امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اشعار که عشق اسان نمود

#1
Music 
که عشق آسان نمود اول ولي...

قشنگترين نامه زندگيم واسه کسي که نميدونه دنيامه...
کسي اينجا به يادش نيست که دنيا زير چشماته

يه عمره يادمون رفته زمين دار مکافاته

فراموشم شده گاهي که من اينجا چه ها کردم

که روزي بايد از اينجا به پيش تو برگردم

خدايا وقت برگشتن يکم با من مدارا کن

شنيدم گرمه آغوشت اگه ميشه منم جا کن
HeartAngel



چه گناهي کرده ام؟اين روزهاي غمناک و اين شبهاي ظلمت مهبت خداست يا عذاب الهي؟

خزان زندگي ام کي رنگ بهار را خواهند ديد؟

پس وعده ي بهشت برين چه شد؟

کجايند آن درختان پر از شکوفه هاي گيلاس که از زير آنها نهرهايي جاريست؟

کجايند راههايي که به سمت ابديت ميشتابند؟

آنجا که وعده داده اي هرچه که در دل بخواهي پيش رويت حاضر است انجا کجاست خداي من؟

گم شده ام در هر لحظه از لحظه هاي خودم

آنقدر گم شده ام که حتي به دنبال خود ميگردم

معبود من آنجا که ميگويند دامنت را بايد گرفت و به زانو در آمد کجاست؟

بگو تا سجده هايم را به جا آورم و روز هاي غفلتم را قضا کنم

شنيده ام از همه مهربان تر تويي...شنيده ام مخلوق تو زيبايي هايش را از تو به ارث برده است

شنيده ام گلها همه هديه هاي تو هستند به زمينيان...همين طور است که ميگويند؟؟

گلي را که به من هديه داده اي هنوز فکر ميکنم از آن من نيست!!!

کجايند آن ملايکي که ميگفتي؟در شبهاي تاريک خودم هرچه به آسمان مينگرم نه ميکاييل را ميابم و نه اسرافيل را

به زمين کبودت که چشم ميدوزم جز برق چشمان گرگهاي گرسنه چيز ديگري را نميبينم و جز زوزه ي شغال هاي وحشي صدايي به گوشم نخواهد رسيد

چه شد وعده ي بهشت برين؟آيا سهم من از اين دنيا فقط تاريکيست و سکوت؟؟؟

باشه چيزي نميگويم گله اي نميکنم شايد پشت اين شبهاي ظلمت صبحي دگر باشد

شايد ميکاييل و اسرافيل در راه باشند

شايد من با ملايک در تعظيم تو همراه شوم و شايد چيزي را که در دل ميخواهم پيش رويم حاضر باشد...



کاش انروز که مي ايي

چشمانم طوفاني نباشند

کاش لحظه ي گره خوردن نگاهامان زمان از حرکت باز ايستد

و ماه ها و سال ها و روزهاي پي در پي سپري شوند

و نگاهامان هنوز خيره به چشمان يکديگر باشد

کاش زمان متلاشي شود و از تکه تکه شدن ثانيه ها تو حتي چشمهايت

براي تکه ثانيه اي روي هم قرار نگيرند

و تا اخر زمان خيره به چشمان هم باشيم.

کاش چشمان خيس از اشکهاي شوق من خستگي بخش چشمان تو نباشند

کاش خوابي شيرين و لطيف فضاي براق چشمان تورا فرا نگيرد

و پرده اي از روياهاي رنگي و پوچ هاله اي از نسيم صبحگاهي چشمان تو را

به تصاحب نبرند و به تاري و خماري نکشند.

کاش بدانم که فردا...فردا...و فرداهاي دور

نگاهم در نگاهت جاودانه خواهد ماند.Heart



دوست دارم باريدن اشکهايم به پايان رسند

و لبخندي همانند لبخند تو همچو هلال ماه بر صورتم مهتاب بگستراند

دوست دارم پرهايي داشتم از جنس پرهاي مرغابيان دريايي

تا پرهايم را بگشويم و در فراز اقيانوس اشکهايم به پرواز درايم

و براي رسيدن به تو در ميان سيل اشکهايم در فراز اقيانوس گمنام تو را جستجو کنم

من امروز با خيال جستن تو پرواز را جستجو ميکنم

من همچنان پرواز کنان ميروم و ميروم تا به ساحل عشق رسم

ولي از ان دور دستهايي که بوي ساحل ميدهند صيادي تفنگ به دست بر ديدگان تار من نمايان است

اين باور سراسر قلب کوچکم را پر کرده که ديگر تورا نخواهم ديد

آه... ديگر از ان بالهاي رويايي خبري نيست

اکنون در اين اقيانوس بيکران تنها تو مي ماني و يک دريا اشک......



تمام روزهاي گذشته تمام اشکهاي ريخته

تمام تلخي انتظارهاي بيهوده...

عمر من زندگي من و همه چيزم فداي چشمها ي تو

چشمهايي که ميل ديدن مرا ندارند

و من ناچارا مجبور به توصيف فواره هاي خون چشمهايم

و نگران روزي که تو ميروي و وجودم را احساسم را

با دانستن همه عشق هاي يکطرفهي من زير پا له ميکني

نيست ميکني نابود ميکني

و من راضيم به هر انچه که تو ميگويي



چه ساده دلي شکسته ميشه!بي دليل و بي بهونه

تو انقدر معصومانه شکستي دل من!!!

که فرياد شکستنت به گوش هيچکس نرسيد

به خاک ميسپارمت اي دل بيچاره

بگذار من هم بميرم

که بي تو سنگي بيش نيستم.

چه ساده و معصومانه ميريزند اشکهاي من بپاي غرور تو

روزهاي من تکراري از روياهاي تو هستند

چطوري من بي تو روزهامو بگذرونم!؟







من از تاريکي ها هراسانم

از شبهاي سردو تاريک و بي مهتاب

مي ههراسم در اين شب ظلمت بار دستانم را رها کني در هالي که زوزه ي

شغالهاي وحشي به گوش ميرسند و جز برق چشمان گرگهاي گرسنه چيز ديگري را نميبين

وتو دور ميشوي و اين کابوس شوم روياي ظريف مرا خطخطي ميکند

تمام روزها از کابوس نداشتنت پريشانم گاهي از خيال از دست دادنت

و گاهي از تاريکيها و رهايي دستانت از دستهايم

روزي که بدون وقفه دور ميشوي و فريادهاي کمک خواهانه ي مرا نميشنوي

فريادي که از اعماق قلب شکسته اي به گوش ميرسند را پس ميزني

ميروي تا من طعمه ي اين روزگار شوم شوم...تو به سرزمين پريا دل بسته اي




سيه چشمي به کار عشق استاد

به من درس محبت ياد ميداد

مرا از ياد برد ولي من

به جز او عالمي را بردم از ياد



گفته بودند که از دل برود يار چو از ديده برفت

سال هاست که از ديده ي من رفتي ليک

دلم از مهر تو آکنده هنوز.......



نيمه ي شب در دل دهليز خموش ضربه ي پاي افکند طنين

دل من چون دل گلهاي بهار پر شد از شبنم لرزان يقين

گفتم:اوست. آري اوست که باز آمده است










با چه ميتوان عشق را به بند جاودان کشيد؟

با کدام بوسه. با کدام لب؟

در کدام لحظه. در کدام شب؟

با کدام بال ميتوان

از زوال روز ها و سوز ها گريخت!

با کدام اشک مي توان

پرده بر نگاه خيره ي زمان کشيد؟

با کدام دست ميتوان

عشق را به بند جاويدان کشيد؟

با کدام دست؟...


تو به من خنديدي و نميدانستي

من به چه دلهره از باغچه ي همسايه

سيب را دزديدم

باغبان از پي من تند دويد

سيب را دست تو ديد

غضب آلود به من کرد نگاه

سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتي و هنوز سالهاست که در گوش من آرام ارام

خش خش گام تو تکرار کنان مي دهد آزارم

و من انديشه کنانAngelHeartExclamation

غرق اين پندارم که چرا

خانه ي کوچک ما سيب نداشت!!!HeartAngel
هرگزنشه فراموش سپاس پایینی از هوش
HeartBig Grin
پاسخ
 سپاس شده توسط ♥هستی♥
آگهی
#2
بد نبودUndecidedUndecidedSmile
بافکرکردن به هرخری مغزخودراباغ وحش نکنیمSleepy



چقدرمتفاوتندادمهاعشق برای یکی دلگرمی وبرای دیگریسرگرمیcrying
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Information اشعار کوتاه ناب سری اول
  اشعار مریم حیدر زاده
  اشعار مناسب حال من...
  اشعار شاعران خارجی(ترجمه فارسی)
  مشاعره با اشعار خودمان
Thumbs Up مجموعه اشعار نیما یوشیج به‌همراه دستخط شاعر
Lightbulb «گزینه اشعار روح‌انگیز کراچی» نقد می‌شود
  گلچین اشعار رودکی
  گلچین اشعار ابوسعید ابوالخیر
  گلچین اشعار سعدی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان