09-05-2014، 1:35
امروز با دوست دخترم رفتم بیرون خونواده خالم دیدن مارو
اعصابم خورد شد خدافظی کردم داشتم میومدم خونه یه نخ سیگار روشن کردم وسط راه بابام دید منو
بعد میگن چرا تو Lottery ثبت نام نمیکنی
———————–
چرا توی سریالها میخوان شام بخورن زرشک پلو با مرغ روی میزه با کلی سالاد و نوشابه و مخلفات تازه اون هم با تزئینی که فقط تی سایتهای آشپزی عکسشون رو میشه دید
اینا هیچ وقت آبگوشتی کتلتی کوکویی نیمرویی چیزی نمیخورن؟
تازه همیشه سر این میز یه نفر پیدا میشه که میل نداره
——————–
یه مدت بیکار بودم بابام انقد غر زد سرم اصلا منو تو خونه میدید همش میگفت لا اله الا الله حالا الان که میرم سر کار ۱۱ شب میام خونه هر شب بوسم میکنه میگه کی حقوق میگیری ؟؟؟؟؟؟
————–
وقتی مارکو به ونیز برگشت همه دورش جمع شدن تا مارکو از عجایبی که در سفر دیده بود باهاشون حرف بزنه
مارکو گفت یه جایی رفتم دیدم یه نفر داره حرف میزنه و چل نفر دارن مینویسن و اون پل نفر نمیدونستن دارن چی مینویسن و اون یه نفر هم نمیدونست چی داره میگه
یکی از حضار ( با صدای دوبلور آمیتا باچان ) گفت مارک اون استاد بوده و اون چل تا دانشجو بودن و داشتن جزوه مینوشتن
از بین این همه فیلـــم و ســـریالی که دیـــدم ، تنـــها شخـــصیتی که موقـــع بیدار شدن از خـــواب مث مـــاهـا ژولـــیده پولـــیده بود جــــودی ابـــوت بود ! یـــنی من هـــلاک ِ ایـــن شـــخصیـــتم )
—————
یکی از بزرگترین شکست های عشقیم تو دانشگاه بود
زمانی که متوجه شدم پسر مورد علاقم جزوه مینویسه!
آخه احمق به تو هم میگن مرد؟؟؟؟؟
پس من واسه کی دارم انقدر خوش خط جزوه مینویسم!بیشعوووووووووووور! !!!!
——————-
دختر چیست؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به فاصله میان کلیپس تا لبه چکمه (( دختر )) گفته میشود!!! )))
—————–
یه بار استامینوفن خوردم، ازم پرسید:
الان دقیقن کجات درد مکینه که منو خوردی؟
اومدم بگم سرم!
یادم اومد قرصا که حرف نمیزنن، فهمیدم اشتباهی ترامادول خوردم ..! :|
اعصابم خورد شد خدافظی کردم داشتم میومدم خونه یه نخ سیگار روشن کردم وسط راه بابام دید منو
بعد میگن چرا تو Lottery ثبت نام نمیکنی
———————–
چرا توی سریالها میخوان شام بخورن زرشک پلو با مرغ روی میزه با کلی سالاد و نوشابه و مخلفات تازه اون هم با تزئینی که فقط تی سایتهای آشپزی عکسشون رو میشه دید
اینا هیچ وقت آبگوشتی کتلتی کوکویی نیمرویی چیزی نمیخورن؟
تازه همیشه سر این میز یه نفر پیدا میشه که میل نداره
——————–
یه مدت بیکار بودم بابام انقد غر زد سرم اصلا منو تو خونه میدید همش میگفت لا اله الا الله حالا الان که میرم سر کار ۱۱ شب میام خونه هر شب بوسم میکنه میگه کی حقوق میگیری ؟؟؟؟؟؟
————–
وقتی مارکو به ونیز برگشت همه دورش جمع شدن تا مارکو از عجایبی که در سفر دیده بود باهاشون حرف بزنه
مارکو گفت یه جایی رفتم دیدم یه نفر داره حرف میزنه و چل نفر دارن مینویسن و اون پل نفر نمیدونستن دارن چی مینویسن و اون یه نفر هم نمیدونست چی داره میگه
یکی از حضار ( با صدای دوبلور آمیتا باچان ) گفت مارک اون استاد بوده و اون چل تا دانشجو بودن و داشتن جزوه مینوشتن
از بین این همه فیلـــم و ســـریالی که دیـــدم ، تنـــها شخـــصیتی که موقـــع بیدار شدن از خـــواب مث مـــاهـا ژولـــیده پولـــیده بود جــــودی ابـــوت بود ! یـــنی من هـــلاک ِ ایـــن شـــخصیـــتم )
—————
یکی از بزرگترین شکست های عشقیم تو دانشگاه بود
زمانی که متوجه شدم پسر مورد علاقم جزوه مینویسه!
آخه احمق به تو هم میگن مرد؟؟؟؟؟
پس من واسه کی دارم انقدر خوش خط جزوه مینویسم!بیشعوووووووووووور! !!!!
——————-
دختر چیست؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به فاصله میان کلیپس تا لبه چکمه (( دختر )) گفته میشود!!! )))
—————–
یه بار استامینوفن خوردم، ازم پرسید:
الان دقیقن کجات درد مکینه که منو خوردی؟
اومدم بگم سرم!
یادم اومد قرصا که حرف نمیزنن، فهمیدم اشتباهی ترامادول خوردم ..! :|