09-08-2014، 14:46
جمالت آفتاب هر نظر باد
ز خوبی روی خوبت خوبتر باد
کسی کو بسته زلفت نباشد
چو زلفت درهم و زیر و زبر باد
.
.
.
آسمان گفت که امشب، شب توست
سرخی صورت گل، از تب توست
آنچه تا عشق مرا بالا برد
بوسه گاهیست که نامش لب توست
.
.
.
انگشت نمای هر دو عالم بشوم
دیوانه تر از همین که هستم بشوم
تا عشق تو هست و لذت خواستنت
این فرض محال است که آدم بشوم
.
.
.
سفر به فضا سفینه نمی خواهد
تو بگو دوستت دارم، فضا با من!
.
.
.
ای چشمه ی نور، انشعاباتت کو؟
ای خانه ات آباد، خراباتت کو؟
در شهر نشانه ای ز تبلیغ تو نیست
ای عشق! ستاد انتخاباتت کو؟
.
.
.
مهم نیست بزرگ باشی یا کوچک!
مهم این است که آنقدر مرد باشی که پای حرفت بایستی
وگرنه دهان هر نامردی بوی گند “دوستت دارم” میده
.
.
.
شعری که تو را جان می بخشد
شاعرش را یک بار کشته است!
.
.
.
تا عشق ترانه خوان چشمان غم است
راه من و تو همیشه پر پیچ و خم است
ای حسرت روزهای بی برگشتم
صد بار که عاشقت شوم باز کم است
.
.
.
ای بی وفا ز داغ تو در دل شرر فتاد
وز دیده اشک غم ز محبت ثمر فتاد
جورم چنان بدل بنمودی که قلب من
گردیده پاره پاره و از تن بدر فتاد
.
.
.
چرا کینه داری تو ای روزگار
به سنگر نشستی به قصد شکار
به کشتار شیران تو گشتی قصاص
جگر سوختگان را چه داری جواب؟
.
.
.
خیالت راحت .
این آدمها، این لبخند ها
هیچ کس و هیچ کدام
وفاداری ام به “تو” را سست نمی کند!
.
.
.
جهان محو نگاه توست بانو
حسود قرص ماه توست بانو
مهم دلتنگی شب های من نیست
مهم چشم سیاه توست بانو
.
.
.
قسم به شکیب همیشه بی هوش
باران تنها، آن خانه به دوش
نادر و مکر زیور سیاه پوش
به خال بیتا، زخم کیانوش
مگر بمیرم کنمت فراموش!
ز خوبی روی خوبت خوبتر باد
کسی کو بسته زلفت نباشد
چو زلفت درهم و زیر و زبر باد
.
.
.
آسمان گفت که امشب، شب توست
سرخی صورت گل، از تب توست
آنچه تا عشق مرا بالا برد
بوسه گاهیست که نامش لب توست
.
.
.
انگشت نمای هر دو عالم بشوم
دیوانه تر از همین که هستم بشوم
تا عشق تو هست و لذت خواستنت
این فرض محال است که آدم بشوم
.
.
.
سفر به فضا سفینه نمی خواهد
تو بگو دوستت دارم، فضا با من!
.
.
.
ای چشمه ی نور، انشعاباتت کو؟
ای خانه ات آباد، خراباتت کو؟
در شهر نشانه ای ز تبلیغ تو نیست
ای عشق! ستاد انتخاباتت کو؟
.
.
.
مهم نیست بزرگ باشی یا کوچک!
مهم این است که آنقدر مرد باشی که پای حرفت بایستی
وگرنه دهان هر نامردی بوی گند “دوستت دارم” میده
.
.
.
شعری که تو را جان می بخشد
شاعرش را یک بار کشته است!
.
.
.
تا عشق ترانه خوان چشمان غم است
راه من و تو همیشه پر پیچ و خم است
ای حسرت روزهای بی برگشتم
صد بار که عاشقت شوم باز کم است
.
.
.
ای بی وفا ز داغ تو در دل شرر فتاد
وز دیده اشک غم ز محبت ثمر فتاد
جورم چنان بدل بنمودی که قلب من
گردیده پاره پاره و از تن بدر فتاد
.
.
.
چرا کینه داری تو ای روزگار
به سنگر نشستی به قصد شکار
به کشتار شیران تو گشتی قصاص
جگر سوختگان را چه داری جواب؟
.
.
.
خیالت راحت .
این آدمها، این لبخند ها
هیچ کس و هیچ کدام
وفاداری ام به “تو” را سست نمی کند!
.
.
.
جهان محو نگاه توست بانو
حسود قرص ماه توست بانو
مهم دلتنگی شب های من نیست
مهم چشم سیاه توست بانو
.
.
.
قسم به شکیب همیشه بی هوش
باران تنها، آن خانه به دوش
نادر و مکر زیور سیاه پوش
به خال بیتا، زخم کیانوش
مگر بمیرم کنمت فراموش!