23-06-2014، 19:13
کفن و دفن در ایران باستان
ایرانیان در دورههای باستان گاه جسد را با موم می پوشاندند و آنگاه آن را دفن میکردند چنانکه در جنوب ایران متداول بود. گاه جسد را میسوزاندند و این عمل به دلیل فراوانی چوب و وجود جنگل بیشتر در جنوب دریای مازندران و دیگر مناطق پرجنگل انجام میشد. گاهی نیز اجساد را در دخمههایی میگذاردند تا طعمه ی لاشخورها شوند. گاه نیز اموات را در تابوتها یا کوزههای
qweqwe1blabla3
سفالین دفن میکردند. پس از فراگیری دین زرتشت و هنگامی که این دین به صورت دین رسمی ایرانیان درآمد، سوزاندن، غرق کردن و به خاک سپردن جسد گناه بزرگی شمرده شد. در آیین زرتشت آتش و آب و خاک مقدس هستند اگر جسد را مدفون کنند خاک را آلوده ساختهاند و اگر در آب غرق کنند آب را ناپاک نمودهاند و اگر در آتش بسوزانند با آلوده ساختن این فروغ آسمانی بزرگترین معاصی صورت گرفتهاست. به عقیده ی پیروان مزدیسنا باید جسد را در دسترس مرغان و جانوران لاشهخور قرار داد و یا بالای برج های خاموشی یا دخمه در معرض نابودی گذاشت. تعدادی از این دخمه ها قدیمی و کهنه بوده و برخی دیگر توسط روانشاد فرزانه “مانکجی لیمجی هاتریا “که حدود سال 1233 خورشیدی از سوی پارسیان بمبئی برای بهبود وضع اجتماعی و دینی زرتشتیان به ایران آمده بود، ساخته شد که مدتی هم این دخمه ها مورد استفاده قرار می گرفتند. پس از آن در تهران از میانه دهه 1310 و در کرمان پس از دهه 1320 و در یزد پس از دهه 1340 دخمه ها تبدیل به آرامگاه ها شدند. دخمه، دیوار دایره ای و ضخیمی به شکل برج است که بر بالای صخره ها و کوه های نه چندان بلند از خشت و گل ساخته شده است و پلکانی زمین هموار را به درب دخمه متصل می کند. دخمه، 2 طبقه و دارای چندین اتاق می باشد که یکی از این اتاقها ویژه “آتش سوزها” بوده است. فاصله دخمه از اتاق آتش سوزها حدود 150 تا 200 متر می باشد؛ وظیفه آتش سوزها که معمولا 2 نفر بوده اند این بوده است که از روزی که تن درگذشته را به داخل دخمه می سپردند، از سر شب تا بامداد، در آن اتاق که یک پنجره رو به دخمه داشته آتش روشن کنند و این آیین از آنجا سرچشمه می گیرد که بنابر باور زرتشتیان، روان درگذشته تا 3 شبانه روز در اطراف و بالای تن درگذشته در پرواز است و پس از شب سوم به آسمانه پرواز می کند و در مدت 3 شب نخست پس از مرگ، روان نباید از تاریکی و تنهایی بهراسد. خاکسپاری اعتقاد به روح و روان و زندگی پس از مرگ به اشکال گوناگون در سراسر نقاط و مراکز جهان باستان از جمله ایران وجود داشتهاست. بر اساس و مبنای همین اعتقاد در گور مردگان اسباب و لوازم زندگی و خوراک و پوشاک قرار میدادند. در ادواری قدیمتر بر اساس شغل متوفا ابزار پیشهاش را نیز پهلوی دستش قرار میدادند. اغلب مردگان را در عمق کمی که گاهی از 20 سانتیمتر نیز تجاوز نمیکرد، دفن میکردند. شکل اسکلتهایی که باقی مانده به شکل خمیده و منحنی است. برخی اوقات مرده را طوری خمیده دفن میکردند که تمام اعضای بدنش به جانب شکم کشیده شده باشد. با پیدایش و کشف فلزات، زینت مردگان با اشیا ی طلا و نقره و سنگهای گرانبها رسم و شایع شد. این رسم خدمت مهمی به فهم هنر و دانستنیهای دیگر باستانشناسان کردهاست زیرا که تقریباً تمامی جواهراتی که از زمانهای باستان به دست ما رسیدهاست از مقابر و گورها یافت شدهاست. رنگکردن مردگان در ادوار قدیم جسد مرده را با رنگ قرمزی میپوشانیدهاند که از اکسید آهن به دست میآمده و در فلات ایران فراوان بودهاست. این نظر هم وجود دارد که ممکن است زندگان بدن خود را به دلایلی با همین ترتیب رنگ میکردند و چون فوت میشدند، اثر این رنگ بر بدنشان باقی میماندهاست. در دوران های متأخرتر بجای اکسید آهن بر استخوانبندی متوفا با رنگی سرخ فام، با گِلِ اُخرا نقش هایی ایجاد می کردند.
chimtorg.com.ua
кровать двуспальная киев купить
تاریخ ایران
ایرانیان در دورههای باستان گاه جسد را با موم می پوشاندند و آنگاه آن را دفن میکردند چنانکه در جنوب ایران متداول بود. گاه جسد را میسوزاندند و این عمل به دلیل فراوانی چوب و وجود جنگل بیشتر در جنوب دریای مازندران و دیگر مناطق پرجنگل انجام میشد. گاهی نیز اجساد را در دخمههایی میگذاردند تا طعمه ی لاشخورها شوند. گاه نیز اموات را در تابوتها یا کوزههای
qweqwe1blabla3
سفالین دفن میکردند. پس از فراگیری دین زرتشت و هنگامی که این دین به صورت دین رسمی ایرانیان درآمد، سوزاندن، غرق کردن و به خاک سپردن جسد گناه بزرگی شمرده شد. در آیین زرتشت آتش و آب و خاک مقدس هستند اگر جسد را مدفون کنند خاک را آلوده ساختهاند و اگر در آب غرق کنند آب را ناپاک نمودهاند و اگر در آتش بسوزانند با آلوده ساختن این فروغ آسمانی بزرگترین معاصی صورت گرفتهاست. به عقیده ی پیروان مزدیسنا باید جسد را در دسترس مرغان و جانوران لاشهخور قرار داد و یا بالای برج های خاموشی یا دخمه در معرض نابودی گذاشت. تعدادی از این دخمه ها قدیمی و کهنه بوده و برخی دیگر توسط روانشاد فرزانه “مانکجی لیمجی هاتریا “که حدود سال 1233 خورشیدی از سوی پارسیان بمبئی برای بهبود وضع اجتماعی و دینی زرتشتیان به ایران آمده بود، ساخته شد که مدتی هم این دخمه ها مورد استفاده قرار می گرفتند. پس از آن در تهران از میانه دهه 1310 و در کرمان پس از دهه 1320 و در یزد پس از دهه 1340 دخمه ها تبدیل به آرامگاه ها شدند. دخمه، دیوار دایره ای و ضخیمی به شکل برج است که بر بالای صخره ها و کوه های نه چندان بلند از خشت و گل ساخته شده است و پلکانی زمین هموار را به درب دخمه متصل می کند. دخمه، 2 طبقه و دارای چندین اتاق می باشد که یکی از این اتاقها ویژه “آتش سوزها” بوده است. فاصله دخمه از اتاق آتش سوزها حدود 150 تا 200 متر می باشد؛ وظیفه آتش سوزها که معمولا 2 نفر بوده اند این بوده است که از روزی که تن درگذشته را به داخل دخمه می سپردند، از سر شب تا بامداد، در آن اتاق که یک پنجره رو به دخمه داشته آتش روشن کنند و این آیین از آنجا سرچشمه می گیرد که بنابر باور زرتشتیان، روان درگذشته تا 3 شبانه روز در اطراف و بالای تن درگذشته در پرواز است و پس از شب سوم به آسمانه پرواز می کند و در مدت 3 شب نخست پس از مرگ، روان نباید از تاریکی و تنهایی بهراسد. خاکسپاری اعتقاد به روح و روان و زندگی پس از مرگ به اشکال گوناگون در سراسر نقاط و مراکز جهان باستان از جمله ایران وجود داشتهاست. بر اساس و مبنای همین اعتقاد در گور مردگان اسباب و لوازم زندگی و خوراک و پوشاک قرار میدادند. در ادواری قدیمتر بر اساس شغل متوفا ابزار پیشهاش را نیز پهلوی دستش قرار میدادند. اغلب مردگان را در عمق کمی که گاهی از 20 سانتیمتر نیز تجاوز نمیکرد، دفن میکردند. شکل اسکلتهایی که باقی مانده به شکل خمیده و منحنی است. برخی اوقات مرده را طوری خمیده دفن میکردند که تمام اعضای بدنش به جانب شکم کشیده شده باشد. با پیدایش و کشف فلزات، زینت مردگان با اشیا ی طلا و نقره و سنگهای گرانبها رسم و شایع شد. این رسم خدمت مهمی به فهم هنر و دانستنیهای دیگر باستانشناسان کردهاست زیرا که تقریباً تمامی جواهراتی که از زمانهای باستان به دست ما رسیدهاست از مقابر و گورها یافت شدهاست. رنگکردن مردگان در ادوار قدیم جسد مرده را با رنگ قرمزی میپوشانیدهاند که از اکسید آهن به دست میآمده و در فلات ایران فراوان بودهاست. این نظر هم وجود دارد که ممکن است زندگان بدن خود را به دلایلی با همین ترتیب رنگ میکردند و چون فوت میشدند، اثر این رنگ بر بدنشان باقی میماندهاست. در دوران های متأخرتر بجای اکسید آهن بر استخوانبندی متوفا با رنگی سرخ فام، با گِلِ اُخرا نقش هایی ایجاد می کردند.
chimtorg.com.ua
кровать двуспальная киев купить
تاریخ ایران