سوگوار شدند.
سالار من! رکن، مشعر، بطحا و «حجُون» بر تو گریه کردند. محراب نماز و درس قرآن، بامدادان و شامگاهان با صدای بلند در رحلت تو ناله زدند.
اسلامِ آزادی بخش و بشر دوست نیز همان وقت ـ که با سوگ جان سوز تو بسان دیگر غربت زدگان و تنهایان، غریب و تنها گشت ـ بر تو گریست.
جان جانان! کاش می دیدی، منبری را که بر فراز آن صعود می کردی و باران حقایق را بر مزرعه جانها می باراندی، اینک پس از آن روشنایی و نور خیره کننده وجود تو، ظلمت و تاریکی بر آن سایه افکنده است.
بار خدایا! مرگ مرا زودتر برسان. هان ای سالار من! آخر دیگر از این زندگی بیزار شده ام!»[sup](23)[/sup]


[color]

1- الجُنّة العاصمة، ص 149.
2- فاطمه ـ علیها السلام ـ از ولادت تا شهادت، ترجمه علی کرمی فریدنی، چ پنجم، ص 264.
3- تفسیر اطیب البیان، ج 13، ص 235.
4- سیما و سیره ریحانه پیامبر، علی کرمی فریدنی، چ سوم، ص 365.
5- همان.
6- همان، ص 367.
7- همان، ص 375.
8- همان، ص 369.
9- سیما و سیره ریحانه پیامبر، ص 370.
10- همان، ص 369.
11- همان، ص 375.
12- منشور دادخواهی، علی کرمی، ص 452.
13- مسند فاطمة الزهراء، ص 235.
14- مسند فاطمه، سیوطی، ص 116.
15- سوره آل عمران (3) آیه 102.
16- سوره فاطر (35) آیه 28.
17- فرازی از خطبه تاریخی حضرت در مسجد پیامبر، منشور دادخواهی، ص 51.
18- سیما و سیره ریحانه پیامبر، ص 382.
19- همان، ص 383. در سه خطبه جاودانه دخت فرزانه پیامبر، راز و رمز صعود و سقوط جامعه ها به طور شگرفی آمده است، که پرداختن به سخنان آن حضرت از این زاویه، نیاز به فرصت جداگانه ای دارد که آن چه آمد، تنها اشاره ای به این بعد از دریای مواج سخنان جاودانه آن آموزگار رادیها و سرفرازیهاست. در این مورد به سه کتاب: منشور دادخواهی، ص 53؛ سیما و سیره ریحانه پیامبر، ص 733، و فاطمة الزهراء من المهد إلی اللحد، ص 433 بنگرید.
20- احقاق الحق، ج 4، ص 481.
21- سیما و سیره ریحانه پیامبر، ص 364.
22- فاطمة الزهراء من المهد إلی اللحد، ص 256.
23- نیز ر.ک: سیما و سیره ریحانه پیامبر، ص 375.[/color]
گهرهای درخشان از برترین بانوی روزگاران 1
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  من یک بانوی چادری هستم
  ماجرای شیعه شدن بانوی آلمانی!
  آشنایی با 8 بانوی پرستار امام زمان
  ــــــــ بانوی دو جهان ! ولادتت مبارک ــــــــ
  »»» سلام بر بانوی ادب , ام البنین «««
  عدالت برترین فضلیت
Heart فضیلتی ناگفته از فضائل بانوی دو عالم
  نظری بر علمدار عشق از لابه‌لای القابی درخشان
  بانوی سرزمین من...
  بانوی ایرانی، مجتهد خانه دار

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان