امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

از هيچكس گلايه اي ندارم

#1
نامه اي که در پيش رويتان مي بينيد دل نوشته ايست که چند سال قبل همسر سردارشهيد حجت نعيمي آن را نوشته و يکي از روزنامه ها آن را به چاپ رسانده است. ما که در بريده هاي روز نامه هاي سال هاي قبل به دنبال اسناد جنگ مي گشتيم وقتي چشممان به اين نامه افتاد حيف مان آمد آن را در سبز سرخ به چاپ نرسانيم. اين نامه عظمت سلحشوري زنان ايران اسلامي را به مي نماياند که چگونه در مقابل سختي ها، صبر را همانند اسوه ي مقاومت حضرت زينب (س) در پيش مي گيرند. ‏
آقا حجت! سلام، اگر بگويم از روح و جسمت خبر ندارم حرف صوابي نزده ام! چون بارها وقتي به ديدنم مي آيي از مکاني سبز و هودج هاي نور سخن مي گويي! و گلخنده بر لبانت نقش بسته است! و من مي دانم که روح ستبرت از ملکوت به ديدارم مي آيد!
و جسم مطهرت الان سبزينه هورالعظيم است. اگر چه پس از تو يارانت، هم رزمانت به من گفته اند که آب هاي هور گهواره شهادت تو گشتند! اما با خودم مي گويم نکند روح و جسم ات در کنار هم باشند و روزي چشمان پرانتظارم با ديدنت سبز شود. 
آقا حجت! خودت هم مي دانستي که تو، گلي سرخ از گل هاي بهشتي! بارها تو را مي ديدم که چگونه مي خواهي درب زندگي که در آن حبس بودي را با شهادتت باز کرده به ملکوت سفر کني...!‏
شوهرم! يادم نمي رود که چگونه بر قبله گاه عشق تمام قامت مي ايستادي و نماز شب مي خواندي. آن قدر سجده هاي آخر تو طولاني مي شد که من گمان مي بردم خوابت برده است! و حتي يک بار از سر عطوفت بر اين حالت معنوي تو آن قدر در تعجب شدم که وقتي شانه هايت را تکان دادم به جاي تکان خوردن شانه هايت، دستانم لرزيد!
ناگهان صداي العفو العفو تو مرا بر سرزمين جايم ميخکوب کرد!
آقا حجت ! همرزمانت از شجاعت تو برايم زياد گفته اند آن ها به من گفته اند که تو چون کوه، در مقابل دشمن مي ايستادي! نه تنها هرگز خسته نمي شدي بلکه خستگي را خسته مي کردي!
همدم عزيزم! آن روز که با تو بر سفره عقد نشستم و به اين سنت نبوي پاي بند شدم مي دانستم که عروس تو در دنيا من نيستم بلکه عروس واقعي تو شهادت است! اما چه کنم با اين که مي دانستم تو اهل ملکوتي اما مهرت، محبت ات آن قدر در خانه دلم نشست که همان لحظات کوتاه و معنوي با تو بودن را، براي ذخيره آخرتم غنيمت دانستم.‏
‏ دلبندم! اگر تو پرواز کردي به حقت رسيده اي و من از اين که تو به حقت رسيده اي خوشحالم!‏
هر وقت ياد تو را در سرزمين دلم زنده مي کنم براي اين که در دل بي قرارم تسکيني بيابم برمزار هم رزمانت يعني حاج حسين بصير و محمد حسن طوسي مي نشينم و از آن ها با اشک ديدگانم از تو سراغ مي گيرم، چون معتقديم شهيدان را شهيدان مي شناسند!‏
نعيمي عزيز! دلم براي مهرباني هاي تو تنگ شده است و دلم براي به ياد خدا بودن تو پرپر مي زند!
اگر چه سفارش هاي تو را که هميشه به من مي فرمودي: بعد از رفتن من مبادا احساس تنهايي کني و صبر پيشه کني که خدا صابران را دوست دارد را اصلاً فراموش نکرده ام!‏
حجت عزيز! حالا ديگر جنگ تمام شده است، تعدادي از هم رزمانت که با تو بر خاک هاي جنوب به سجده عشق، پيشاني ساييده بودند از سفر بازگشتند اما گويا تفدير آن است که من، هم همسر مفقودالاثر بمانم و هم دختر مفقودالاثر! خيلي ها با دو چشمان خود انتظار يک نفر را مي کشند اما من با دو چشمانم که حالا ديگر اشکي برايش نمانده انتظار دو نفر را مي کشم. يعني بابا و تو!‏
باباي عزيزم و آقا حجت دلاور! به هر دوي شما مي گويم: خيالتان راحت باشد. هرگز از هيچ چيز و هيچ کس گلايه اي نداريم چون شما را قربانيان راه خدا مي دانيم و مطمئن هستيم که با خوب کسي معامله کرديم! خريدار شما خدا بود و بس!‏
اين ها را گفتم امّا قلب کوچک من هم چون از جنس ماده است و براي ماده ظرفيتي محدود قائل شده اند، چه کنم که آسمان دلم ابري است! بگذاريد با همين کتيبه ها، ابرهاي باران زاي دلم را از آسمان وجودمان بزداييم. باباي عزيزم و يار دلبندم حجت جان! گاهي اوقات آن قدر نبودتان در من اثر مي کند که با خود مي گويم اي کاش قطره آبي بودم و به هور ملحق مي شدم تا از آن جا، سراغتان را بگيرم. بگويم که امان از فراق و امان از جدايي!
حجت جان! تو رفتي و آن چه که برايم باقي گذاشتي، گل واژه هاي خاطراتت هست که تسلاي دلم مي باشد اگر چه هنوز رفتنت را باور ندارم و هر روز تنگ غروب، نگاهم را به در خانه مي دوزم که شايد تو را با آن لبخند هميشگي ات ببينم که از غربت درآمدي و پاي بر عمق وجودم گذاشتي.

به اميد روزي که بياي
همسر چشم انتظارت ...
از هيچكس گلايه اي ندارم 1
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان