امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مانی به روایت یعقوبی و..

#1
+ اشاره
محمد ابن اسحاق یعقوبی، مورخ تازی نویس سده‌ی سوم هجری، گزارش ارزنده و کمابیش موثقی را در کتاب خود (تاریخ یعقوبی، ترجمه‌ی محمدابراهیم آیتی، ج 1، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371، ص 98-195) درباره‌ی زندگی مانی، آموزه‌ها و آثار وی ارائه کرده است که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید. 

+ شاپور پسر اردشیر بعد از پدر به پادشاهی رسید و با رومیان جنگید و چندین شهر را به دست آورد و مردمی از رومیان را اسیر کرد، پس شهر “جندی‌شاپور” را ساخت و اسیران رومی را در آن جای داد. رییس رومیان پل روی رودخانه‌ی شوشتر را که هزار ذراع عرض دارد برای شاپور مهندسی کرد. در روزگار شاپور بود که مانی زندیق پسر حماد ظهور کرد و شاپور را به کیش ثنویت خواند و کیش او را نکوهش کرد، پس شاپور به سوی او مایل گردید. 
مانی می‌گفت مدبر عالم دو مبدأ است که هر دو قدیم‌اند: یکی روشنی و دیگر تاریکی و هر دو آفریدگار هستند؛ آفریننده‌ی نیکی و آفریننده‌ی بدی، تاریکی و روشنایی هر یک به تنهایی نام پنج معنی است: رنگ، مزه، بوی، سوده و آواز؛ هر دو [آفریدگار] شنوا و بینا و دانا هستند. آن چه نیک و سود است از ناحیه‌ی روشنی و آن چه زیان و گرفتاری است از ناحیه‌ی تاریکی است، روشنی و تاریکی به هم آمیخته نبودند سپس به هم آمیختند، به این دلیل که صورتی نبود و آن گاه پیدا شد، تاریکی بود که آمیختگی با روشنی را آغاز کرد، و آن دو مانند سایه و خورشید به هم پیوسته بودند به این دلیل که پیدایش چیزی نه از چیزی محال است، تاریکی آمیختگی با روشنی را آغاز کرد و چون آمیزش تاریکی با نور، تباه کننده‌ی آن است، نمی‌شود که از ناحیه‌ی روشنی باشد؛ زیرا از روشنی تنها نیکی خاسته است. دلیل این که روشنی و تاریکی، نیکی و بدی هر دو قدیم هستند، این است که چون دیده‌اند از یک ماده دو کار مختلف پدید نمی‌آید، مثلاً آتش سوزنده، سرد کننده نمی‌باشد و آن چه سرد کننده است، سوزندگی ندارد، پس آن چه مبدأ نیکی است بدی از آن نخواهد بود و آن چه بدی از آن است، منشأ نیکی نمی‌شود، بدی کاری است از مبدأ بدی. شاپور سخن مانی را پذیرفت و اهل کشور خود را به پذیرفتن آن واداشت، این کار بر ایرانیان گران آمد و دانایان کشور برای آن که شاپور را از این کیش بازدارند، فراهم شدند و او نپذیرفت. 
مانی کتاب‌هایی برای اثبات دو مبدأ نوشت. یکی از آن‌ها کتابی است که آن را «کنز الاحیا» (= گنج زندگان) نامیده است و آن چه را از نجات نوری و تباهی ظلمانی در نفس است، توصیف می‌کند و کارهای پست را به ظلمت نسبت می‌دهد. دیگر، کتابی که آن را «شابرقان» (= شاپورگان) می‌نامد و در آن نفس خالص و نفس آمیخته با شیاطین و بیماری‌ها را شرح می‌دهد و فلک را مسطح می‌داند و می‌گوید دانش بر کوه مایلی است که فلک برین بر آن احاطه دارد. دیگر کتابی به نام «الهدی و التدبیر»؛ و دوازده انجیل که هر یک از آن‌ها را به حرفی از حروف می‌نامد و نماز و آن چه را سزاوار است برای خلاص روح انجام شود، ذکر می‌کند. دیگر کتاب «سفر الاسرار» که در آن بر آیات پیامبران طعن می‌زند. دیگر کتاب «سفر الجبابره». مانی را کتاب‌ها و رساله‌های بسیاری است. شاپور ده سال و اندی بر این کیش بماند، سپس «موبذ» نزد شاه آمد و گفت این مرد دین تو را تباه ساخته است، من و او را با هم جمع کن تا با او مناظره کنم، شاپور آن دو را فراهم ساخت و موبذ با دلیل بر مانی پیروز آمد، پس شاپور از کیش ثنوی به دین مجوسی بازگشت و به کشتن مانی تصمیم گرفت. مانی گریخت و به هندوستان رفت و آن جا ماند تا شاپور مرد. 
بعد از شاپور پسرش “هرمز” که مردی دلیر بود پادشاه شد … پادشاهی او یک سال بود. آن گاه پسرش “بهرام” پادشاهی یافت […]. شاگردان مانی به او نوشتند که پادشاهی جوان و هوس‌ران به تخت نشسته است، پس مانی به فارس آمد و امرش شهرت یافت و جایش آشکار شد، بهرام او را خواست و از امرش پرسش نمود. مانی حال خود را بازگفت و بهرام او و موبذ را در مجلسی فراهم ساخت تا موبذ با او بحث کرد. سپس به او گفت برای من و تو ارزیزی (= قلع) گداخته در معده‌ی من و تو ریخته شود، هر کدام را زیانی نبخشد، او برحق است. مانی گفت این کار ستم‌گران است. بهرام فرمود تا او را زندانی کردند و به او گفت فردا صبح تو را فراخوانم و به کشتن بی‌سابقه‌ای بکشم. مانی شبانه پوست کنده شد تا جان داد و صبح که بهرام او را فراخواند، او را مرده یافتند. دستور داد سر او را بریدند و پوست او را پر از کاه کردند. آن گاه به تعقیب پی روان‌اش برآمد و بسیاری از ایشان را بکشت.

عناصر طبیعی در دین مانی
انگاره‌های مربوط به عناصر طبیعی در دین مانی‏، دقیقاً آموزه‌های ثنوی، و به طور غیر مستقیم، انگاره‌های اقتباسی این دین را باز می‌تاباند. در آموزه‌های مانی عناصر طبیعی به دو دسته‌ی مخالف تقسیم می‌شوند: گروهی که متعلق به جهان نور (کون منیر) هستند و دسته‌ای که از آن پادشاه تاریکی (کون مظلم) اند. کشور یا بهشت روشنی (جنان نور)، نامخلوق و جاودانه است و از پنج عنصر روشنی تشکیل یافته است: اثیر (یا زفیر، پارسی میانه fraawahr، پارتی ardaaw frawardin، عربی: نسیم)؛ باد (پارسی میانه و پارتی waad، عربی: ریح)؛ نور (پارسی میانه و پارتی roshn)؛ آب؛ و آتش (پارسی میانه و پارتی aadur؛ عربی: نار). این عناصر جایگاه خدای نیک، پدر بزرگی (زروان) و پنج امهرسپند مانوی (پارتی panj roshn) هستند. پسران یا زره‌های انسان نخستین، اُهرمزدبغ، نیز در این عناصر ساکن‌اند. اهرمزدبغ از پسران خویش برای نبرد با شاه‌زاده‌ی تاریکی، اهریمن، بهره برد اما در پی پیکاری شوم، نبرد را باخت. 
دوزخ تاریکی، که بر آن دیو (demon) فرمان می‌راند، از پنج قلم‌رو تشکیل یافته است که هر یک از آن‌ها از یکی از عناصر تاریکی ساخته شده‌اند. آن‌ها یا به صورت همتاهای تاریک عناصر روشنی، مانند اثیر تاریک، باد تاریک، و جز آن، یا به صورت عناصری پلید شناخته می‌شوند: دود (عربی: ضباب)، حریق، سموم، زهر، تاریکی. 
بهشت روشنی با "جو نور" احاطه شده و از پنج نیروی ذهنی تشکیل یافته است: خرد (پارتی baam)، دانش (پارتی manohmed)، هوش (پارتی osh)، اندیشه (پارتی andeshishn)، تفکر (پارتی parmaanag). این نیروها خود هستی پدر بزرگی، گوهر روح، و اندام‌های "خرد بزرگ" ایزدی را نیز تشکیل می‌دهند. از آن جا که معنای این اصطلاحات یاد شده در زبان‌های گوناگون کاملاً مطابق با یک‌دیگر نیست، دانشمندان در تعبیر و تفسیر آن‌ها دچار چند دستگی‌اند. 
مطابق اسطوره‌ی آفرینش مانوی، روح زنده (مهر ایزد)، انسان نخستین، اُهرمزدبغ، را از ورطه‌ی دوزخ نجات داد. سپس به نیروهای تاریکی تاخت و آن‌ها را شکست داد و جهان مادی را از لاشه‌ی دیوانی که کشته بود به وجود آورد و هشت زمین را از بدن آنان و ده آسمان را از پوست آنان پدید آورد. او خورشید و ماه را از نورهای آلوده نشده و ستارگان را از نور تا حدی آلوده شده ساخت. بدین ترتیب، ایزدی از سرزمین روشنی (روح زنده، مهرایزد) از ماده (هیولی)، که برابر با تاریکی و شرارت است، و اعراض و پدیدارهای جوهره‌ی جهان مادی، برای آفرینش جهان مادی، که در نفس خود حاوی شرارت است، استفاده ‌کرد. سپهرهای دنیوی، در این مفهوم کیهان‌زایانه (cosmogonical) مادی هستند، اما آب و هوا غیر مادی‌اند. برخلاف دین زرتشت، عناصر طبیعی در دین مانی تجلیات ذاتی ایزدی نیستند، بل که نامخلوق، و بنیان‌های ازلی روشنی و تاریکی هستند. این عناصر، با بنیان‌های کیهان‌زایانه‌ای دین‌هایی که کیش مانی از آن‌ها ملهم شده است، مطابق نیستند. * 

مانی پیام اور نور
مانی پیامبر ایرانی در سال 216 میلادی در بابل (نزدیکی بغداد)، در روستایی به نام «مردینو» واقع بر کران نهر کوثا زاده شد. پدرش «پتگ / Pateg» از اهالی همدان بود و مادرش «مریم» نام داشت. پدر مانی به جهت پیوستن به فرقه‌‌ای گنوسی (Gnosic) به نام «مغتسله» که گویا شاخه‌ای از آیین مندایی بوده، در بابل ساکن شده بود. مانی دوران کودکی و نوجوانی خود را در چنین محیطی به سرآورد و از آن بسیار آموخت. مانی در 12 سالگی (228 م.) همزاد مینوی [به سریانی: Tum؛ به پارسی: Narjamig؛ به معنی همزاد] خود را که پیام آور وحی برای او بود، رؤیت کرد و از آن طریق بر رسالت آینده‌ی خویش آگاهی یافت. سرانجام در 24 سالگی (12 آوریل 240 م.) از جانب وحی فرمان یافت که پیام و رسالت خود را بر همگان آ‎شکار کند. 
مانی برای ابلاغ رسالت خود، به سفرهای تبلیغی بسیاری دست زد. نخستین سفر تبلیغی و پیامبرانه‌ی مانی به هند بود. سفر او در امتداد سواحل فارس و مکران و بلوچستان و سند انجام یافت (2 ـ 240 م.). در آن زمان بود که توران‌شاه بودایی و مقامات بلندپایه‌ی دربار او را به کیش خود درآورد. او سپس به پارس و بابل بازگشت و در این سفر، در پارس (4 ـ 244 م.)، شوش و میشان (50 ـ 245 م.) مردمان بسیاری را به دین خود درآورد. برادران شاپور (پادشاه ساسانی)، مهرشاه و فیروز هر دو به کیش مانی گرویدند و به واسطه‌ی آنان بود که مانی توانست به حضور پادشاه برسد. این باریابی با کام‌یابی رو به رو گشت چرا که او به دربار راه یافت و اجازه پیدا کرد که در سراسر قلم‌رو شاهنشاهی ساسانی آزادانه به تبلیغ بپردازد (5 ـ 250 م.). مانی اینک در شمار ملتزمان پادشاه بود و حتا در لشکرکشی شاپور به روم و شکست والرین (6 ـ 255 م.) به همراه او بود. 
مانی در سال‌های 258 و 260 م. به شمال خاوری ایران، پارت و خراسان سفر کرد. آن گاه چند سال در «وه اردشیر/ VehArdrshir» واقع در ساحل شرقی دجله به سر برد و خود را وقف سروسامان دادن به دست‌نوشته‌ها و گروه‌های تبلیغی کرد. او تا سال 270 م. به سفر ادامه داد و حتا در ایالات شمال باختری ساسانیان، به مرز روم رسید. تا این زمان، پیروزی دین مانی چشم‌گیر بود و این پیروزی تا حدود زیادی به سبب لطف شاپور میسر گشت هر چند که مانی توقع داشت با حمایت پادشاه، آیین‌اش به دین رسمی ایران تبدیل گردد. به هر حال، با درگذشت شاپور در 272 م.، گرایش دربار به مانی فروکش کرد.
مانی در زمان کوتاه پادشاهی «هرمزد» به بابل رفت و تا زمان تاج‌گذاری بهرام یکم (273 م.) در آن جا ماند و پس از آن، بابل را ترک کرد و به شوش رفت و سرانجام در «گندی شاپور» مستقر گردید. مغان و روحانیان زرتشتی که پیروزی روز افزون مانی را می‌دیدند و از آن در هراس بودند، بهرام را وادار به دست‌گیری مانی کردند. سرانجام مانی در گندی شاپور بازداشت گردید و پس از بازجویی و محاکمه، به فرمان پادشاه به مرگ محکوم شد. او پس تحمل 26 روز زندان و غل و زنجیر، در 4 شهریور (24 اوت) 274 م. درگذشت. 
***
آثار مکتوبی که مانی از خود بر جای گذاشته و در آن‌ها آموزه‌های خویش را تشریح کرده بود، عبارت‌اند از: «انجیل زنده، گنج زندگان، رسالات، رازان، غولان، مکاتیب و مزامیر» به زبان سریانی و «شاپورگان» به زبان پهلوی. همچنین مانی کتاب مشهور دیگری داشته است به نام «ارژنگ» که در آن آموزه‌های کیهان‌شناختی خود را به به زبان تصویر و به صورت نقاشی شده، عرضه نموده بود. 
***
مانی در یزدان شناسی خود بسیار وام‌دار دین زرتشت، و البته شاخه‌ی زروانی آن است. او معتقد است که از ازل دو اصل وجود داشته‌ است: یکی «نیکی یا روشنی» و دیگری «بدی یا تیرگی» که هر یک قلم‌رو جداگانه‌ای داشته‌اند. بر قلم‌رو نیکی یا «بهشت روشنی»، «پدر بزرگی» (= زروان = شهریار بهشت روشنی) فرمان می‌راند و بر سرزمین تاریکی، اهریمن (شهریار تاریکی) پادشاهی می‌کرد؛ تا آن که اهریمن به گستره‌ی بهشت هجوم آورد و بخش‌هایی از آن را آلوده و اشغال کرد. یزدان‌شناسی و کیهان‌شناسی مانی تا این جا کمابیش مطابق با آموزه‌های زرتشتی است اما پس از این، عقاید آن دو جدا می‌گردد و مانی به باورهای گنوسی نزدیک می‌شود. چنین است که مانی می‌گوید زمین و جهان مادی در گرماگرم نبرد ایزدان و دیوان، به واسطه‌ی پیکره‌ی دیوان نر و ماده‌ی کشته شده پدید آمده و در لابه‌لای آن، پاره‌های نور و روشنی بهشتی که دیوان بلعیده بودند، محبوس و دربند گردیده است و انسان نیز به عنوان موجودی که تن و کالبد وی از جنس و تبار تیرگی و پیکره‌ی دیوان است و روح وی نیز از قلم‌رو بهشت و روشنی، باید بکوشد پاره‌های نور محبوس در کالبد خود (روح) و جهان را از شر و پنجه‌ی ماده برهاند و رستگاری و سعادت خود را در بهشت فراهم آورد. بدین ترتیب، زهد و ریاضت و دنیاگریزی به عنوان روش‌های رهاندن روح و نور از ماده، در رأس آموزه‌های مانی قرار می‌گیرد. چنین عقایدی درست برخلاف عقاید زرتشت است که زمین و جهان مادی را آفریده‌ی اورمزد می‌داند و رستگاری و سعادت نهایی آدمی را در همین زمین نوید می‌دهد. 
***
مانی بر این باور بود که دین وی برتر از ادیان گذشته (بودایی، زرتشتی و مسیحی) است چرا که پیام‌ آن جهانی و فراگیر است و آموزه‌های وی از ابتدا به همه‌ی زبان‌ها (پهلوی، سریانی، لاتینی، قبطی، ترکی، چینی و…) درآمده و قابل درک برای همگان بوده است. مانی عناصر بسیاری را از دین‌های پیشین به آیین خود راه داد تا بدین وسیله، کیش خود را برای مؤمنان آن ادیان، جالب و فهم‌پذیر سازد. بدین گونه مانی زندگی خود را پر شورانه وقف کار تبلیغی نمود و در این راه از ابزارهایی چون کتاب، به ویژه‌ کتاب‌های مصور، شعر و … بهره گرفت تا هر چه بهتر و عمیق‌تر پیام‌اش را منتشر نماید. مانی، شاگردان و جانشینان‌اش به هنرهای دیداری و ترسیمی و خطاطی بسیار ارج می‌نهادند و آن‌ها را شیوه‌ای مؤثر برای بیان آسان‌تر و قابل فهم‌تر آموزه‌های دینی می‌دانستند. و البته بدین مناسبت بود که آوازه‌ی مانی به عنوان نقاشی زبردست، سده‌هایی بسیاری دوام آورد.
***
بی‌گمان مانی شخصیتی بزرگ در تاریخ جهان بوده است. روزگاری آیین وی از مرزهای چین تا غرب اروپا گسترده بود و صدها هزار تن از مردمان اقوام و ملل مختلف به دین وی گرویده بودند. دینی که خواستار وحدت و اتحاد همگان در محور پیام‌های اخلاقی و عبادی‌اش بود. جالب آن که دین مانی، یگانه آیینی است با انتر ناسیونالیسمی بنیادین که بدون حمایت تیر و شمشیر شوالیه‌ها و غازیان، مردمان بسیاری به آن گرویده بودند. اما همین پیروزی و گسترش روز افزون دین مانی، صاحبان ادیان دیگر را به چنان خشم و کینه‌ای واداشت که در طول چند سده، تمام موجودیت آن در زیر ضربات سهم‌گین دین‌های زرتشتی و مسیحی و اسلام نابود شد و از میان رفت اما میراث عظیم آن در ایران، روزگارانی بعد، در دل تصوف اسلامی به یادگار ماند و جاودانه شد.

مانی به روایت یعقوبی و.. 1
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  جشن‌های 2500 ساله به روایت تصاویر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان