وصف بزرگی

[✘ றДƬДᗡØЯЄ ✘]

مکثی نموده گفتا:آری قلم زدن، گفتندش در این وادی کدام فعلش صعب تر است؟گفتا:قلم راندن کوچکی در وصف بزرگی.
امروز حکایت قلم زدن ما همان است که تحریر شد.

خشاب:گردش ایام ورفتن زمان به سی ام آبان ماه"یادمان ولایت"نیک بهانه بود که از نعمت حضور  حضرت آقا در جیرفت که حال و هوای این شهر را حال و هوای وطن و حضور در میان مردم جیرفت را حضور در میان خویشان، برادران و عزیزان توصیف فرموده اند، مطلبی به نیت تبرک و تیمن بنگارم. ولی مشکل سبک وسیاق و نحوه نگارش بود تا بتوانیم به نحو کامل ادای دین نمایم. توقفی نموده وتاملی.همین توقف دچار تردیدم نمود، تو را چه سزد ترسیم آن سلیمان پهنای عشق به قول جناب حافظ:
اندر آن ساعت که بر پشت صبا بندند زین                                با سلیمان چون برانم من که مورم مرکب است
به هر حال باید می نوشتم. بنا به حکم ادب حال کلام را در چند برش بسان سبز برگی تقدیم آن آستان می نمایم.

برش اول:
افتخار بزرگی که بر تارک اقلیم جیرفت درخشیده و سال ها در آسمان ولایت نور افشانی خواهد نمود، وجود سرداران رشید و شهید آن عرصه دفاع مقدس است.

حضرت آقا در زمینه نقش جیرفت در عرصه جنگ و دفاع مقدس فرموده اند:مردم این منطقه در طول سال های انقلاب و جنگ تحمیلی یکی از بهترین امتحان های خود را در راه خدا داده اند. سرداران شهیدی که از این سرزمین برخاستند و افتخار آفریدند، هر کدام ستاره های درخشانی هستند، جمعی از بهترین سرداران لشکر پر افتخار ثارالله جزء مردم شما و جوانان شما بودند.

حضرت آقا در خصوص سرداران شهید چه تعبیر بلند و عمیقی فرموده اند که این واژگان نیاز به نظر کارشناسی و کالبد شکافی عمیق دارد…..
" ستاره های درخشان"

برش دوم:
نقلی و برداشتی آزاد از کتاب شرح اسم:
"…..مشتری عمده جلسه های آقا درمسجد جامع و در منزل ایشان در جیرفت بودند که از جاهای دور و نزدیک شهر به دیدنشان می آمده و در آن جا ایشان آن ها را راهنمایی می فرمودند.

جوانان چگونگی و نحوه مبارزه با طاغوت را از آقا جویا و ایشان علاوه بر شرح شیوه م

بارزه بر جزئیات موضوعات ارائه شده از سوی جوانان نظارت و عند اللزوم نظر داده و مشاوره می فرمودند.
در جیرفت یک بار 38 هزار تومان خدمت ایشان تقدیم و پیشنهاد شد که ایشان از نفوذ خود استفاده و اسلحه خریداری نمایند ایشان فرمودند"سلاح لازم نیست پول را ببرید دستگاه تکثیر خریداری کنید و اعلامیه ها را تکثیر و در شهر و روستاهای اطراف جیرفت توزیع نمائید…"

در این جا حقیر این سیره معظم له را تعبیر به تربیت سیاسی و عقیدتی مبارزان جیرفت می نمایم.
برش سوم:
از افتخارات این جانب حشر و نشر با سردار شهید سید جواد حسینی از مبارزان جیرفتی قبل از انقلاب به لحاظ قرابت سببی بود.

آن شهید سعید می فرمودند: هر وقت نا امید شده و می خواستم تجدید قوا  نمایم می رفتم جیرفت، منزل آقا یا در مسجد جامع محضر ایشان.
در منزل ایشان عکسی از حضرت امام نصب شده بود که آقا با دست خط مبارک خود زیر آن نوشته بودند:

مبارزه آری                            سازش هرگز
نمی دانی که صرف دیدن آقا چقدر به ما توان و روحیه مبارزه می داد. و من تنها نبودم که برای تقویت توان مبارزه آن جا می رفتم، خیلی ها آن جا می آمدند…. محمد مشایخی ، علی بینا، محمود پایدار، سعدالله فاریابی ، خانعلی سیرفر، صفرمعناصری و تراب شیرازی……
برش چهارم:

گویند تکمیل و تکامل خمیر مایه انسان در زمانه جوانی است اگر جیرفت کهن ملقب به شهر سرداران شهید است…. سید جواد حسینی، خدا مراد سالاری، علی بینا، محمد مشایخی، ابراهیم مقبلی  یوسف شریف، محمدآرمان، سعید نادری، مهدی طیاری، تراب شیرازی، رضا دهقان، محمود پایدار، خانعلی سیرفر..

می دانید و می دانیم و در این نکته شک و شبهه ای نیست؛
که سرداران (حسینی)و(سالار)ان(بینا)ی ما از (مشایخ)، (مقبلان)، (شریفان) و(آرمان) گریان و شاگردان مبارز و طرز اول مکتب خانه فکری و نظری آقا سید روح الله بوده…. از آن رو که آنان (نادر)(طیار) ان دهری بودند که بسان حافظ(شیرازی) با پشت پا زدن به دنیا و تعلقات و لئازم آن و راضی به (رضا) ی حق با (پایدار)ی بر اصول و اعتقادات (سیرفر) انه و در مکتب عملی آقا سید علی زانوی تلمذ و ادب را تا زده و مبادی و مبانی مبارزه را در مجلس ایشان فرا گرفته و پس آن که ستاره های تابناک و پر فروغ آسمان جیرفت گردیدند.

برش آخر و حرف دل:
برای پایایان سخن می خواستم از زبان سرداران و شهدا و رزمندگان و اهالی اقلیم جیرفت کهن حدیث دلی تقدیم و پیش کش رهبر و مقتدایمان آن همشهری حکیم و پر افتخار جهانی خود نمایم. سعدی شیرین سخن یاری ام کرد:
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
به قلم دادخدا سالاری