24-06-2014، 9:04
[rtl]چشمهایتان راباز میکنید. متوجه میشوید در بیمارستان هستید. پاها و دستهایتان را بررسی میکنید. خوشحال میشوید که بدنتان را گچ نگرفتهاند و سالم هستید.. دکمه زنگ کنار تخت را فشار میدهید.چند ثانیه بعد پرستار وارد اتاق میشود و سلام میکند. به او میگویید، گوشی موبایلتان را میخواهید. از اینکه به خاطر یک تصادف کوچک در بیمارستان بستری شدهاید و از کارهایتان عقب ماندهاید، عصبانیهستید. پرستار، موبایل را میآورد. دکمه آن را میزنید، اما روشن نمیشود. مطمئن میشوید باتریاش شارژ ندارد. دکمه زنگ را فشار میدهید. پرستار میآید.[/rtl]
[rtl]«ببخشید!من موبایلم شارژ نداره. میشه لطفا یه شارژر براش بیارید»؟[/rtl]
[rtl]«متاسفم. شارژر اینمدل گوشی رو نداریم».[/rtl]
[rtl]«یعنی بین همکاراتونکسی شارژر فیش کوچک نوکیا نداره»؟[/rtl]
[rtl]«از ۱۰سال پیش، دیگهتولید نمیشه. شرکتهای سازنده موبایل برای یک فیش شارژر جدید به توافق رسیدن که در همه گوشیها مشترکه».[/rtl]
[rtl]«۱۰سال چیه؟من این گوشی رو هفته پیش خریدم».[/rtl]
[rtl]«شما گوشیتون رو یکهفته پیش از تصادف خریدین؛ قبل از اینکه به کما برید». «کما»؟![/rtl]
[rtl]باورتان نمیشود کهدر اسفند۱۳۸۷ به کما رفتهاید و تیرماه ۱۴۱۲ به هوش آمدهاید. مطمئن هستید که نه میتوانید به محل کارتانبازگردید و نه خانهای برایتان باقی مانده است. چون قسط آن را هر ماه میپرداختید و بعد از گذشت این همه سال، حتما بوسیله بانک مصادره شده است. از پرستار خواهش میکنید تا زودتر مرخصتان کند.[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]«از نظر من شما شرایطلازم برای درک حقیقت رو ندارین».[/rtl]
[rtl]«چی شده؟ چرا؟ من کهسالمم»![/rtl]
[rtl]«شما سالم هستید، ولیبقیه نیستن».[/rtl]
[rtl]«چه اتفاقی افتاده»؟[/rtl]
[rtl]«چیزی نشده!ولی بیرون از اینجا، هیچکس منتظرتون نیست».[/rtl]
[rtl]چشمهایتان را میبندید.نمیتوانید تصور کنید که همه را از دست دادهاید. حتی خودتان هم پیر شدهاید. اما جرأت نمیکنید خودتان را در آینه ببینید.[/rtl]
[rtl]«خیلی پیر شدم»؟[/rtl]
[rtl]«مهم اینهکه سالمی. مدتی طول میکشه تا دورههای فیزیوتراپی رو انجام بدی»..[/rtl]
[rtl]از پرستار میخواهیدتا به شما کمک کند که شناخت بهتری از جامعه جدید پیدا کنید..[/rtl]
[rtl]«اون بیرونچه تغییرایی کرده»؟[/rtl]
[rtl]«منظورت چه چیزاییه»؟[/rtl]
[rtl]«هنوز توی خیابوناترافیک هست»؟[/rtl]
[rtl]«نه دیگه. از وقتیطرح ترافیک جدید رو اجرا کردن، مردم ماشین بیرون نمیارن».[/rtl]
[rtl]«طرح جدید چیه»؟[/rtl]
[rtl]«اگر رانندهای وارد محدوده ممنوعه بشه، خودش روهم با ماشینش میبرن پارکینگ و تا گلستان سعدی رو از حفظ نشه، آزاد نمیشه».[/rtl]
[rtl]«میدون آزادی هنوزهست»؟[/rtl]
[rtl]«هست،ولی روش روکش کشیدن».[/rtl]
[rtl]«روکش چیه»؟[/rtl]
[rtl]«نمای سنگش خراب شدهبود، سرامیک کردند».[/rtl]
[rtl]«برج میلاد هنوزهست»؟[/rtl]
[rtl]«نه! کج شد، افتاد»![/rtl]
[rtl]«چرا؟ اون روکه محکم ساخته بودن».[/rtl]
[rtl]«محکم بود، ولینتونست در مقابل ارباس A380 مقاومت کنه».[/rtl]
[rtl]«چی؟!…. هواپیما خوردبهش»؟[/rtl]
[rtl]«اوهوم»![/rtl]
[rtl]«چهطور این اتفاقافتاد»؟[/rtl]
[rtl]«هواپیماش نقصفنی داشت، رفت خورد وسط رستورانگردان برج».[/rtl]
[rtl]«اینکه هواپیمایخوبی بود. مگه میشه اینجوری بشه»؟[/rtl]
[rtl]«هواپیماش چینی بود.فیلتر کاربراتورش خراب شده بود، بنزین به موتورها نرسید، اون اتفاق افتاد».[/rtl]
[rtl]«چند نفر کشته شدن»؟[/rtl]
[rtl]«کشته نداد».[/rtl]
[rtl]«مگه میشه؟ تویرستوران گردان کسی نبود»؟[/rtl]
[rtl]«نه! رستوران ۴سالپیش تعطیل شد»..[/rtl]
[rtl]«چرا»؟[/rtl]
[rtl]«آشپزخونهاش بهداشتینبود».[/rtl]
[rtl]«چی میگی؟!… مگه میشهآخه»؟[/rtl]
[rtl]«این اواخریه پیمانکار جدید رستوران گردان رو گرفت، زد توی کار فلافل و هاتداگ….».[/rtl]
[rtl]«الان وضعیت تورم چهجوریه»؟[/rtl]
[rtl]«خودت چی حدس میزنی»؟[/rtl]
[rtl]«حتما الان بستنی قیفی، ۱۴هزار تومنه».[/rtl]
[rtl]«نه دیگه خیلی اغراقکردی. ۱۲هزار تومنه».[/rtl]
[rtl]«پراید چنده»؟[/rtl]
[rtl]«پرایدهای قدیمی یا پرایدقشقایی»؟[/rtl]
[rtl]«این دیگه چیه»؟[/rtl]
[rtl]«بعد از پرایدمینیاتور و ماسوله، پراید قشقایی را با ایدهای از نیسان قشقایی ساختن».[/rtl]
[rtl]«همین جدیده، چنده»؟[/rtl]
[rtl]«۷۰میلیون
تومن».[/rtl]
[rtl]«پس ماکسیما چنده»؟[/rtl]
[rtl]«اگه سالمش گیرتبیاد، حدود ۲ یا ۲ و نیم….».[/rtl]
[rtl]«یعنی ماکیسما اسقاطیشده؟ پس چرا هنوز پراید هست»؟[/rtl]
[rtl]«آزادراه تهران بهشمال هم هنوز تکمیل نشده».[/rtl]
[rtl]«تونل توحید چهطور»؟[/rtl]
[rtl]«تا قبل از اینکهشهردار بازنشسته بشه، تمومش کردن».[/rtl]
[rtl]«شهردار بازنشسته شد»؟[/rtl]
[rtl]«آره».[/rtl]
[rtl]«ولی تونل کهقرار بود قبل از سال۱۳۹۰ افتتاح بشه».[/rtl]
[rtl]«قحطی سیمان که پیشاومد، همه طرحها خوابید».[/rtl]
[rtl]«چندتا خط مترو اضافهشده»؟[/rtl]
[rtl]«هیچی! شهردار کهرفت، همهجا رو منوریل کشیدن. مترو رو هم تغییر کاربری دادن».[/rtl]
[rtl]«یعنی چی»؟[/rtl]
[rtl]«از تونلهاش برایانبار خودروهای اسقاطی استفاده کردن».[/rtl]
[rtl]«اتوبوسهایBRT هنوز
هست»؟[/rtl]
[rtl]«نه! منحلش کردن، بهجاش درشکه آوردن. از همونایی که شرلوک هلمز سوار میشد».[/rtl]
[rtl]«توی نقشجهان اصفهان دیدهبودم از اونا…»[/rtl]
[rtl]«نقشجهان رو هم خرابکردن».[/rtl]
[rtl]«کی خراب کرد»؟[/rtl]
[rtl]«یه نفر پیدا شد،سند دستش بود، گفت از نوادگان شاهعباسه، یونسکو هم نتونست حرفی بزنه».[/rtl]
[rtl]«ممنونم. باید کلی باخودم کلنجار برم تا همین چیزا رو هم هضم کنم».[/rtl]
[rtl]«یه چیز دیگه رو همهضم کن، لطفا»![/rtl]
[rtl]«چیو»؟[/rtl]
[rtl]«اینکه همه اینچیزها رو خالی بستم».[/rtl]
[rtl]«یعنی چی»؟[/rtl]
[rtl]«با دوست من نامزدشدی، بعد ولش کردی. اون هم خودش را توی آینده دید، اما خیلی زود خرابش کردی. حالا نوبت ما بود تا تو را اذیت کنیم. حقیقت اینه که یک ساعت پیش تصادف کردی، علت بیهوشیات همخستگی ناشی از کار بود. چیزیت نیست. هزینه بیمارستان را به صندوق بده، برو دنبالزندگیات»![/rtl]
[rtl]«شما جنایتکارید! منالان میرم با رییس بیمارستان صحبت میکنم».[/rtl]
[rtl]«این ماجرا، ایده شخص رییس بیمارستان بود».[/rtl]
[rtl]«ازش شکایت میکنم»![/rtl]
[rtl]« نمی تونی. چون دوستصمیمی پدر نامزد جدیدته ».[/rtl]
[rtl]«ببخشید!من موبایلم شارژ نداره. میشه لطفا یه شارژر براش بیارید»؟[/rtl]
[rtl]«متاسفم. شارژر اینمدل گوشی رو نداریم».[/rtl]
[rtl]«یعنی بین همکاراتونکسی شارژر فیش کوچک نوکیا نداره»؟[/rtl]
[rtl]«از ۱۰سال پیش، دیگهتولید نمیشه. شرکتهای سازنده موبایل برای یک فیش شارژر جدید به توافق رسیدن که در همه گوشیها مشترکه».[/rtl]
[rtl]«۱۰سال چیه؟من این گوشی رو هفته پیش خریدم».[/rtl]
[rtl]«شما گوشیتون رو یکهفته پیش از تصادف خریدین؛ قبل از اینکه به کما برید». «کما»؟![/rtl]
[rtl]باورتان نمیشود کهدر اسفند۱۳۸۷ به کما رفتهاید و تیرماه ۱۴۱۲ به هوش آمدهاید. مطمئن هستید که نه میتوانید به محل کارتانبازگردید و نه خانهای برایتان باقی مانده است. چون قسط آن را هر ماه میپرداختید و بعد از گذشت این همه سال، حتما بوسیله بانک مصادره شده است. از پرستار خواهش میکنید تا زودتر مرخصتان کند.[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]«از نظر من شما شرایطلازم برای درک حقیقت رو ندارین».[/rtl]
[rtl]«چی شده؟ چرا؟ من کهسالمم»![/rtl]
[rtl]«شما سالم هستید، ولیبقیه نیستن».[/rtl]
[rtl]«چه اتفاقی افتاده»؟[/rtl]
[rtl]«چیزی نشده!ولی بیرون از اینجا، هیچکس منتظرتون نیست».[/rtl]
[rtl]چشمهایتان را میبندید.نمیتوانید تصور کنید که همه را از دست دادهاید. حتی خودتان هم پیر شدهاید. اما جرأت نمیکنید خودتان را در آینه ببینید.[/rtl]
[rtl]«خیلی پیر شدم»؟[/rtl]
[rtl]«مهم اینهکه سالمی. مدتی طول میکشه تا دورههای فیزیوتراپی رو انجام بدی»..[/rtl]
[rtl]از پرستار میخواهیدتا به شما کمک کند که شناخت بهتری از جامعه جدید پیدا کنید..[/rtl]
[rtl]«اون بیرونچه تغییرایی کرده»؟[/rtl]
[rtl]«منظورت چه چیزاییه»؟[/rtl]
[rtl]«هنوز توی خیابوناترافیک هست»؟[/rtl]
[rtl]«نه دیگه. از وقتیطرح ترافیک جدید رو اجرا کردن، مردم ماشین بیرون نمیارن».[/rtl]
[rtl]«طرح جدید چیه»؟[/rtl]
[rtl]«اگر رانندهای وارد محدوده ممنوعه بشه، خودش روهم با ماشینش میبرن پارکینگ و تا گلستان سعدی رو از حفظ نشه، آزاد نمیشه».[/rtl]
[rtl]«میدون آزادی هنوزهست»؟[/rtl]
[rtl]«هست،ولی روش روکش کشیدن».[/rtl]
[rtl]«روکش چیه»؟[/rtl]
[rtl]«نمای سنگش خراب شدهبود، سرامیک کردند».[/rtl]
[rtl]«برج میلاد هنوزهست»؟[/rtl]
[rtl]«نه! کج شد، افتاد»![/rtl]
[rtl]«چرا؟ اون روکه محکم ساخته بودن».[/rtl]
[rtl]«محکم بود، ولینتونست در مقابل ارباس A380 مقاومت کنه».[/rtl]
[rtl]«چی؟!…. هواپیما خوردبهش»؟[/rtl]
[rtl]«اوهوم»![/rtl]
[rtl]«چهطور این اتفاقافتاد»؟[/rtl]
[rtl]«هواپیماش نقصفنی داشت، رفت خورد وسط رستورانگردان برج».[/rtl]
[rtl]«اینکه هواپیمایخوبی بود. مگه میشه اینجوری بشه»؟[/rtl]
[rtl]«هواپیماش چینی بود.فیلتر کاربراتورش خراب شده بود، بنزین به موتورها نرسید، اون اتفاق افتاد».[/rtl]
[rtl]«چند نفر کشته شدن»؟[/rtl]
[rtl]«کشته نداد».[/rtl]
[rtl]«مگه میشه؟ تویرستوران گردان کسی نبود»؟[/rtl]
[rtl]«نه! رستوران ۴سالپیش تعطیل شد»..[/rtl]
[rtl]«چرا»؟[/rtl]
[rtl]«آشپزخونهاش بهداشتینبود».[/rtl]
[rtl]«چی میگی؟!… مگه میشهآخه»؟[/rtl]
[rtl]«این اواخریه پیمانکار جدید رستوران گردان رو گرفت، زد توی کار فلافل و هاتداگ….».[/rtl]
[rtl]«الان وضعیت تورم چهجوریه»؟[/rtl]
[rtl]«خودت چی حدس میزنی»؟[/rtl]
[rtl]«حتما الان بستنی قیفی، ۱۴هزار تومنه».[/rtl]
[rtl]«نه دیگه خیلی اغراقکردی. ۱۲هزار تومنه».[/rtl]
[rtl]«پراید چنده»؟[/rtl]
[rtl]«پرایدهای قدیمی یا پرایدقشقایی»؟[/rtl]
[rtl]«این دیگه چیه»؟[/rtl]
[rtl]«بعد از پرایدمینیاتور و ماسوله، پراید قشقایی را با ایدهای از نیسان قشقایی ساختن».[/rtl]
[rtl]«همین جدیده، چنده»؟[/rtl]
[rtl]«۷۰میلیون
تومن».[/rtl]
[rtl]«پس ماکسیما چنده»؟[/rtl]
[rtl]«اگه سالمش گیرتبیاد، حدود ۲ یا ۲ و نیم….».[/rtl]
[rtl]«یعنی ماکیسما اسقاطیشده؟ پس چرا هنوز پراید هست»؟[/rtl]
[rtl]«آزادراه تهران بهشمال هم هنوز تکمیل نشده».[/rtl]
[rtl]«تونل توحید چهطور»؟[/rtl]
[rtl]«تا قبل از اینکهشهردار بازنشسته بشه، تمومش کردن».[/rtl]
[rtl]«شهردار بازنشسته شد»؟[/rtl]
[rtl]«آره».[/rtl]
[rtl]«ولی تونل کهقرار بود قبل از سال۱۳۹۰ افتتاح بشه».[/rtl]
[rtl]«قحطی سیمان که پیشاومد، همه طرحها خوابید».[/rtl]
[rtl]«چندتا خط مترو اضافهشده»؟[/rtl]
[rtl]«هیچی! شهردار کهرفت، همهجا رو منوریل کشیدن. مترو رو هم تغییر کاربری دادن».[/rtl]
[rtl]«یعنی چی»؟[/rtl]
[rtl]«از تونلهاش برایانبار خودروهای اسقاطی استفاده کردن».[/rtl]
[rtl]«اتوبوسهایBRT هنوز
هست»؟[/rtl]
[rtl]«نه! منحلش کردن، بهجاش درشکه آوردن. از همونایی که شرلوک هلمز سوار میشد».[/rtl]
[rtl]«توی نقشجهان اصفهان دیدهبودم از اونا…»[/rtl]
[rtl]«نقشجهان رو هم خرابکردن».[/rtl]
[rtl]«کی خراب کرد»؟[/rtl]
[rtl]«یه نفر پیدا شد،سند دستش بود، گفت از نوادگان شاهعباسه، یونسکو هم نتونست حرفی بزنه».[/rtl]
[rtl]«ممنونم. باید کلی باخودم کلنجار برم تا همین چیزا رو هم هضم کنم».[/rtl]
[rtl]«یه چیز دیگه رو همهضم کن، لطفا»![/rtl]
[rtl]«چیو»؟[/rtl]
[rtl]«اینکه همه اینچیزها رو خالی بستم».[/rtl]
[rtl]«یعنی چی»؟[/rtl]
[rtl]«با دوست من نامزدشدی، بعد ولش کردی. اون هم خودش را توی آینده دید، اما خیلی زود خرابش کردی. حالا نوبت ما بود تا تو را اذیت کنیم. حقیقت اینه که یک ساعت پیش تصادف کردی، علت بیهوشیات همخستگی ناشی از کار بود. چیزیت نیست. هزینه بیمارستان را به صندوق بده، برو دنبالزندگیات»![/rtl]
[rtl]«شما جنایتکارید! منالان میرم با رییس بیمارستان صحبت میکنم».[/rtl]
[rtl]«این ماجرا، ایده شخص رییس بیمارستان بود».[/rtl]
[rtl]«ازش شکایت میکنم»![/rtl]
[rtl]« نمی تونی. چون دوستصمیمی پدر نامزد جدیدته ».[/rtl]