امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

حمله مغول ها فرهنگ ما را تغییر داد یا نژاد ما را !!!

#1
مقدمه

هجوم مغولان به عنوان یکی از مهم ترین حادثه های تاریخ ایران ، تمامی ارکان و بنیان های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن روزگاران ایران را تحت تاثیر خویش قرار داد و نقطه عطفی شد که اهمیت خود را تا به سده های آتی حفظ نمود. به عبارتی این حادثه ، نوسان و دگرگونی بسیاری را در مسیر تاریخ سبب گردید و در هر زمینه از تاریخ نقش موثر و قابل تامل ایفا نمود. اما گرچه ویرانگری های مغولان، به ویژه چنگیز خان، عظیم و نتایج فلاکت بار آن برای ایران ، همیشگی بود، اما آشکار است که مغولان تا حدی از آن روی که مردمی بیابانگرد چیزی با خود نداشتند تا جایگزین فرهنگ ایرانی کنند، لذا در مسیر فرهنگ ایرانی گسستی پدید نیاوردند. حمله مغول ها به ایران تغییر و تحولات منفی و مثبتی را در ایران داشته است که در این تحقیق به بررسی این تغییرات می پردازیم تا به درک درستی از حمله مغول و دوران مغول در ایران داشته باشیم.

هدف تحقیق

در این تحقیق می خواهیم بدانیم آیا صرفا حمله مغول برای ایران تخریب به همراه داشته است یا اینکه باعث تغییرات مثبت هم شده است.

چنگیز خان ، پیشوای مهاجمان مغول، با اندیشه ای بزرگ و در عین حال ماجراجویانه و حساب شده، جهانگیری را وجهه همت خویش ساخت و در نیل به این هدف از هیچ ابزاری فروگذار نکرد. نتیجه اولین تهاجم مغول، سقوط جمعیت عمدتا شهری و روستایی به واسطه قتل عام و برده و اسیر گرفتن مردم، فرار بقایای جمعیت و ترک مناطقی بود که در گذشته از جمعیت موج می زدند. در حقیقت، قوم مغول که در مقام مقایسه با بسیاری از سرزمین هایی که به تحت تسلط خویش آورد (به مانند ایران و چین) از نظر فکری و فرهنگی چیزی برای ارائه نداشت، در برخوردهای ابتدایی کوچکترین و کم ترین توجهی به فرهنگ و تمدن ملت ها نکرد و تمام تلاش و کوشش خویش را برای فتوحات ارضی و گسترش متصرفات مبذول داشت در نتیجه این سرزمین ها و از جمله ایران زیان بسیار دیده و در زیر دست و پای مهاجمان خرد و له گشتند.اثرات تاسف بار این واقعه به حدی بود که تا مدتی وقفه و فترت در سیر تمدن و یا بهتر است گفته شود در تمامی بنیان هایی که تمدن ایرانی بر آن بنا گشته بود پدیدار شد و پس از آن نیز هیچ گاه به نحو مطلوب و به مانند گذشته جبران نشد. به واقع حمله مغولان آغاز ی برای رکود عالم و برافتادن علم و دانش حداقل برای چند دهه بود. به واقع پس از حمله مغول تا سال ها هیچ توجهی به دانش و مبذول نشد و آنچه که در نزد مغولان ارج و اعتباری نداشت کتاب و کتابخوان و کتاب نویس بود و البته لازم است یادآوری شود که حملات مغولان یکباره و تمام شدنی نبود و این امر نتایج مخرب را مضاعف و اثرات ویرانگر آن را تشدید می ساخت در زمان مغولان دیگر علم و دانش به مفهوم واقعی خویش معنی نداشت و تنها در صورتی کاربرد می یافت که مشکلی از مشکلات فاتحان را حل می نمود و از جمله کاربرد های دانش افراد، با سواد این بود که پس از اسارت، کشته ها را شمارش نمایند.

استیلای مغول در اوایل نه تنها موجب ویرانی آبادی ها وخرابی عمارات وابنیه گردید بلکه جمع کثیری از استادان صنایع مستظرفه و هنرمندان را از میان برد و از این مردم عده ای نیز مثل فضلا از ایران گریختند و به بلاد دیگر اسلامی از جمله به سرزمین روم و مصر مهاجرت نمودند و در پناه امرا و سلاطین آن نواحی به هنر و استادی خود پرداختند و همین مسئله همچنان که ادبیات فارسی را در خارج ایران منتشر ساخت صنایع ظریفه و سبک معماری خاص ایرانی را نیز در بلاد روم و مصر داخل نمود و یک عده از ابنیه ی مصر و شام و روم در آن ایام به دست این ایرانیان مهاجر بنا شده است.

از زمان هولاکو به بعد که روابط بین ممالک اسلامی مرکز و مغرب آسیا با چین رو به افزایش گذاشت و متمدنین چینی و ایرانی به بلاد یکدیگر رفت و آمد کرده و در نتیجه بسیاری از معلومات و هنرهای یکدیگر را آموختند. بدین ترتیب هم معماری اسلامی عهد سلاجقه و بنی عباس به دست ایرانیان در چین نفوذ نمود و هم معماری چینی در ممالک اسلامی، مخصوصا از سبک معماری چینی چیزی که بیشتر در میان مسلمین تاثیر کرده یکی شکل گنبد هاست که در مقابر و مساجد کاملا از معابد چینی و بودایی تقلید شده است، دیگر استعمال رنگ آبی شفاف در کاشی کاری و پوشاندن خارج گنبد ها از کاشی های کبود براق مخصوصا بعضی از بناهایی که از عهد ایلخانان باقی مانده از دور هییت چادرها ی مخصوص ایلات را دارد و از این جهت بنای ظریفی که هنوز قسمت عمده آن در مراغه باقی است و به مقبره دختر هلاکوخان شهرت دارد از همه نمایان تر است.

در میان این ابنیه آن که مهم ترین آنها در عصر ایلخانان ساخته شد و هنوز نیز قسمت مهمی از آن برپاست گنبد سلطانیه یعنی مقبره سلطان محمد اولجایتو است. داخل و خارج گنبد از کاشی های کبود بسیار شفاف که هنوز قسمتی از آنها باقی است مستور بوده و هیئت آن از فاصله های بعید در مقابل نور آفتاب به درخشانی تمام جلوه می کند و این قسم بنا تا آن تاریخ در ممالک اسلامی سابقه نداشته به تدریج سرمشق بناهای عهد تیموریان و صفویه شده و در دوره صفویه به کمال خود رسیده است. قبل از عهد اولجایتو کاشی کاری فقط در بعضی قسمت های داخل مساجد و عمارات معمول بوده است. گنبد سلطانیه در میان ابنیه اسلامی اولین نمونه ای است که در تمام آن کاشی کاری به کار رفته و این به عقیده جماعتی از محققین بر اثر عادت مغول و مراسم ایشان است چون این قوم در چادرها که جهت خانان خود تهیه می دیدند سعی داشتند که در طرف داخلی و خارجی چادرها و خیمه ها را به اقسام تزیینات بیارایند. پس از اقامت در شهرها در ابنیه ها نیز همین سلیقه را به کار بردند و هنرمندان و معماران دستور دادند که عمارات و مساجد و مقابر را به همین وضع دلگشای مفرح بسازند.

در زمان حمله مغول که رفت و آمد چین و ایران به ممالک یکدیگر زیاد بود بسیاری از معلومات و معارف خود را به یکدیگر منتقل کردندو دوره نفوذ تمدن چینی در ایران و سایه ممالک اسلامی توسط مسلمین در اروپا و نفوذ تمدن ایرانی و اسلامی در چین شروع شد از آن جمله زبان فارسی در چین رواج گرفت و بسیاری از آداب ایرانی و معارف اسلامی بین مردم چین منتشر شد و در ایران و ممالک اسلامی نیز عده ای از فضلا به آداب بودائی و زبان و خط چینی و مغولی و معلومات علمای آن نواحی آشنایی یافتند.

نفوذ مردم چین و مغول در نقاشی بیش از همه ظاهر شده و دوام کلی پیدا کرده است و بعضی از شعب صنایع مستظرفه است که در عهد استیلای مغول بر ممالک غربی آسیا رونق بسیار داشته است.

بعد از استیلای لشکر چنگیز بر اقوام اویغور و منحل شدن این طایفه سبک نقاشی مانویان به دست مغول در چین منتشر شد و ذوق و سلیقه استادان این سرزمین متمدن که خود نیز به این فن از قدیم علاقه داشتند در آن اثر کرد و به تدریج سبک نقاشی ایرانی مانوی پس از گذشتن از دست اقوام اویغور و مغول در چین تبدیل به سبک خاصی شد و همین نقاشی است که در عهد ایلخانان توسط هنرمندان چینی به ایران برگشته و به عنوان سبک چینی مشهور گردیده است.

در عصر استیلای مغول مخصوصا بعد از لشکرکشی هولاکو و تاسیس سلسله ایلخانان و توجه ایلخانان مسلمان بنای ابنیه و به خصوص نقاشی تحت تاثیر مستقیم چین قرار گرفت و علت عمده این امر یکی آوردن هنرمندان چینی بود به ایران به امر ایلخانان و دیگر علاقه ایشان به زنده نگاه داشتن آداب مغولی که حتی با وجود قبول اسلام و اقامت در ایران در یاسای چنگیزی به چشم احترام تمام می نگریستند و آنچه را که به مغول و سابقه تاریخی آنان و آداب و مراسم اجداد خود متعلق بود با جدیت حفظ می کردند.

نتیجه گیری

هجوم مغول با اینکه ویرانگر و تباه کننده بود، اما منجر به نابودی هیچ یک از مشخصه های هویت ایرانی نشد. آنان در نهایت از سبک های تازه و نوینی در فرهنگ و هنر و معماری خلق کردند و آثار ارزنده ای از خود برجای گذاردند. علاوه بر این، هجوم مغول موجب سقوط قطعی خلفای عباسی شد که ایرانیان و دیگر ملت ها از ساقط کردن آنان عاجز شده بودند. حمله مغول ویرانی های جبران ناپذیری را برای ایران ایجاد کرد اما در زمینه ی فرهنگی و هنری باعث ترویج فرهنگ و هنر ایران در داخل و نیز دیگر سرزمین ها همچون چین و همچنین وارد کردن فرهنگ و هنر چینی در ایران شد که از این تاثیرات هم نمی شود چشم پوشید چون تاثیر آن تا به امروز بر جای مانده است.

منابع:

لورنس بینیون ج.و.س ویلکنسون (1379) ترجمه محمد ایرانمنش، سیر نقاشی، انتشارات امیرکبیر

اقبال آشتیانی، عباس (1382)، تاریخ مغول، انتشارات امیرکبیر
Би садар эм нь бэлгийн хавьталд орсон

Тэр ...  нэртэй байсан
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان