بازی آنلاین
آپلود عکس
09-05-2014، 16:26
مرد واقعی….زن واقعی….
مرد واقعی….زن واقعی….
کلمه هایی که دیگر در این آشوب جامعه ی اینترنتی و فیسبوکی و وبلاگی دیگر عرق شرم بر پیشانی بلند و سپیدشان نشسته…
نمیدانم آشفته بازار افکار جوانان میهنم تا به کی میخواهد سردرگم باشد و در به در دنبال هویت گم ششده اش بگردد….
در زمان قاجار،سرتاپای زنان را چادری میپوشاند و در واقع هیچ فعالیتی در جامعه نداشتند…مردان هم مــــــــــردانــــــــگی میکردند خدایییش….مرد و زن قاجار به این وضع راضی نشدند و و ازحصر خانگی زن نالیدند و خواهان کروات های فرنگی گشته همچنان در پی هویت مردانگی و زنانگی گم شده شان له له زدند
زمان پهلوی سرتاپای زنان فرنگی شد و پایشان به رقاص خانه ها و می خانه باز شد،مردان هم کروات زده و شیک و مجلسی وارد رقاصخانه میشدند،دمی کفی میکردند و بعد مست و ملنگ راهی جامعه ی سیاست میشدند….زنان هم بعد از کف دادن مردان(!) فریاد آزادی به سر دادند و پا به عرصه سیاست گذاشتند.مرد و زن ایرانی فرنگی شد و به قولی باکلاس! باز هم به این وضع راضی نشدند و انقلاب کردند و در پی هویت مردانگی و زنانگی گم شده شان له له زدند
انقلاب شد و سرتاپای لوکس و فرنگی زنانمان را مانتو های گشاد و بلند و روسری های تک رنگ پوشاند و عصر روشنفکری آغاز شد و مردانمان شلوار پاچه گشاد و پیرهن های تنگ به تن میکردند و تعاملاتشان رفت سر میزهای دانشگاه و بده و بستان های دانشجویی و دوستی های مدرن!بحث حقوق مرد و زن پیش آمد و فکر زن که باز شد،دنبال حقوقش میگشت….بحث های فمنیسم و برابری حقوق اوج گرفت و ….باز هم مرد و زن راضی نشدند و به کلامی به کام نرسیدند! در پی هویت مردانگی و زنانگی گم شده شان له له زدند
سی و اندی سال از انقلاب گذشت و مانتوهای گشاد و اسلامی تبدیل شدند به پیرهن های تنگ و کوتاه.روسری های بزرگ و تک رنگ هم جایشان را با شال های از هفت خان آزاد عوض کردند و مردانمان هم پشت لبشان را از ته تراشیدند.زیر ابروهایشان را گرفتند…موهایشان را مش کردند و ناخن هایشان را مانیکور(!!!) خلاصه کدبانویی شدند برای خودشان (!) کار تعاملات زن و مرد به کوچه و خیابان کشید و فمینیسم اوجــــــــــــــــــــــ ـــــــــ گرفت چه اوجی!ارزش زن را به خیابان ها کشیدیند و کم کم موج وبلاگی و فیسبوکی زن را متهم کرد به هرزگی و مرد را متهم کرد به پایمال کننده حقوق زن…
زنان فریاد آزادیشان گوش مرد را کر کرد و مرد هم غیرتش را گذاشت لب کوزه آبش را بخورد!مرد ساکت شد و از آنجا که کدبانویی شده بود برای خودش رو آورد به احساسات و لاو وجی اف و خلاصه لایک شد!
و باز هم مرد و زن راضی نیستند و به دنبال هویت مردانگی و زنانگی گم شده شان له له میزنند……..
این روز ها هم که حقوق زن آنقدر پررنگ شده که دیگراین مردان هستند که احساس میکنند حقوقشان پایمال شده! از دو سال سربازی مینالند و از فارغ التحصیلان دختر دانشگاه که تعدادشان بیشتر از پسر هاست….از لطافت زن مینالند که چرا زن را لای پر قو بزرگ کرده اند و مرد را لابه لای سنگ و خاک و کلوخ !
تا به کی این سردرگمی ادامه خواهد داشت؟معلوم نیست بالاخره دختر باید لطیف باشد و ناز و نازکش داشته باشد یا بایدمثل یک مــــــــــــــــــــــــ ــرد توی معادن سنگ بشکند! معلوم نیست بالاخره زن باید آزاد باشد و میان نگاه های هرزه ی مردان هوس ران قدم بزند یا باید از این نگاه ها محفوظ بماند و هیچ مردی نگاه چپ به زن نکند!
معلوم نیست پسر باید سربازی برود و مـــــــــــــــرد شود یا نه…سربازی غرورش را جریحه دار میکند! نفهمیدیم پسرانمان غیرت رو خواهر و مادرشان باید داشته باشند یا باید دنبال دختر همسایه برای——بگردند!نفهمیدیم مردانگی مرد به سیبیل هایش است یا به ابروهای مرتب شده اش!
ای داد از این روزگار که هر چه کند باز هم یا از آن ور بام می افتیم یا از این ور بام….زمان پدرهایمان پسر چشم و چراغ بود دختر ها مینالیدند…الان دختر چشم و چراغ شده پسرها مینالند….!
ای کــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــاش مفهوم آزادی را اینگونه تعبیر نمیکردند…..ای کـــــــــــــــــاش روسری را محدودیت نمیدیدند…ای کـــــــــــــــــــاش کسی نگاهی به زنان و مردان پایین شهر می انداخت و زندگی را از آنان میآموخت که با فرنگ هم کاری ندارند و زنـــــــــــــــــدگی میکنند…نان حلال میخورند و عشق را به اوج خود رسانده اند…..
مرد واقعی….زن واقعی….
کلمه هایی که دیگر در این آشوب جامعه ی اینترنتی و فیسبوکی و وبلاگی دیگر عرق شرم بر پیشانی بلند و سپیدشان نشسته…
نمیدانم آشفته بازار افکار جوانان میهنم تا به کی میخواهد سردرگم باشد و در به در دنبال هویت گم ششده اش بگردد….
در زمان قاجار،سرتاپای زنان را چادری میپوشاند و در واقع هیچ فعالیتی در جامعه نداشتند…مردان هم مــــــــــردانــــــــگی میکردند خدایییش….مرد و زن قاجار به این وضع راضی نشدند و و ازحصر خانگی زن نالیدند و خواهان کروات های فرنگی گشته همچنان در پی هویت مردانگی و زنانگی گم شده شان له له زدند
زمان پهلوی سرتاپای زنان فرنگی شد و پایشان به رقاص خانه ها و می خانه باز شد،مردان هم کروات زده و شیک و مجلسی وارد رقاصخانه میشدند،دمی کفی میکردند و بعد مست و ملنگ راهی جامعه ی سیاست میشدند….زنان هم بعد از کف دادن مردان(!) فریاد آزادی به سر دادند و پا به عرصه سیاست گذاشتند.مرد و زن ایرانی فرنگی شد و به قولی باکلاس! باز هم به این وضع راضی نشدند و انقلاب کردند و در پی هویت مردانگی و زنانگی گم شده شان له له زدند
انقلاب شد و سرتاپای لوکس و فرنگی زنانمان را مانتو های گشاد و بلند و روسری های تک رنگ پوشاند و عصر روشنفکری آغاز شد و مردانمان شلوار پاچه گشاد و پیرهن های تنگ به تن میکردند و تعاملاتشان رفت سر میزهای دانشگاه و بده و بستان های دانشجویی و دوستی های مدرن!بحث حقوق مرد و زن پیش آمد و فکر زن که باز شد،دنبال حقوقش میگشت….بحث های فمنیسم و برابری حقوق اوج گرفت و ….باز هم مرد و زن راضی نشدند و به کلامی به کام نرسیدند! در پی هویت مردانگی و زنانگی گم شده شان له له زدند
سی و اندی سال از انقلاب گذشت و مانتوهای گشاد و اسلامی تبدیل شدند به پیرهن های تنگ و کوتاه.روسری های بزرگ و تک رنگ هم جایشان را با شال های از هفت خان آزاد عوض کردند و مردانمان هم پشت لبشان را از ته تراشیدند.زیر ابروهایشان را گرفتند…موهایشان را مش کردند و ناخن هایشان را مانیکور(!!!) خلاصه کدبانویی شدند برای خودشان (!) کار تعاملات زن و مرد به کوچه و خیابان کشید و فمینیسم اوجــــــــــــــــــــــ ـــــــــ گرفت چه اوجی!ارزش زن را به خیابان ها کشیدیند و کم کم موج وبلاگی و فیسبوکی زن را متهم کرد به هرزگی و مرد را متهم کرد به پایمال کننده حقوق زن…
زنان فریاد آزادیشان گوش مرد را کر کرد و مرد هم غیرتش را گذاشت لب کوزه آبش را بخورد!مرد ساکت شد و از آنجا که کدبانویی شده بود برای خودش رو آورد به احساسات و لاو وجی اف و خلاصه لایک شد!
و باز هم مرد و زن راضی نیستند و به دنبال هویت مردانگی و زنانگی گم شده شان له له میزنند……..
این روز ها هم که حقوق زن آنقدر پررنگ شده که دیگراین مردان هستند که احساس میکنند حقوقشان پایمال شده! از دو سال سربازی مینالند و از فارغ التحصیلان دختر دانشگاه که تعدادشان بیشتر از پسر هاست….از لطافت زن مینالند که چرا زن را لای پر قو بزرگ کرده اند و مرد را لابه لای سنگ و خاک و کلوخ !
تا به کی این سردرگمی ادامه خواهد داشت؟معلوم نیست بالاخره دختر باید لطیف باشد و ناز و نازکش داشته باشد یا بایدمثل یک مــــــــــــــــــــــــ ــرد توی معادن سنگ بشکند! معلوم نیست بالاخره زن باید آزاد باشد و میان نگاه های هرزه ی مردان هوس ران قدم بزند یا باید از این نگاه ها محفوظ بماند و هیچ مردی نگاه چپ به زن نکند!
معلوم نیست پسر باید سربازی برود و مـــــــــــــــرد شود یا نه…سربازی غرورش را جریحه دار میکند! نفهمیدیم پسرانمان غیرت رو خواهر و مادرشان باید داشته باشند یا باید دنبال دختر همسایه برای——بگردند!نفهمیدیم مردانگی مرد به سیبیل هایش است یا به ابروهای مرتب شده اش!
ای داد از این روزگار که هر چه کند باز هم یا از آن ور بام می افتیم یا از این ور بام….زمان پدرهایمان پسر چشم و چراغ بود دختر ها مینالیدند…الان دختر چشم و چراغ شده پسرها مینالند….!
ای کــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــاش مفهوم آزادی را اینگونه تعبیر نمیکردند…..ای کـــــــــــــــــاش روسری را محدودیت نمیدیدند…ای کـــــــــــــــــــاش کسی نگاهی به زنان و مردان پایین شهر می انداخت و زندگی را از آنان میآموخت که با فرنگ هم کاری ندارند و زنـــــــــــــــــدگی میکنند…نان حلال میخورند و عشق را به اوج خود رسانده اند…..
![[-]](http://www.flashkhor.com/forum/images/collapse.gif "[-]")
