امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

جنگ ايران و روم و پيروزي سپاهيان ايراني 363

#1
خلاصه:
جنگ ايران و روم در ژوئن 363 م صورت گرفت. مدت زمان گذشته ازاين واقعه 1638 سال مي باشد. اين
جنگ درمارانگا به رهبري شاهپور دوم شاه ايران و يوليانوس امپراتور روم صورت گرفت. علت اين جنگ
بين المللي اختلافات مذهبي و مساله ارمنستان و توسعه طلبيهاي دو دولت بود.
جنگهاي ايران و روم را كه حدود هفتصدسال طول كشيد مي‌توان به دو بخش عمده تقسيم كرد. بخش اول
ازسال 53 ق.م شروع تاسال 217 ميلادي ادامه مي‌يابد. و اولين برخورد ايران با روميان درسال 53 ق.م
به شكست روميان انجاميد. بخش دوم جنگهاي ايران و روم قريب به چهارصد سال يعني از جلوس اردشيريكم
تابر افتادن يزدگرسوم در سده هفتم ميلادي ادامه يافت.در اين مقاله سعي مي‌شود تا جنگ ايران و روم
درسال 363 كه بين شاپور دوم و روميان صورت گرفت و منجربه شكست روميان گشت مورد بررسي قرار گيرد.
شاپور دوم (309 تا 379): درمورد وقايع سي سال اول سلطنت شاپور دوم اطلاع دقيقي در دست نيست.
شاپور پس از سركوبي اعراب كه گاه و بيگاه سربه طغيان برمي‌داشتند، استحكام قدرت خود و تنظيم
امور داخلي، درصدد جنگ با روميان برآمد. از جمله مسائل بحران خيز كه موجب جنگ و خونريزي بين ايران
و روم در اين زمان مي شد ارمنستان بود. ارمنستان همواره دستخوش نزاع اين بزرگان بود. پي درپي شاهزادگان
را مي كشتند و توطئه مي‌كردند. بدين ترتيب زمينه براي دخالت ايران و روم درآنجا كاملا مهيا بود،
بخصوص اينكه اين بار اختلافات مذهبي دو كشور نيز مزيد علت شده بود.
جنگ اول شاپوربا روميان، اين جنگ حدود دوازده سال از 338 تا 350 طول كشيد. بدون اينكه نتيجه‌اي
قطعي و مشخص براي هريك از طرفين داشته باشد. شاپور مي‌خواست به بهانه ارمنستان آنچه رااز دست داده
بود، دوباره به چنگ آورد به همين جهت اولين اقدام او حمله به ارمنستان بود. درسال 346 شاپور به
بين‌النهرين شمالي و شهر نصيبين را محاصره كرد ولي شاپور نتوانست از اين محاصره نتيجه‌اي بگيرد.
دوسال بعد كنستانس امپراتور روم شخصا با سپاهي بزرگ به بين النهرين آمد و درحدود سنگارا اردو زد.
شاپور نيز به مقابله او شتافت و از دجله عبور كرد. دراين جنگ شاپور پيروز شد اما به خاطر خطراتي
كه مرزهاي شرقي را تهديد مي‌كرد مجبور شد كه جنگ را موقتا رها كند. جنگ دوم شاپور با روميان: شروع
اين جنگ را نيز مي‌بايست به مساله ارمنستان مربوط دانست. بنابراين شاپور و كنستانس دوم كه امپراتور
روم بود نامه هايي رد و بدل شد كه نتيجه‌اي به دنبال نداشت و چاره‌اي جز جنگ براي شاپور باقي نماند.
شاپور درسال 359 به شهر «آمد» كه ديار بكر فعلي باشد حمله برد و شهررا به تصرف درآورد. بعداز تصرف
اين شهر شاپور به ايران مراجعت نمود و در بهار سال بعد(360 م) شهر مستحكم سنگارا را محاصره كرد
و شهررا بازحمت زياد به تصرف خود درآورد. پس از تصرف سنگارا، شاپور نصيبين را به حال خود گذاشت
و متوجه «بزابد» شد و آن شهررا نيز به تصرف درآورد.
در روم به جاي كنستانس، يوليانوس پسرعموي امپراتور قبلي به امپراتوري رسيد و از آنجا كه ارمنستان
درعهد باستان ميان ايران و روم قرار داشت طعمه اين دو دولت بود اساسا ارمنستان به خاطر موقعيت
استراتژيك و اهميت آن همواره مورد توجه اين دو دولت بوده است.
درقرن سوم ميلادي حادثه مهمي كه در ارمنستان اتفاق افتاد رواج مسيحيت و گسترش آن دراين سرزمين
بود و اين مساله برخلاف ميل پادشاهان ساساني بود و همين دليل باعث بروز يك سري اختلافات بين ايران
و روم گشت زيرا از يك طرف روميها در پي دفاع از ارمنستان و حمايت از مسيحيت بودند و از طرف ديگر
پادشاهان ساساني در پي‌آن بودند تا دين زرتشتي را دراين سرزمين رواج دهند تا به دلايل سياسي با
تحصيل كردن دين خود به ملت ارمني دين وحدت عقيده بين ارمنستان و امپراطوري روم را از بين ببرند
و اينگونه مسائل موجب يك سلسله جنگهايي بين ايران و روم شد كه يكي از اين جنگها جنگ سال 363 م
بود كه موجب شكست سپاهيان رومي شد.
جواني با اراده و محبوب بين افرادش بود. او پس از به قدرت رسيدن تصميم گرفت شكستهاي خفت بار
روميان را تلافي كند.
جنگ سوم شاپور با روم: يوليانوس در دسامبر 361 به روم شرقي آمد و پس از شش ماه توقف درآنجا و
تنظيم امور و تدارك جنگ در مارس 362 با ارتش بزرگي به طرف انطاكيه حركت كرد. وي در دسامبر 363
از انطاكيه حركت و از راه «هراپليس» به ساحل فرات رسيد. پس از عبور از فرات به «باتنه» آمد و از
آنجا متوجه شهر«كاره» شد. آنان براي لشكر كشي به ايران دوراه را مورد نظر داشتند يكي در سمت چپ
در امتداد دامنه«مازيوس» به طرف دجله و «اديابن» و ديگري در سمت راست يعني در امتداد فرات به طرف
خاك آشور و بين النهري جنوبي، امپراتور پس از مدتي توقف دژكاره در 26 مارس با 85000 نيرو به كالينكوس
رفت. نيروي دريايي روي مركب از هزاركشتي حامل آذوقه، اسلحه و ماشين آلات محاصره، پنجاه ناوجنگي
و پنجاه كرجي پل سازي بود. سپاهيان روم پس از چند روز راهپيمايي به زمينهاي پست و رسوبي بابل رسيدند
و از اينجا به بعد رفته رفته برخي از قسمتهاي سواره نظام ايران در اطراف اردوي روم ظاهر شده و
دست به عمليات مجزا و محلي مي زدند. روميان به شهر پيروز شاهپور مي رسند كه از شهرهاي معتبر ايران
و پس از چندين روز محاصره عاقبت اين شهر را به تصرف درمي‌آورند. پس از آن سپاهيان روم درحاليكه
درگير جنگ و گريز باقواي محلي بودند به «نهر ملك» مي رسند و سپاهيان روم آنجا اطراق كردند و شب
هنگام كشتيهاي روميها به آن طرف ساحل رفتند قسمتهايي از آنرا به تصرف درآوردند.
مقارن صبح بخشي از سواره نظام ايران با پياده هاي تيرانداز و فيلمهاي جنگي به روميان حمله مي‌كنند
و پس از مدتي به طرف تيسفون عقب مي‌نشستند. روميها كه فكر مي‌كردند ايرانيها قصد كشاندن آنها به
داخل خاك ايران دارند در مورد محاصره تيسفون مردد شدند و شوراي نظامي تشكيل دادند و تصميم گرفتند
كه خيال محاصره تيسفون را از سر به در كنند. پس از اين تصميم يوليانوس تمام كشتيها را آتش زد كه
مبادا به تصرف ايرانيها درآيند.
نيروهاي رومي در روز شانزدهم ژوئن به طرف «كردوان» حركت كرد و پس از طي چندين روز جنگ و درگيري
در «مانگارا» متمركز شدند. بامداد نيروهاي ايران تحت امر مهران پديدار شدند. عاقبت در خارج «مانگارا»
جنگ سختي بين طرفين درگير شد كه تا شب ادامه يافت. يوليانوس سپس سپاهيان خودرا حركت داد ولي دربين
راه ناگهان به او خبر رسيد كه قسمت عقب سپاه مورد حمله قرار گرفته است و او بدان سمت شتافت اما
چيزي نگذشت كه نيروهاي رومي از جلو و پهلو نيز مورد تهاجم قرار گرفتند.
جنگ بين طرفين به اوج خود رسيد و دراين گيرودار يوليانوس زخم كاري برداشت و همان شب فوت كرد.
با مرگ او سران سپاه «يوويانوس» رئيس گارد را به امپراتوري برگزيدند. امپراتور جديد تمام تلاش
خود را براي خلاصي روميها به عمل آورد و به پادشاه ايران درخواست صلح داد، و طرفين وارد مذاكره
شدند و ايران پيشنهادات زير را در ارائه داد.
1- پنج ايالت كه درزمان ترس به روم واگذار شده بود به ايران مسترد گردد.
2- پانزده قلعه رومي و همچنين نصيبين و سنگارا جزء خاك ايران شود.
3- قسمت شرقي بين النهرين متعلق به ايران گردد.
4- ارمنستان خارج از نفوذ روم گردد. روميان نيز پيشنهادات مذكور را پذيرفتند اين عهدنامه كه
براي ايران فوق العاده سودمند بود مقام ارجمندي را براي شاپور در تاريخ ذخيره كرد.
پس از اين قرارداد «يوويانوس» مدت كمي امپراتور بود و پس از فوت او «والن سين» اين مقام را بدست
آورد. وي امپراتوري روم را به دو قسمت تقسيم كرد: قسمت غربي را به خود اختصاص داد و قسمت شرقي
را كه به بيزانس معروف است به برادر خود «والنس» واگذار نمود. والنس ظاهرا مفاد عهدنامه را رعايت
مي‌كرد اما در باطن باآن مخالف بود.
بعداز آن درگيريهاي پراكنده برسر ارمنستان و گرجستان صورت گرفت وعاقبت تصميم گرفته شد در امور
اين دو مملكت دخالت نكنند و هردو مملكت را به خود واگذار نمايند.
روابط ايران و روم بعداز شاپور: درزمان جانشينان شاپور نيز گاه جنگهايي صورت مي گرفت و گاه نيز
صلح بين دو دولت برقرار بود.
سخن آخر، از ديرباز چهارصده دوره ساساني را دوره دشمني ميان امپراتوريهاي روم و ايران دانسته‌اند.
البته اين جنگها باعث جدايي كامل دولتها از همديگر نشد. مبادلات تجاري كه پس از جنگها رونق مي‌گرفت
از وسائل ارتباط دو كشوربود. همچنين شاهان ساساني بسياري از روميان را به شهرهاي ايران آوردند
كه خود موجب ارتباط بيشتر روميان با ايرانيان شد.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان