24-08-2014، 16:13
ه گوش و پرده پاره شاعری که کم نشست و ایستاده با دهان باز و نعره در فشنگ شعر عاصی وتصور ترانه
لای پای خایه ،جای پوتین و سیل سیلی روی ریش و ریشه و جوانه های خون روی لب ،خراش زیر چانه
نگفتمت نرو گلایل این زمین به قدر یک کفن کفاف ریشه نمی دهد
نگفتمت که جزبوی چرک چاک سینه های خالی از قلب در فضا نمی دمد
نگفتمت که این جماعت جِریده با خط و رد وحشی نگاهت غریبه اند
نگفتمت که جای بوسه، آلتی کریه ،بر دهان سرخ آتشت می نهند
نگفتمت نرو نگفتمت نرو نرو نگفتمت نگفتمت
نگفتمت نرو نگفتمت نرو نرو نگفتمت نرو نگفتمت
نگفتمت هرانچه گفتی و نوشته ایم کشک بود
نگفتمت نرو که رفتنت نتیجتا اشک بود
نگفتمت تو هم بگور جد خلق گشنه بخند
نگفتمت که حال کن طبیعتن میان این همه جسد بگند
که خر شو که کر شو که کور شو دهان را ببند دهان را ببند
اینچنین هوا پس است و هرکه سوی خویش داره
دم نزن سکوت کن که گفتن تو نیش داره
نگفتمت بشین کنار من کنار گود ،بوس هست،بورس هست
شب زفاف جمعی و وحوش سیاسی و جاسوس ان
اَن تولک تولک مبارز مدافع حقوق حشرهس فقط اعتماد کن بمان
نگفتمت نرو بمان کنار هم بشین به حال هم بغض می کنیم
نگفتمت چگونه در میانه ول معطلیم
ببین چگونه در زیر آب زار می زنیم
نگفتمت هرانچه گفتی و نوشته ایم کشک بود
نگفتمت نرو که رفتنت نتیجتا اشک بود
نگفتمت تو هم بگور جد خلق گشنه بخند
نگفتمت که حال کن طبیعتن میان این همه جسد بگند
ولی تو خر نمی شوی ولی تو کر نمی شوی
تو نبض و حلق خلق هر ترانه ای که بر باد بر دار می شود
لای پای خایه ،جای پوتین و سیل سیلی روی ریش و ریشه و جوانه های خون روی لب ،خراش زیر چانه
نگفتمت نرو گلایل این زمین به قدر یک کفن کفاف ریشه نمی دهد
نگفتمت که جزبوی چرک چاک سینه های خالی از قلب در فضا نمی دمد
نگفتمت که این جماعت جِریده با خط و رد وحشی نگاهت غریبه اند
نگفتمت که جای بوسه، آلتی کریه ،بر دهان سرخ آتشت می نهند
نگفتمت نرو نگفتمت نرو نرو نگفتمت نگفتمت
نگفتمت نرو نگفتمت نرو نرو نگفتمت نرو نگفتمت
نگفتمت هرانچه گفتی و نوشته ایم کشک بود
نگفتمت نرو که رفتنت نتیجتا اشک بود
نگفتمت تو هم بگور جد خلق گشنه بخند
نگفتمت که حال کن طبیعتن میان این همه جسد بگند
که خر شو که کر شو که کور شو دهان را ببند دهان را ببند
اینچنین هوا پس است و هرکه سوی خویش داره
دم نزن سکوت کن که گفتن تو نیش داره
نگفتمت بشین کنار من کنار گود ،بوس هست،بورس هست
شب زفاف جمعی و وحوش سیاسی و جاسوس ان
اَن تولک تولک مبارز مدافع حقوق حشرهس فقط اعتماد کن بمان
نگفتمت نرو بمان کنار هم بشین به حال هم بغض می کنیم
نگفتمت چگونه در میانه ول معطلیم
ببین چگونه در زیر آب زار می زنیم
نگفتمت هرانچه گفتی و نوشته ایم کشک بود
نگفتمت نرو که رفتنت نتیجتا اشک بود
نگفتمت تو هم بگور جد خلق گشنه بخند
نگفتمت که حال کن طبیعتن میان این همه جسد بگند
ولی تو خر نمی شوی ولی تو کر نمی شوی
تو نبض و حلق خلق هر ترانه ای که بر باد بر دار می شود