امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

زندان‌نوشته‌های بابی ساندز منتشر شدپ

#1
تاریخ ایرانی: زندان‌نوشته‌های بابی ساندز، مبارز ایرلندی با ترجمه حمید جعفری منتشر شد. به همراه مقدمه مترجم، چهار مقدمه از نسرین ستوده حقوقدان، فریدون مجلسی نویسنده و پژوهشگر، مجید تفرشی پژوهشگر تاریخ و سرگه بارسقیان روزنامه‌نگار در این کتاب آمده است.
 
بخش‌هایی از این کتاب در پاییز سال ١٣٩١ به صورت پاورقی در روزنامه «بهار» منتشر شد. خانم ستوده در ابتدای مقدمه خود در این کتاب می‌نویسد: «سال گذشته در چنین روزهایی، هر روز زندان‌نوشته‌های بابی ساندز را که به صورت پاورقی در روزنامه بهار منتشر می‌شد، می‌خواندم، و امسال در حال نوشتن این مقدمه هستم. آموختن از شیوه‌های دیگران به چنین روش‌هایی محدود نمی‌شود. یک زندانی مشتاق است بداند دیگران با چه شیوه‌هایی دوران حبس خود را سپری کردند بی‌آنکه خشونت بورزند و یا از خواسته‌های مشروعشان عقب‌نشینی کنند. از همین رو من در دوران حبس‌ام بار‌ها به دیداری که از زندان موزه ایرلند داشتم، می‌اندیشیدم و با خود تکرار می‌کردم که اگر آن‌ها توانستند پس ما نیز می‌توانیم.»
 
این اثر که به تازگی توسط نشر قطره منتشر شده، سومین کتاب حمید جعفری است. حمید جعفری عضو فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران است که پیش از این در روزنامه‌های سرمایه، اعتماد، یاس نو، صدای عدالت، بهار، شرق و... به عنوان روزنامه‌نگار فعالیت داشته است.
 
آنچه در ادامه می‌آید بخشی از ترجمه این کتاب است:
 
«من آقا هستم». کلماتش در گورم طنین‌انداز شد. «من آقا هستم». دوباره همه جا لرزید. «من آقا هستم، تو ۱۰۶۶ هستی!» در با صدای انفجارگونه رعب‌انگیزی پشت سرش به هم خورد و نور مبهم ورودی هم به دنبالش خاموش شد. هنوز هم از حرکت کردن می‌ترسم و در تاریکی مطلق، همانجا که بودم ایستاده‌ام.
 
فکر می‌کنم این ۱۰۶۶ دیگر چیست؟ واضح است که من هستم اما می‌توانم فکر کنم، حرف بزنم، بو کنم و تکان بخورم. تمام حواسم کار می‌کنند. بنابراین، یک عدد نیستم. من ۱۰۶۶ نیستم. من انسانم، من یک عدد نیستم، من ۱۰۶۶ نیستم! این آقا دیگر چه کسی یا چه موجودی است؟ من را ترساند. شیطان بود. حس کردم از من نفرت دارد. اشتیاقش را برای تسلط بر من و قساوت مرگبار درونی‌اش را حس کردم. آه، از من چه می‌ماند؟ به یاد می‌آورم که زمانی یک خانواده داشتم. حالشان چه طور است؟ آیا یک بار دیگر می‌توانم یکی از آن‌ها را ببینم یا صدایشان را بشنوم؟
 
نگاهم می‌کند؛ یک بار دیگر در باز می‌شود. آن نور مبهم کمی قوی‌تر شده است و یونیفرم سیاه در درگاه، خودش را نشان می‌دهد. «من آقا هستم». بار دیگر‌‌‌ همان جمله لعنتی... و «این هم غذایت ۱۰۶۶».
 
این کتاب در ١٠٠ صفحه با قیمت پنج هزار تومان در دسترس مخاطبان است.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  نوشته های بی خواننده سنگ قبر ناصرالدین شاه
  ایران از چه زمانی زندان دار شد ؟
  زندان اسکندر
  پاسخ درودیان به یزدی: اسناد جنگ را منتشر کنید
  آشکار شدن محل زندان امام کاظم(ع)
  آزادی عزت‌الله سحابی از زندان به روایت هاشمی رفسنجانی
  گفت‌وگوی منتشر نشده با عنایت‌الله رضا: می‌خواستند از ما شهید فرقه بسازند
  ابوشریف: به من ظلم شده است/ گفتند یا سفارت برو یا زندان/ با بنی‌صدر اختلاف داشتم
  ابراهیم یزدی: عامل موساد در زندان خودکشی کرد/ ساواک کلید در سفارتخانه‌ها را داشت
  ده‌نمکی: حاضر نشدم علیه هاشمی نشریه منتشر کنم/ به خاطر پخش وصیت‌نامهٔ امام دستگیر شدی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان