امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شوخ طبعي يک رزمنده ايراني تا لحظه آخر !!!

#1
رکش خمپاره پيشونيش رو چاک داده بود روي زمين افتاد و زمزمه ميکرد دوربين
رو برداشتم و رفتم بالاي سرش داشت اخرين نفساشو ميزد ازش پرسيدم اين
لحظات اخر چه حرفي براي مردم داري با لبخند گفت:از مردم کشورم ميخوام وقتي
براي خط کمپوت ميفرستن،عکس روي کمپوت ها رو نکنن گفتم داره ضبط ميشه
برادر يه حرف بهتري بگو با همون طنازي گفت..اخه نميدوني سه بار بهم رب گوجه
افتاده.  از خاطرات يک رزمنده
شوخ طبعي يک رزمنده ايراني تا لحظه آخر !!! 1

لعنت ب کسی ک مارو نخواسسسسسس♥♥♥♥♥حالا برو باغریبه ها بلاس Sad Sad
پاسخ
 سپاس شده توسط sandi ، . . . P oo R ! A . . . ، BlAcK dAy ، ✖ ̶̶ℬ̶̶Å̶̶Ð̶̶ ̶̶Ш̶̶ϴ̶̶Ḻ̶̶ℱ̶̶ ✖ ، mohammad31 ، hosein(●̮̮̃•̃) ، melika1377 ، حقوقدان انجمن
آگهی
#2
واقعن مرد بودن
پاسخ
#3
ای خدا...نمیشه درموردشون حرف زد ... هرچی از آقاییشون بگی کمه...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
شوخ طبعي يک رزمنده ايراني تا لحظه آخر !!! 1
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان