امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

♥ قلب سیاه من ♥

#1
وجودم تاریک است.

درست مثل رنگ خالص بدی.

خبری از معجزه نیست.

ناجی من فراری شده.

از بس که کلاغ روی بام سیاه بود،

سایه اش ارزان خود را به باد فروخت.

حالا،هوا نیز برایم سنگین است.

حتی،نگاه ستاره نیزسنگین است.

چه کنم با قلب سیاهم؟!

که اگر اندکی روشن می نمود،

تو از آن نمی گریختی.

اما،ای کاش می دانستی،

قلبم به خاطر شعله های جان گداز عشق سوخت.

وآن چیزی که تو دیدیخاکستر سیاهش بود،


نه وجودی که در اوج سیاهی عاشق مانده!

----------------------------------------------------------------------

متهـــم شدم به چیـــزی که نیـــستم...

متــهم شدم به چــــیزی که نمیخــــــوام باشم...

منو به چیـــزی نسبت داده کــه از آن بــیزارم...

واســـم سخته مجبـــور باشم وانمود کــنم سنگــــم...اما در تاریکیه خلوت خودم، هزار بار توی خودم خرد بشم

بشکنم
نمیدونم بـــاید از خودم بگذرم

یا
از تو
تو که توی لحظه لحظه هام قدم میگذاری

تو که وجودم با هربار احساس کردنت آتش میگیرد

تو که حتی نبودنت برایم حکم بودن است

تو که آغوشت برایم آرزوست

...تو چه میدانی درونم چه غوغاییست...

میان
بودن ها و نبودن ها
رفتن ها و ماندن ها
آرزوها و حسرت ها
مانده ام

تنها


memories
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان