امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

روایتی از رقص مسلمانان شاد انگلیسی و انفعال جبهه فرهنگی داخلی

#1
من یک مسلمان شاد هستم
من یک مسلمان هستم. شادم چون از خواندن کلام خداوند خطاب به بندگانش در کتاب آسمانی قرآن و مهر و محبتی که در حرف به حرفش می بینم تمام وجودم مسرور می شود. از محبتی که در دینم توصیه شده و به همه برادران و خواهران دینی ام و همه بشریت می ورزم به خود می بالم. من شادم چون می دانم هر قانونی در دینم برای من و جامعه ام نفع و شادی واقعی را به ارمغان می آورد. شادی ام بعنوان یک مسلمان موفق در زندگی خانوادگی ، شغلی و سایر ابعاد زندگی ام مشخص است. من شادی خود را از طریق محبت و نیکی به جهانیان بروز می دهم…
خواب شوم پیر استعمار برای ملت های مسلمان
راستی استعمار پیر برای اسلام چه خوابی دیده است؟ در طول تاریخ کدام ملت ، حکومت و کشوری را سراغ دارید که از غرب و غربی شدن بخصوص انگلیس زخمی جانکاه بر پیکره خود نداشته باشد؟ حالا جالب است همین حکومتی که تا چند سال پیش هنوز در نقاط مختلف جهان ، ملت ها و کشورها را مستعمره خود می دانست ، دلسوز وجهه رحمانی اسلام شده و برای برخی روحانی نماها و گروه های انحرافی مستعد ، شبکه های ماهواره راه اندازی می کند ، امکانات در اختیارشان می گذارد و اجازه فعالیت های تند مذهبی را در خاک خود می دهد؟ آیا واقعا کشوری که پایه ثابت جنگ های صلیبی و کشتار مسلمانان در طول تاریخ بوده از اصول خود عقب نشینی کرده و الان پشتیبان و حامی اسلام و مسلمین شده است؟ براستی استعمار پیر برای ملت های مسلمان چه خوابی دیده است؟ چرا باید قرائت انگلیسی از شادی در اسلام برای مخاطبان رسانه ها تجویز شود؟
مسلمان شاد باشید اما با ورژن انگلیسی
طبیعی است که برای مسلمان ماندن در یک کشور با شرایط انگلیس ، باید به ظواهر مسلمانی اکتفا کرد. بدون شک مسئله اصلی غرب با اسلام بر سر ظواهر نیست ، چرا که الان خیلی ها در کشورهای غربی به سبک مسلمانان زندگی می کنند و بجز در مواردی خیلی مانعی برای فعالیت های مذهبی آنها وجود ندارد. آنها به مسجد می روند ، روزه می گیرند ، روسروی و چادر سر می کنند ، از فروشگاه های خاص ، غذاهای حلال تهیه می نمایند و حتی نماز جمعه برپا می کنند. اما آیا واقعا با همین ها مسلمانی تکمیل می شود؟ آیا به همین مسلمانان به آسانی اجازه داده می شود آزادانه بدنبال حقیقت باشند و برای رو کردن دست غاصبان بیت المقدس فعالیت رسانه ای داشته باشند؟ آیا اجازه داده می شود روح انقلابی ، مبارز ، متفکر ، تاثیر گذار و منطقی اسلام را تبلیغ و ترویج کرد؟ بدون شک این جزییات اسلام با ورژن انگلیسی است…
آزادی بیان برای دشمنان ایران و دوستان اسرائیل
خنده دار نیست دو مذهب شیعه و اهل سنت ، آنهم از نوع تند رو و جعلی اش ، در این سرزمین به فعالیت می پردازند و به تمامی ابزارهای ارتباطی و رسانه ای دسترسی دارند در حالیکه هر روز ابزارهای ارتباطی از تفکرات انقلابی و اصیل بیشتر از پیش دریغ می شود؟! جالب اینجاست اگر دقت کنید تنها گروه هایی که اسرائیل را به رسمیت می شناسند ، در غرب از اینگونه آزادیها بهرمند هستند. تکفیری ها و شیعیان سلفی که در سرزمین استعمار پیر زندگی می کنند همگی مالک ابزارهای ارتباطی مدرن از جمله ماهواره و سایت هستند و البته خیلی اتفاقی همه این گروه ها و تفکرات مشکلی با کشور جعلی اسرائیل ندارند و تنها مشکل اصلی خود را حضور جمهوری اسلامی ایران ، در خاور میانه می دانند.
تلاش برای تحریف ادیان و قبح زدایی از جوامع
بجز دست اندازی و غارت منابع و ثروت های جهان ، اصولا صهیونیسم را باید صاحب واقعی رسانه در جهان دانست. جالب تر می شود وقتی روند تاثیر گذاری رسانه بر زندگی بشر را مرور می کنیم بزرگترین تاثیر رسانه را می توان ، تحریف دین و رواج بی حیایی و قبح زدایی از جوامع دانست. تحریف دین به معنی تغییر سبک زندگی الهی جوامع ، بدون شک چیستی جوامع را تغییر می دهد و با تغییر هویت یافتن سلایق که یکی از ابعاد مهم آن رواج بی حیایی و لاقیدی است براحتی شاکله دفاعی جامعه در برابر تهاجمات خارجی از هم گسیخته می شود. در این حالت تحت سلطه گرفتن این جامعه ، با کمترین هزینه ، در اسرع وقت و بدون کمترین مقاومت انجام خواهد شد.
غرب پناهگاه تساهل و تسامح در برابر واقعیت اسلام
یکی از روش های سلطه بر ملت ها دستکاری افکار و اعتقادات آنها از طریق جایگزینی ارزشهای آن جامعه است. طبیعی است در حالیکه ارزشهای جامعه ایرانی ارزشهای اسلامی و شیعی است سعی می شود هرگونه تغییر در همین چهارچوب ارائه شود یعنی در اولین گام عوامل استعمار پیر حتی به تقویت شعائر مذهبی تشیع ، بصورت مستقیم یا غیر مستقیم کمک می کنند ولی بدون شک سرمایه گذاری آنها به نفوذ و بروز انحرافات در اعتقادات جامعه منجر خواهد شد که نهایتا در راستای اهداف سلطه نظام غرب بر سایر ملت ها باشد. پس بی دلیل نیست بجز حمایت و پشتیبانی از مذاهب جعلی و ادیان دروغین مانند بهاییت که دیگر زمان آنها گذشته است ، اتاقهای فکر سیاست و فرهنگ در غرب ، به نفوذ و ایجاد انحراف و خدشه در مذاهب و ادیان روی آورده اند. اینکه گاهی با تقویت گروه های تند رو شیعه و سنی و گاهی هم با ترویج تساهل و تسامح در برابر احکام اسلامی با استفاده از جریاناتی از قبیل جریانات روشنفکری سعی می شود ذات و روح حقیقی اسلام را به گونه ای دیگر نشان دهند هم جزیی از این نقشه شوم برای کم اثر کردن جلوه جهان فروز و جذاب اسلام است که هر روز بیش از گذشته جان های مشتاق در سراسر جهان را جذب می کند.
بی حیایی ، روی دیگر سکه زندگی رسانه ای
با دقت در استراتژی های رسانه ای براحتی می توان دریافت ، تقویت و نفوذ رسانه در سبک زندگی که غرب سعی دارد بعنوان الگوی موثر به جهانیان عرضه کند نهایتا به بی حیایی و رواج بی بند و باری مفرط منجر می شود که همزمان با ارائه فناوی های جدید ارتباطی ، روز بروز از این واقعیت مهم بیشتر رونمایی می شود. گرچه نباید فراموش کرد استراتژیست های صهیونیست در پروتکل ها به روشنی اعلام می کنند سایر ملت ها برده و صهیونیست ها آقای جهان و قوم برتر محسوب می شوند و برای اثبات بندگی سایر ملت ها باید خوی حیوانی و غیر روحانی آنها بر خودملت ها و بر جهانیان اثبات شود و رسانه مهمترین ابزاری است که این پیام را می تواند بصورت هدفمند به جهانیان منتقل نماید.
موج های رسانه ای بی حیایی فراگیر
با فراگیر شدن رسانه و رسوخ ابزارهای رسانه ای در همه ابعاد زندگی بشر امروزی بصورتیکه زندگی بدون این ابزارها ممکن نباشد ، میتوان بصورت کاملا هدفمند و خزنده رفتارها و ارزشهای رسانه ای را نیز بعنوان پیام هایی که مخاطبان مشتاقی هم دارند ، منتقل کرد. رسانه های اجتماعی علی الخصوص رسانه ای اجتماعی مجازی یکی از مستعد ترین ابزارها برای جهانی کردن اینگونه پیام هاست. پیامهایی که گهگاه از گوشه ای از جهان تولید و کلیک به کلیک باز نشر می گردد و نهایتا بگونه ای موثر به تک تک جامعه هدف رسانده می شود و در راستای اهداف فرهنگی نظام سلطه انگیزش های موثری را در جامعه موجب می گردد. البته اگر دقت کنیم در می یابیم مثالهای متعددی برای نمونه های این موجهای فراگیر بی حیایی با اهداف ضد فرهنگی و مقابله سیاسی یافت می شود و کمتر در این موج ها ارزش های انسانی و دینی منتقل می شود و چرایی این موضوع به ذات رسانه های طرح ریزی شده توسط غرب بر می گردد. بهرحال نباید تحرکات در این حوزه را سرسری و اتفاقی درنظر گرفت که در صورت انجام مطالعات میدانی در این خصوص نتایج بسیار جالبی درباره استراتژی های فرهنگی و رسانه ای غرب بدست خواهد آمد.
ابزارهای و روش های جذاب
بدون شک امپراطوری رسانه ای غرب با توجه به قدرت مانور چشمگیر رسانه ای و سطح بالای پیشرفت های تکنیکی ، از ابزارها و روش های جذابی استفاده می کند که سالها برای ارزش سازی در این راستا سرمایه گذاری نموده است. مثلا یک خواننده فراخوان رقصنده برای آهنگ جدیدش می دهد و افراد از تمامی نقاط دنیا ویدئوهای رقص شخصی و گروهی شان را برای وی ارسال می کنند و اینگونه با کمترین هزینه ویدئوهایی که در نگاه اول جذاب به نظر می رسند تولید و باز نشر می شود. اصولا در جامعه ای که رسانه ای شدن یک ارزش و آرزو تلقی می شود بدون شک جریان سازی با این ابزار بسیار راحت خواهد بود و بدلیل وجود بستر انتقال ، پیام براحتی در بین آحاد جامعه منتقل می شود و براحتی هم پاسخ لازم به این پیام که قاعدتا برای جامعه جذاب است داده می شود. جالب اینجاست همین روش ها در سالهای گذشته حتی در غرب یک روش مبتذل و بعضا بدون مخاطب تلقی می شد ولی اکنون در سراسر جهان یک ارزش تلقی می شود و این یک شاهد محکم بر استحاله فرهنگی است که غرب بعنوان فرهنگ مهاجم سالهاست دنبال می کند و به بخشی از اهداف خود در این خصوص دست یافته است. بهر حال این بار فرصتی برای استعمار پیر بوجود آمد که زیرکانه از شادی که یکی از اصول واقعی مسلمانی است به نفع تبلیغ اسلام استاندارد خود بهره ببرد.
 
مهار رسانه های غیر خودی با استاندارد سازی
طبق تعریفی که غرب از رسانه های خودی و غیر خودی تعریف می کند ، برخی افکار با دسترسی به رسانه های مدرن به ترویج افکار خود خواهند پرداخت که وقتی الگوی ارائه شده با توان بالا و سرمایه گذاری همه جانبه در جهان بعنوان استاندارد در نظر گرفته شود بدون شک آن افکار هم در جنگ های نوین که عموما در عرصه فرهنگ و رسانه رخ می دهند هیچ شانس پیروزی ندارند. تاکید نظام سلطه بر استاندارد سازی برای اسلام و مسلمانی به ترویج بهاییت ، وهابیت و گروه های تکفیری شیعه و سنی می انجامد که مذاهب اسلامی را مورد هدف قرار داده اند و از غرب مستقیم و غیر مستقیم حمایت همه جانبه می شوند و بعنوان الگوهای اسلام و مسلمانی ارائه می گردند. حالا فرض کنید نگاه جهانیان به اسلام با وحشی گری وهابیون و سلفی ها یا بی بند و باری در قالب کلیپ های مسلمانان شاد انگلیس چطور باید به آرامش ، صلح دوستی ، روحانیت و عقلانیت این دین آسمانی معطوف شود؟ بهرحال استاندارد سازی غرب برای اسلام در رسانه ها با نگاه خاصی متجلی می گردد که سعی دارد بعنوان استاندارد و قالب اسلام ، تند رو یا کندرو معرفی شود.
رسیدن موجهای تهاجم فرهنگی به ایران
در روزگاری که تغییر مدل موی فلان بازیکن فوتبال و یا لخت شدن فلان مدل یا بازیگر جلوی دوربین در کمتر از ساعتی در سراسر جهان دست بدست می شود ، بی شک جریانات فرهنگی و رسانه ای پس از طراحی در اتاق های فکر و تولید در شبکه های ارتباطی و عملیاتی رسانه ای ، در کمترین زمان ممکن به مخاطبی که در این سوی جهان آمادگی دریافت این پالس ها را دارد می رسد و مانند یک بمب ساعتی کار خود را آغاز می کند. موج ساختن کلیپ رقص با آهنگ فرل ویلیامز مرزها را یکی پس از دیگری می نوردد و به ایران می رسد و همگام با سایر نقاط جهان ، منجر به ساختن چندین کلیپ رقص می شود که تا کنون چند مورد از آنها در فضای مجازی منتشر شده و متاسفانه مورد توجه بخشی از کاربران وب هم قرار گرفته است.
ناتوی فرهنگی و جبهه واحد تهاجم
پدیده هایی از قبیل مدلینگ ، ساپورت ، واردات لوازم آرایشی ، ویچت ، سریال های ماهواره ای ، خوانندگی ارمیا ، کلیپ های طنز دی جی ها و دختر و پسرها و سایر موارد همگی از علامات فاحش تغییر ملاک ها و الگوهای جامعه جوان و سونامی بی هویتی فرهنگی و اجتماعی است که نهایتا در پدیده های رسانه ای بروز و ظهور پیدا می کنند. شاید روش ها و موضوعات بسیار متنوع و حتی پراکنده به نظر برسد اما نباید فراموش کرد که این پراکندگی بر اساس تنوع طلبی مخاطبان اینگونه پیامها طراحی و عملیاتی شده و نهایتا به یک هدف واحد که همانا استراتژی غرب در سلطه فرهنگی بر ملتهاست منجر می گردد. متاسفانه این دیدگاه کمتر مورد توجه قرار می گیرد که باید به جبهه های متعدد فرهنگی با نگاه ساختار شناسی نگاه کرد که نهایتا واحد بودن و اشتراک در بخش طراحی عملیات و فرماندهی را به ذهن متبادر می کند که در فرمایشات مقام معظم رهبری ناتوی فرهنگی غرب علیه اسلام تعبیر می شود.
بهانه شادی و سرگرمی ، چشم انداز عادی سازی
اشاره هوشمندانه ، دقیق و کارشناسی غرب به نیاز جامعه امروزی به شادی بعنوان گمشده و نیاز حیاتی بشر ، چند هدف را دنبال می کند. اولین هدف مطرح کردن شادی بعنوان هدف غایی و نهایی بشریت است که در جهان بینی اسلامی بدون در نظر گرفتن عوامل الهی و انسانی ، زمینه ها و عوامل ، یکی از شاخصه های تفکر اومانیستی محسوب می شود که غرب در پی رواج این تفکر در جهان است. هدف بعدی عادی سازی ساختار شکنی اعتقادی مسلمانان در برخی رفتارهاست که به بهانه شاد بودن و در خزنده ترین حالت ممکن به جامعه جوانان مسلمان این نوع سبک زندگی را پیشنهاد بدهد که نهایتا قبح اینگونه رفتارها بیش از پیش شکسته می شود. در عین حال غرب بعنوان مهد آزادی ادیان به شکلی مطرح می شود که مسلمانان در این دیار شاد زندگی می کنند و باید از این سرزمین مدینه آمال ساخته شود. البته این نکته نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد که شادی نیاز اکنون جامعه جوان ایران است و فراموش کردن یا نادیده گرفتن این نیاز غیر قابل انکار موجب شده این فرصت در اختیار رقبا قرار گیرد تا از این خلاء های فرهنگی به بهترین شکل ممکن برای نابودی ساختارهای فرهنگی جامعه استفاده نمایند.
هدف قشر متوسط و خاکستری جامعه
هم مبدع این کمپین در غرب و هم سازندگان داخلی ویدئو موزیک هایی از این دست ، نا خواسته به یک وجهه از این فعالیت اعتراف می کنند و آنهم اینکه بر خلاف برنامه های قبلی که مخاطبینش طبقه و اقشار مرفه جامعه بودند ، این بار قرار است احساس لذت از سبک زندگی غربی ، به اقشار متوسط و ضعیف تر اجتماع هم منتقل شود و این یعنی در برنامه های قبلی با جامعه هدف اقشار مرفه به موفقیت نسبی رسیده اند و فازهای بعدی این برنامه صراحتا کلید خورده است. به لحاظ کمیت و کیفیت تاثیر گذاری بر اقشار متوسط و خاکستری جامعه ، برآیند بیشتری آنهم در حوزه فرهنگ خواهد داشت که این اقشار در برنامه ها و هدف گذاری های فرهنگی و رسانه ای داخلی کمتر بعنوان مخاطب در نظر گرفته می شوند و در اینگونه موج های رسانه ای لذت در کانون توجه قرار گرفتن این اقشار ، نیروی انگیزشی بسیار فراگیری تولید و در جامعه منتشر می کند که توانش در تصور نمی گنجد.
پروژه اندلوسیزاسیون ایران و انفعال متولیان فرهنگی جامعه
بدون شک جبهه متحد فرهنگی غرب علیه اسلام و علی الخصوص ایران انقلابی و اسلامی ، بعد از ناموفق بودن تهاجم نظامی دریافته است تنها عاملی که می تواند سلطه بر امت های اسلامی را موجب گردد ، نفوذ از طریق تهاجم فرهنگی بخصوص در حوزه های مذهبی ، اعتقادی و سبک زندگی است که امروزه بیش از هر چیز دیگر در بروز انحرافات اخلاقی در جامعه نمود پیدا می کند. اگر چند سال پیش تمامی توان غرب علیه ایران در حمایت از همسایه متجاوز خلاصه شد و بی پایه بودن توهم ضعف ایران در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی با بسیج همگانی و تقدیم صدها هزار شهید بر جهانیان اثبات شد ، امروزه با ابزارهای رسانه ای ، تهاجمی خاموش و البته بنیان بر انداز آغاز شده که متاسفانه در جزییات زندگی ما هم نفوذ کرده است و کمترین پویایی در برخورد با این تهاجم در جبهه متولیان فرهنگی جامعه ملاحظه می شود. حتی در مواردی که حساسیت هم وجود داشته نوع برخوردها نمایشی ، انفعالی و تدافعی است که باز هم بنوعی تاثیر پذیر از سیاست های فرهنگی مهاجم محسوب می شود ، نه اینکه با توجه به پتانسیل های و نیازهای فرهنگی استراتژی های بازدارنده ، مقاوم ساز و پویا طراحی و عملیاتی شود.
عدم استراتژی واحد رسانه ای و بکارگیری همه ظرفیت ها
غیر ممکن است ایران اسلامی که بعنوان قدرت نوظهور در جهان عرض اندام می نماید ، پتانسیل و توان مهار تهاجمات فرهنگی غرب علیه فرهنگ ایرانی اسلامی را نداشته باشد. بدون شک بررسی عوامل مدیریتی مهمترین و موثر ترین عامل برای ریشه یابی کمبودها در این حوزه است ، چرا که بلحاظ سرمایه های فرهنگی ، کاستی های تعیین کننده و تاثیر گذاری در این حوزه احساس نمی شود و یقینا اگر کاستی و عدم موفقیتی در این خصوص وجود دارد بر اساس سوء مدیریت بوده و هست که موجبات هدر رفت منابع را فراهم می آورد. وجود پتانسیل های فرهنگی ملی ، انقلابی و مذهبی به خودی خود نمی تواند ایمن سازی جامعه را در این حوزه فراهم آورد و بدون شک طرح های کارشناسی و اصولی مدیریتی ، ضمن بکارگیری نخبگان در حوزه اجرا ، لازم است تا از همه ظرفیت های موجود استفاده شود در غیر اینصورت به هدر رفت منابع و ارزش گریزی جامعه منجر می شود. بهرحال بکارگیری نخبگان فرهنگی و ایجاد اتاقهای فکر در حوزه فرهنگ با نگاه آفندی علی الخصوص در موضوعات جنگ نرم می تواند گام موثری برای مدیریت واحد جبهه فرهنگی اسلامی و ایرانی محسوب شود و به انفعال این حوزه نیز خاتمه دهد. گرچه از دستگاه های متولی فرهنگ انتظار می رفت این پدیده را در اسرع وقت رصد و جریان شناسی نمایند و بهترین عکس العمل موثر را بروز دهند چرا که معتقدیم صرفا برخوردهای پلیسی و قضایی مانع از رویدادن مجدد این پدیده ها در جامعه نمی شود و نیاز است با نگاه کارشناسی عمیق ، کاستی هایی که موجبات بروز امثال این پدیده را فراهم می آورند بازشناسی و چاره اندیشی شوند و صد البته محتوای لازم برای جامعه تولید و منتشر شود که این نیازمند وجود استراتژی واحد رسانه ای مطابق ارزشهای ایرانی و اسلامی است که توسط نخبگان جامعه از طریق اتاقهای فکر تولید و توسط سازوکارهای فرهنگی در جامعه بسط داده شود که متاسفانه تا کنون چنین نبوده است.
روایتی از رقص مسلمانان شاد انگلیسی و انفعال جبهه فرهنگی داخلی 1

روایتی از رقص مسلمانان شاد انگلیسی و انفعال جبهه فرهنگی داخلی 1
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  قتل‌های اخیر نیازمند ریشه‌یابی فرهنگی است
  عوامل اجرای موسیقی خیابانی بدون رعایت الزامات فرهنگی و بهداشتی در ایلام دستگیر شدند.
  مرد انگلیسی در قرنطینه یک ماشین از باغچه خانه‌اش بیرون آورد!
  روایتی از کارشناس تیم حقیقت‌یاب حادثه طبس
  ادعای محققان انگلیسی از ساخت واکسن کووید-۱۹ تا پاییز امسال
  کاهش 80 درصدی پرواز های داخلی
Shocked واکنش امام جمعه دهلی‌نو به حمایت رهبری از مسلمانان هند
Information طلاق زن انگلیسی برای زندگی با سگ ها!
Smile اعتیاد زن انگلیسی به سلفی گرفتن
  وزیر انگلیس به داعشی‌های انگلیسی: یا ترک سوریه یا ۱۰ سال حبس

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان