امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بیوگرافی و مصاحبه از رضا عطاران | بازیگر ، کارگردان

#1
Rainbow 

آرامه اعتمادي: رضا عطاران و مجید صالحی دو دوست بسیار صمیمی هستند که رفاقتشان زبانزد است. همیشه می توان سراغ آن ها را از هم گرفت و از حال یکی از آن ها که با خبر شوی، انگار با هر دو نفر حرف زده ای. علی صادقی هم بازیگر شاد و همیشه خندان سریال هایشان رابطه بسیار خوبی با آنها دارد و از رفاقت آن ها سال های زیادی می گذرد. سال هایی که با هم خوبی و بدی، تلخی و شیرینی را تجربه کرده اند. به همین علت هم خیلی خوب همدیگر را می شناسند! حتی اگر ندانند که چند ساله اند یا اینکه در چه روزی از سال به دنیا آمده اند. کافی است نگاهی به سر در سینماها بیاندازید تا متوجه شوید که چقدر این سه نفر با هم و به هم گره خورده اند! این گره کور بهانه مناسبی بود تا به سراغ این بازیگران طناز برویم و در کنار آنها هم بخندیم و هم حرف بزنیم.


از رفاقتتان بگویید...
عطاران: شما بگویید از رفاقت ما چه می دانید؟
ما همین را که می بینیم می دانیم. خودتان رفاقتتان را تعریف کنید.
صالحی: من رضا را از سیب خنده شناختم، قبل از آن او را می شناختم اما به عنوان رضا عطاران.

پس شروع رفاقتتان از آنجا بود؟
صالحی: رفیق هستیم یا نه من نمی دانم؟ (خنده)
عطاران: آره دیگر. ما جزو کسانی هستیم که خیلی با هم رفیقیم!
صالحی: 12 سال می شود.
عطاران: البته کم کم شکل خودش را پیدا کرد. چون تا به حال که با کسی یکدفعه رفاقت نکرده ایم.
صادقی: من همه که از اولین قراردادی که با آنها بستم.

یعنی کدام کار؟
صادقی: کوچه اقاقیا.

چه اتفاقی افتاد که این رفاقت محکم تر شد.
عطاران: خیلی سوال سختی است!
صادقی: من که رفتم سر این¬کار بازی کردم و پولم را گرفتم و رفاقتمان شکل گرفت.

یعنی شما فقط سر کار همدیگر را می بینید؟
صادقی: اکثرا. چون سن هایمان به هم نمی خورد. من خیلی بچه تر از رضا و مجید هستم.

این تنها عاملش است؟
صادقی:خوب تفریحات من با آن ها فرق دارد. من خوشگذرانی هایم به اندازه یک آدم 20 ساله است. اما بچه ها پخته تر هستند.

یعنی تاریخ تولد بچه ها را به یاد ندارید؟
صادقی: نه. من تولدم خودم هم فراموش می کنم.
صالحی: من فکر می کنم که در این حرفه یا رفاقت شکل نمی گیرد یا اینکه اگر شکل بگیرد خیلی جدی می شود. اصولا ما جفتمان با همه رفیق هستیم.

یعنی رفیقباز هستید؟
عطاران: رفیق باز به چه معنی؟ اگر منظورتان دوست عوض کردن است! شاید مجید بیشتر این¬طوری باشد.
صالحی: من رفیق باز هستم اما می دانم که رضا هم دوستان صمیمی زیادی دارد، مثلا با علی صادقی هم خیلی رفیق است. یا با هر کسی که 2 سکانس هم بازی کند رفیق می شود. اینجور رفیق بازی بد نیست.

مهمترین وجه رفاقت های این حرفه این است که نسبت به هم حسادت نداشته باشید و هرکسی توانایی های خودش را داشته باشد و فقط هم آدم ها را به خاطر خودشان دوست داشته باشد نه به خاطر موقعیت.
عطاران: ببینید، چیزی که می خواهم بگویم فقط به رفاقت های حرفه ما مربوط نمی شود، شامل همه آدم ها می شود که کم کم در رفاقت ها همه چیزهای بد کنار می رود و آدم ها فقط خوبی های هم دیگر را می بینند. مثلا مجید به شوخی به من می گوید: «تو مدام خوشگل¬تر می شوی!» (خنده) در صورتی که آم هیچ فرقی نمی¬کند بلکه خود رفاقت باعث می شود که عیب ها را نبینی و فقط رفاقت ها را در آنچیزی که می خواهی ببینی. مثل عشق که چشم آدم را کور می کند.
صالحی: من نمی دانم در گذشته حسادت بوده یا نه؟! اما در شرایط فعلی سینما به نظرم حسادت خیلی محو شده. در بازیگری هم حسادت ها کمرنگ شده. من همیشه می دانم که خیلی از اتفاق های بازیگری ام در همکاری هایی که با رضا داشتم به وجود آمده. یا اینکه اولین کاری که من کارگردانی کردم هم باعث و بانی اش رضا بوده.

3 در 4؟
صالحی: بله. به همین دلیل می گویم در ایشان حسادتی را نمی بینم چون حتی او دوست دارد من پیشرفت کنم و کمکم هم می کند. در بازیگران هم این حسادت از بین رفته. من هیچ وقت فکر نمی کنم که امین حیایی به x یا y حسادت کند. من در بچه های طنز هم ندیدم که کسی به کسی حسادت کند. شاید به کسی غبطه بخورند که ای کاش من هم این نقش را بازی می کردم اما وقتی کسی سیمر غ می گیرد همه از ته دل تبریک می گویند. یا وقتی کسی کاری می سازد که خوب است، به هم زنگ می زنند و خسته نباشید می گویند. بسیاری اوقات این اتفاق افتاده که بازیگران بزرگ یا حتی بازیگران تازه کار و جوان تماس می گیرند و راجع به کارمان حرف می زنند.

رقابت چه؟
عطاران: متاسفانه آن هم از بین رفته.
صالحی: من فکر می کنم که هر کسی الان جایگاه خودش را دارد. عطاران جایگاه خودش را دارد یعنی در طنز ایران عطاران ومدیری دو قطب هستند!
عطاران: جدا از بحث خود ما من دوست دارم بگویم که این رقابت از بین رفته. من خودم در برهه ای از زمان خیلی دوست داشتم که بادیگران رقابت کنم اما الان اینطوری نیستم.

چرا؟
عطاران: مسائلی پیش آمد که در شرایط زندگی تاثیر گذار بود و آن شوری که در اوایل کارمان داشتیم را از دست دادیم. مثل خیلی از موارد زندگی که همه چیز تبدیل به یک عادت می¬شود فکر می کنم این موضوع بر من هم تاثیر گذاشته است. فقط خودم را هم نمی گویم به نظرم این اتفاق در بقه بچه ها هم افتاده.

یعنی می خواهید بگویید که از این کار اشباع شده اید؟
عطاران: نمی دانم. اما انگار ...
صالحی: من یک چیزی بگویم، دیده اید که قدیمی تر ها در بازیگری برای هم کُری می خوانند و به شوخی می گویند بازیگری را نشان ات می دهم. ولی در بچه های نسل خودمان با هم همدل می شویم و به یک هدف فکر می کنیم. تا یک کار خوب انجام دهیم حتی با بازیگرانی که همیشه طنز بازی نکرده اند مثل محمدرضا فروتن در مجردها. الان خیلی از بچه ها بیشتر از اینکه به خودشان فکر کنند به پارتنرشان فکر می کنند. یعنی فقط به خودش و نقش فکر نمی کند، به مجموعه و فیلم فکر می کند تا فیلم خوب شود. مثلا وقتی با علی صادقی بازی می کنم، مشورت می دهد یا رضا عطاران هم به دیالوگ های طرف مقابلش فکر می کند. خیلی اوقات شده که من میدانم که مهران غفوریان خیلی جذابتر از من می تواند یک دیالوگ را بگوید. مثلا وقتی در یک کاری که می سازم و مصطفی راد آن را بازی می کند می گوید اینجا علی صالحی هم باشد بهتر است. الان همه بچه ها به کمیت نقش خودشان فکر نمی کنند به کیفیت فکر می کنند. کاری هم به جایگاه خود ندارند. مثلا من در مجردها که بازی می کردم اوایل بازی ام در سینما بود. مریلا زارعی و محمدرضا فروتن هر دو جایگاه خودشان را داشتند اما برای این کار و برای همراهی با من از جان و دل مایه می گذاشتند. مثل تکیه کلام «اوگی» که از اوکی آمده بود و تکیه کلام خانم زارعی بود اما هما نجا پیشنهاد داد که این را مجید صالحی بگوید. این نشان می دهد که همه دارند به هم کمک می کنند. این قضیه فقط در بازیگری نیست در فیلمبرداری هم هست.

آقای عطاران اینکه گفتید دیگر رقابت نمی کنید به این دلیل است که رقیب دیگری برای خود نمی بینید؟
عطاران: نه. رقابت چیز بسیار خوبی است اما باید بدانید که رقابت همیشه برای گرفتن یک نقش خوب هست. این امر همیشه بوده چه در هالیوود و چه در کشورهای اروپایی. یعنی بازیگران برای اینکه یک نقش خوب را به دست آورند زحمت می کشند. مثلا براندو برای اینکه پدرخوانده را بازی کند یک گریمور استخدام کرد و گریم شد و رفت جلوی خانه کاپولا ایستاد تا به او ثابت کند که می تواند این نقش ها را بازی کند. برای خود من هم همین طور است. اما الان فکر می کنم دچار یک دوره سکون و رکود شدم که انشاء الـ... این دوره برطرف می شود.

از چه زمان این رکود را حس کردید؟ بعد از بزنگاه چون خیلی اذیت شدید؟
عطاران: نه. من آن کار را خیلی دوست داشتم.

دوره ای همه می گفتند بچه هایی که کار آیتم می کنند نمی توانند در سینما موفق باشند. اما الان در سینما بازی می کنید و فیلم هایتان خیلی خوب می فروشد. چطور این ذهنیت را پاک کردید؟
عطاران: مجید تو بگو...
صالحی: من زیاد سوال را گوش ندادم نفهمیدم چه شد!
عطاران: اذیت نکن مجید! بگو...
صالحی: تو پیشکسوتی!
عطاران: من خیلی این چیزی را که گفتید الان نمی شنوم اما در همان برهه که کار آیتم طنز میکردیم همیشه این احساس را داشتم که الان بچه های سینما و تلویزیون نسبت به ما اعتماد ندارند و فکر می کنند که ما یک کار طنز که شکل زندگی داشته باشد، نمی توانیم انجام بدهیم.

یعنی تا قطار ابدی؟
عطاران: بله. تا اینکه زیر آسمان شهر همه چیز را تغییر داد یعنی سعی کردم برای زیر آسمان شهر (1) را طوری بنویسم تا همین اتفاقی که الان از آن صحبت می کنیم بیفتد.

خودتان بیشتر آیتم نوشتن را دوست دارید یا طنزی که شبیه زندگی باشد؟
عطاران: من فکر می کنم هر دوی این ها لازم است. اما مدلی که من یا آقای مدیری یا رامبد جوان کار می کند همه اش لازم است. باید شکل اجرای خوبش پیدا شود. نقاشی هم سبک های مختلف و رنگ های مختلفی دارد. مثلا کسی که رنگ زرد را دوست دارد آن را بشتر درکارش استفاده می کند. هر سلیقه ای کار متفاوتی را ارائه می دهد.

اما انگار این آیتم سازی در طنز هم تاریخ انقضا داشت. من دیگر پس از آن دوره ندیده ام که افراد موفق طنز این کار را مجدد انجام دهند.
عطاران: متاسفانه این خصوصیت ایران است. که یک موجی می آید همه چیز را با خودش می برد و غرق می کند و همه چیز نابود می شود و باز دوباره چیز دیگری می آید. مثل همین سینمای طنز که دلیل اینکه ما پر کار شده ایم این است که الان همه کارگردان ها فقط طنز کار می کنند! تمام کارگردان هایی که طنز هم نمی شناسند این کار را انجام میدهند و طبیعی است که از ما می خواهند که برای آن ها بازی کنیم.

آقای عطاران شما نمی خواهید دوباره آیتم بسازید؟
عطاران: شاید این کار را بکنم. کار خوب اگر ساخته شود حتما پر بیننده می شود.
صالحی: اصولا همیشه یک کار خوب پر بیننده می شود. چه در تلویزیون و چه در سینما.
عطاران: مثلا مردم خیلی بیشتر درباره الی را از مثلا... نیش و زنبوری که ما بازی کردیم دوست دارند! این را همین طوری مثال زدم.

چرا اینطوری فکر می کنید؟
عطاران: مطمئنم. آمار فروش نشان می دهد. یعنی ما می توانیم کارهای دیگری هم به غیر از طنز داشته باشیم که مردم آن ها را هم دوست داشته باشند. ما در سینما باید انواع ژانرها را داشته باشیم. الان سینما عشقی شود که دیگر کسی عاشق من نمی شود! این مشکل سینماست که دوره ای است. دوره ای سینمای ما اکشن بود بعد از آن جنگی شد و بعد از آن عشقی و حالا هم طنز . که هر کدام هم بازیگرهای خاص خودشان را دارند. حتما هم این شرایط فعلی تغییر می کند و نوع دیگری از سینما رو می شود!

انگار در شرایط فعلی فقط طنز جواب می دهد...
نه! ما چیز دیگری به غیر از طنز نداریم! به غیر از طنز نمی سازیم. مثلا هر شب تنهایی که این روزها بر پرده سینماست خیلی خوب می فروشد و مردم هم دیده اند.

سطح کارهای طنزی که به شما پیشنهاد می شود بالاست؟
صالحی: نه. آن هایی که به من پیشنهاد می شود که اصلا این طوری نیست.
عطاران: وقتی می گویم باید شرایط تغییر کند (حتی برای خودم) همین است.

شاید چون همه ما توقع داریم که شماها که کار طنز می کنید این سطحی بودن متن ها را از بین ببرید.
صالحی: ببینید، هر مقطعی مخاطب یک چیزی را می طلبد. نمی توانیم بگوییم که الان هم اگر ساعت خوش یا سیب خنده پخش شود مخاطبان همان طور از آن استقبال می کنند. مخاطب در هر مقطعی یک چیز را می طلبد. اما برای کارگردانی در سینما باید یک سری از مسیرها طی شود. باید برای رسیدن به هدف باید برنامه ریزی داشت و مسیرهایی را طی کرد. مثلا من در مقطعی از زمان تئاتر کار می کردم، شاید اصلا بازی در این آیتم ها را قبول نداشتم. اما متوجه شدم که برای رسیدن به هدفم باید از راه هایی بگذرم، به همین دلیل ایتم های طنز را بازی کردم و بعد وارد سینما شدم تا اینکه نقش های اصلی سینما را بازی کردم. الان هم با این سینمای کمدی موجود به خود ما بستگی دارد که چقدر بتوانیم خودمان را بالا بکشیم؟! یعنی کمی عرض و طول بیشتری را برای آن در نظر بگیریم. به همین دلیل الان دوست ندارم سر هر کاری بروم. چون احساس می کنم که تخلیه شدم.

در سینمای کمدی ترکیب بازیگرها هم کاملا مشخص است! شما سه نفر هستید و رضا شفیعی جم و مهران غفوریان.
صالحی: بله، ما خودمان هم باید فکر کنیم. مثلا کار عید به من پیشنهاد شد هم اینکه کسالت داشتم، هم اینکه با خودم فکر کردم اگر دو ماه بخواهم 15 قسمت کار کنم، انرژی زیادی از من می برد. در صورتی که می توانم برای سینما برای یک فیلم یک ساعت و نیمه 2 ماه کار کنم و بازخورد بیشتری هم داشته باشد . کیفیت مطلوب تری هم دارد. یا اینکه فکر کردم 2 فیلم در نوبت اکران با علی صادقی دارم، اگر بخواهم درتلویزیون هم با او باشم خیلی تکرار زیاد می شود.

انگار کسی هم به دنبال تجربه جدید نیست.
عطاران: بله بستگی دارد که ریسکی که همه می کنند چقدر بگیرد. من معمولا خودم همیشه پیشنهاد بازیگرها و ترکیب های عجیب و غریب می دهم. مثلا هر وقت ترکیب هم خیلی خوب بوده به متن توجه چندانی نکردم. مثلا وقتی می گویند رضا کیانیان خود من خوشم می آید یا اسنکه مثلا من در کنار گلزار در توفیق اجباری قرار است چه کنم؟! این ترکیب های جدید، تازگی هم می آورد.

اما در سریال هایی که دارید خودتان هم به دنبال تکرار رفته اید.
عطاران: من دو نفر بیشتر ثابت نداشتم. در خانه به دوش چه کسانی بودند؟
صالحی: علی و حمید لولایی
عطاران: در متهم گریخت چه کسانی بودند؟
صالحی: سیروس گرجستانی، سعید آقاخانی و علی
عطاران: در ترش و شیرین چه کسانی بودند؟
صالحی: من و علی و رضا شفیعی جم.
عطاران: در بزنگاه هم...
صالحی: حمید لولایی و علی...
عطاران: علی چون همیشه خیلی خوب بوده در کارهای من و حمید لولایی همیشه بودند. بازیگر ثابت دیگری ندارم!
پاسخ
 سپاس شده توسط مهربان ترین دختر دنیا
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  بیوگرافی سیدنی سوئینی(Sydney Sweeney)
  بیوگرافی بازیگران hollywood `
  بیوگرافی الکساندرا داداریو Alexandra Daddario
  بیوگرافی تام هالند (Thomas Holland)
  بیوگرافی زندایا (Zendaya Maree )
  بیوگرافی جسیکا باردن (Jessica Barden)
  بیوگرافی جنا اورتگا (Jenna Ortega)
  بیوگرافی جنیفر لارنس (اJennifer Shrader Lawrence)
  بیوگرافی مَریلین مونرو (Marilyn Monroe)
  بیوگرافی اینگرید برگمن(Ingrid Bergman)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان