امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شعـــــ ـر اولیـن طلـوع

#1
پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش

من رسیدم روبه آخر تو بیا شروع من باش

شب و از قصه جداکن چکه کن رو باور من

خط بکش رو جای پای گریه های آخر من

اسم تو ببخش به لبهام بی تو خالی نفسهام

قد بکش رو باور من زیر سایه بون دستام

خواب سبز رازقی باش عاشق همیشگی باش

خسته ام از تلخی شب تو طلوع زندگی باش

پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش

من رسیدم رو به آخر تو بیا شروع من باش

شب و از قصه جدا کن چکه کن رو باور من

خط بکش رو جای پای گریه های آخر من

من پر از حرف سکوتم خالی ام روبه سقوطم

بی تو آبی عشق تشنه ام کویر لوتم

نمی خوام آشفته باشم آرزوی خفته باشم

تو نذار آخر قصه حرفمو نگفته باشم

پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش

من رسیدم رو به آخر توبیا شروع من باش

شب ازقصه جداکن چکه کن رو باورمن

خط بکش رو جای پای گریه های آخر من

پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش

شما نه جنگیدینو بردین


ما جنگیدیم و باختیم ..
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان