« سریـالی هـا »

[Sara..cache]

تصور کن اگه Jon رو بخوان کلاً حذف کنن دیگه Castle Black رو نشون نمیدن توی سریال !

خیلی تئوری واسه برگشتنش هست ! بهترین تئوری ها همون Azor Ahai و R+L=J هستن ..

تازه هنوز موهاشو نگه داشته ..

این نکته موهاشو خوب اومدی...


اینم متنی که یکی از بچه های یه سایتی نوشته بود....

1. یه نظریه که خیلیاتونم الان میدونین اینکه جان پسر لیانا و راگار تارگریان هستش. برگشتن ملیساندرا به دیوار بیخود نیس و یه نقش اساسی قراره فصل بعد بازی کنه، از اول هم داشته استنیس رو بازی میداده تا برکنارش کنه
(یا اینکه متوجه شده اشتباه کرده و استنیس ازور اهای نبوده) کلا اومدنش به دیوار به این دلیله که انتخابشو کرده (بین جان و استنیس)

2. ند به جان گفت دفعه ی دیگه که دیدمت بهت میگم مادرت کیه.. و این فقط وقتی میتونه اتفاق بیفته که جان بمیره (با مردنش و سوزوندش متوجه میشن که تارگریان هست)
3. یکی از دیالوگ های دائمی سم اینه که جان همیشه برمیگرده (همه ی اینا نکات ریزیه که لا به لای دیالوگا گذاشتن)
4. توی کتاب، ملیساندرا با نگاه کردن تو آتیش میگه: دارم دنبال آزور آهای میگردم ولی فقط برف snow) ( میبینم.
5. دنریس سه تا اژدها داره، احتمالا جان با دنریس یه تیم میشن و برن هم که وارگ هستش کنترل اژدهای جان رو بر عهده میگیره (اگه هم دقت کرده باشین، قسمت آخر فصل 4 اون پیرمرده بهش گفت تو هیچ وقت دیگه راه نمیری، ولی پرواز میکنی)
6. اینهمه بهش گفتن you know nothing باید یه دلیلی داشته باشه دیگه ! جان آزور اهای هست که هم از آتش و هم از یخه.. و خودش هنوز خبر نداره
تو خبرا هم که میگن جان اسنو مرده دیگه برنمیگرده، دروغ نمیگن، جان اسنو مرده ، چون جان تارگریان قرار تو ادامه داستان باشه
7. وقتی جان داشته به دنیا میومده و مادرش میمیره تنها کسی که اونجا حضور داشته دوست ند بوده، که تو فصل 6 و 7 نقش داره.. پس حتما قراره بیاد و یه خبرایی بده
8. در مورد اژدها هم یه نکته ای که هست اینکه کلا دنریس سه تا اژدها داره پس سه نفر باید باشن که بتونن کنترلشون کنن و سه نفر هم هستن که مارتین گفته مادرشون موقع به دنیا اومدن اینا مردن ( متولد در خون) : دنریس، جان و تیریون.. (یه نظریه هست که میگه تیریون خودش تارگریان هستش و mad king به مادرش تجاوز کرده و .. دلیل اینکه تایوین انقدر بدش میومد از تیریون همینه)
9. کلا جان باید میمرد تا به عنوان ازار اهوی دوباره متولد بشه ... اصن همه ی اون جنگا با وایت واکرا، اون چشم تو چشم شدنه با رئیس اونا، نگاه معنادارش به جان و ... همه ی اینا یه دلیلی داشته، پس جان نمیتونه حالا حالاها بمیره
درسته کیت هرینگتون تو مصاحبه ها میگه دیگه تموم شد و جان مرد، ولی باور نکنید you know nothing kit harington


به جز اینا لحظه مرگش.... یه مشعلی تو چشاش معلوم شد....
دیگه اون نوره تابلو بود...

من خودم بعضی از چیزاشو قبول ندارم تو این متنه ولی نکته های ریزی داره که راست میگن....