30-08-2014، 10:28
یتر : تفاوت چپ دستها با راست دستها
خلاصه : آیا می دانید راست دست بودن یا چپ دست باعث تغییر دید و نگرش شما می شود؟اما چگونه؟
متن کل خبر : پژوهشگران اسپانیایی در تحقیقات خود نشان دادند که افراد چپ دست خوبیهای دنیا را در نقطه مقابل راست دستها می بینند.
محققان دانشگاه گرانادا با بازنگری تعداد زیادی از مطالعات مربوط به راست دستها و چپ دستها دریافتند دستی که افراد با آن می نویسند نگاه آنها را نسبت به دنیا تغییر می دهد و می تواند بر روی روش این افراد در دیدن مفاهیمی چون خوبی و بدی تاثیر بگذارد. به طوری که چپ دستها خوبی دنیا را در سمت چپ و راست دستها آن را در طرف مخالف می بینند.
برپایه این تحقیقات، تجربیات ادراکی و حرکتی به طور اجتناب ناپذیری با دستی که قدرت بیشتری دارد ارتباط دارند و تا حد چشمگیری بر روی چگونگی نگاه ما به دنیا و درک مفاهیمی چون خوبی و بدی اثر می گذارند.
چپ دستها در اقلیت قرار دارند و تنها حدود 10 درصد از جمعیت جهانی را تشکیل می دهند. چپ دستی به دلیل قدرت بیشتر نیمکره راست مغز است در حالی که در راست دستها قدرت نیمکره چپ بیشتر است.
اغلب گفته می شود که این تفاوت مغزی موجب می شود که چپ دستها باهوش تر و خلاق تر از راست دستها باشند و این فکر از این ناشی شده است که بسیاری از هنرمندان و نوابغ گذشته از دست چپ (دست شیطان) استفاده می کرده اند.
در گذشته به این دلیل به دست چپ دست شیطان می گفتند که در راست دستها به عنوان یک دست از کارافتاده و بی مصرف شناخته می شده و تمام قدرت و توانایی فرد در دست راست بوده است.
به دلیل در اقلیت قرار گرفتن این افراد، از نظر فرهنگی پیش داوریهای زیادی درباره چپ دستها می شود.
یک تفاوت جالب
اکنون این محققان اسپانیایی در بررسیهای خود نشان دادند که چپ دستها "چشم انداز چپ" دنیا را دارند.
تحقیقات گذشته دانشمندان دانشگاه استانفورد نشان می داد زمانی که از یک چپ دست خواسته می شود که اشیاء و یا افراد را با یک مفهوم ذهنی مثبت در فضای یک نمودار قرار دهد آنها را در سمت چپ قرار می دهند در حالی که مفاهیم منفی را در طرف راست می گذارند اما راست دستها مفاهیم مثبت و منفی را در جهت مخالف قرار می دهند.
همچنین در یک نقاشی، اشیاء و افرادی که طرف چپ چیده می شوند از نظر یک چپ دست همیشه مثبت هستند در حالی که برای راست دستها منفی به نظر می رسند.
این محققان در این خصوص توضیح دادند: "سیستم نمادگرایی دنیا بیان می دارد که راست نماد خوبی و چپ نماد بدی است. این درحالی است که تجربه حسی- حرکتی چپ دستها موجب می شود که نمادهای آنها در نقطه مقابل باشد.
این نشان می دهد که نظام جهانی نمادها از سوی راست دستها تعیین شده است.
هوش چپ دست ها
دکتر یاناگی ساوا Yanagi Sawa مغز شناس ژاپنی که برای نخستین بار در جهان عملکرد نیمکره های مغز را بررسی کرده و نشان داد که نیمکره ی چپ مغز واحد حساب و منطق و نیمکره ی راست واحد زیبا شناسی و درک احساسات است و در افراد چپ دست نیمکره ی راست بر چپ غالب است و در افراد راست دست ، نیمکره ی چپ مغز بر نیمکره ی راست غالب است ، یعنی افراد چپ دست قادرند مسایل ریاضی و منطق را با دید زیباشناسی بنگرند و افراد راست دست قادرند موسیقی و هنر را با دید ریاضیاتی درک کنند ؛
این دکتر ژاپنی به این نظر مهر تایید زده است ، آزمایش های وی روی بیش از 1200 کودک با ضریب هوشی کم تر از 70 نکات بسیار جالبی از توانایی تکامل فوق العاده ی انسان حکایت دارد ، ایشان اثبات کردند که در کودکانی که ضریب هوشی کمی دارند ، اگر از کودکی به آنان آموزش های ویژه ای داده شود که موجب فعالیت هر دو نیمکره به طور همزمان شود ( معمولا نیمکره ها مستقل از هم دیگر عمل می کنند – در عین هماهنگی) نظیر زدن 2 توپ به زمین با هر دو دست و یا گرداندن میله های فلزی بین انگشتان مختلف که هم زمان در هر دو دست انجام گردد ، این گونه فعالیت هایی توانست با هماهنگ کردن کامل نیمکره های مغز این کودکان نه تنها بر کمبود ذهنی آنان فایق آمد ، بلکه آن ها را قادر ساخت مانند افراد عادی و حتی بیش از آن بتوانند در زندگی روزمره فعالیت داشته باشند ، یک مورد جالب این آزمایش پسر جوانی بود که مادرش در کودکی وی را به طور مداوم به حل تمرین های دکتر وادار می کرد ، این پسر در دوران جوانی توانست وارد دانشگاه توکیو شود و در رشته ی مهندسی برق تحصیلات عالیه بگیرد و 10 سال بعد توانست به مقام استادی آن رشته نایل شود.
مشاهده می کنید که ضریب هوشی امری متغیر بوده و تحت تاثیر وراثت نیست ، بلکه کاملا با محیط در ارتباط است و می توان آن را با تغذیه ی مقوی ( شامل ویتامین ها و پروتئین های لازم برای عملکرد صحیح یاخته های مغز) و هم چنین تمرین های وی تقویت کرد و حتی به میزانی بیش از ان چه در وراثت وجود دارد ، رسانید و به راستی که این نیز از شگفتی های بشر است که قادر است ، حتی توانایی هایی را که طبیعت به او داده است ، دگرگون کند و از آن فراتر برود.
پایان سخن این که در آن جدول ضریب هوشی کشورهایی نظیر ترکمنستان و کازاخستان ( به قول ایشان) وجود ندارد ؛ حال ایشان با توجه به چه مدارک و بر اساس کدام دلیل علمی مستند – با کمی منطق- نتیجه گرفته اند که ضریب هوشی متوسط آن مردمان کم تر از 60 است ، بر ما مبهم است ، اما باید خاطر نشان کنم که افراد انسانی عموما ضریب هوشی میانگین دارند – 90 تا 110 – و ضرایب هوشی بالاتر یا پایین تر به نوعی استثنا در علم تبدیل شده اند ( البته اگر نتایج بررسی خود در روی ضریب هوشی را با استناد به محیط ، آموزش و تجارب قبلی و مهم تر از آن تغذیه ی افراد بیان کنیم.)
جالب است بدانید که ضریب هوشی برای نخستین بار قابل قبول است و کسانی که چند بار مسایل مشابه را حل کرده اند ، در مورد آن ها این ضریب اشتباها عددی را به دست خواهد داد ، و به همین دلیل است که این تست ها برای سنین مختلف به گونه های مختلف طراحی شده اند ( اما مهم ترین اشکال این جاست که تست ها برای افرادی که ریاضیات آن ها در حد خوبی است ، طراحی نشده اند و در واقع نقش آموزش در این تست ها به کلی از یاد رفته است ؛ زیرا یک ریاضی دان به راحتی می تواند از عهده حل مسایل فوق العاده پیچیده ی هوش بر آید .)
چرا چپ دست ها پولدار ترند؟
این را دیگر همه میدانند که در بسیاری از جوامع به چپ دستها با دیده چندان مساعدی نگریسته نمیشود. در سنت مسیحی شیطان معمولا با دست چپ ارتباط مییابد؛ و کلمه «سینیستر» هم در زبان لاتین برای سمت چپ و امور شیطانی به کار میرود.
عربها هم معمولا از دست راست شان برای خورد و خوراک استفاده میکردند و دست چپ تنها برای کارهای سخیف کاربرد دارد. از اینها علمیتر این است که چپ دست بودن با برخی مشخصات فیزیولوژیک عجین است. مثلا چپ دستها فشار خونشان بالاتر است، مزاج بسیار حساستری دارند و شیزوفرنی هم در آنها شایعتر است.
از طرف دیگر، اگر دلخور نمی شوید، چپ دستی همچنین با خلاقیت هم رابطه نزدیکتری دارد. لئوناردو داوینچی، میکل آنجلو، ایزاک نیوتن و آلبرت انیشتین همه چپ دست بودهاند.
به گزارش بانکی دات آی آر به نقل از فرارو فیزیولوژیستها تایید کردهاند که چپ دست بودن با برخی عملیات متفاوت مغز مرتبط است، با وجودی که راست دستها به طور متوسط مهارتهای شناختی (ادراکی) بهتری دارند، مطالعات نشان میدهند که در استعدادهای نادر نسبت چپ دستها بیشتر است.
اما اثر اقتصادی چپ یا راست دست بودن چیست؟ کدام یک درآمد بیشتری کسب میکنند؟ به لطف دو مطالعه جدید که یکی از آنها در ایالات متحده انجام شده و دیگری در انگلستان ما به پاسخهای جالبی رسیدهایم. تا آنجا که به درآمد مربوط است، مردهای چپ دست خیلی ناعادلانه پولدارتر بودهاند.
برای اینکه تصور کنیم چپ دستها احتمالا درآمد کمتری هم خواهند داشت دو دلیل عمده هست. 11درصد جمعیت آمریکا چپ دست است (که در آن نسبت مردان به زنان کمی بیشتر است). در دنیایی که اکثریت ماشینها برای راست دستها طراحی شده است، کار کردن و یادگیری برای چپ دستها سختتر است.
ابزاری مثل پیچ گوشتی برای هر دو دسته خوب کار میکند؛ اما هستند ابزارهای بسیاری که این چنین نیستند. مثلا قیچی، میز تحریر یا دستگاههای مخلوط کن جدید را در نظر بگیرید. تمام این عوامل باید باعث کاهش بهرهوری چپ دستها شود. (به همین خاطر هم هست که خیلیها سعی کردهاند ابزارآلات مخصوص چپدستها ابداع کنند).
علاوه بر اینها، مطالعات نشان میدهند که چپدستها بیشتر در معرض بیماریها آسیب پذیرند و به همین خاطر انتظار میرود که فعالیت تولیدی شان کمتر و در نتیجه درآمدشان پایینتر باشد.
اما چنین نشده است. در مطالعه اخیر کریستوفر روبک از کالج لافایت و جوزف هرینگتون و رابرت موفیت از دانشگاه جان هاپکینز به بررسی نمونهای 5هزار نفری از مردان و زنان پرداختهاند. آنها متوجه شدند که در سراسر کشور، بین درآمد متوسط کار چپ دستها و راست دستها به ازای هر ساعت، تفاوت عمدهای نیست. همه آنها به طور متوسط درآمدی معادل 20/13دلار به ازای هر ساعت داشتهاند.
همچنین ضریب هوشی شان نیز به طور متوسط یکسان بوده است. مطالعه انگلستان هم که توسط کوین دنی از کالج دوبلین و وینسنت سالیوان از دانشگاه وارویک روی یک نمونه 5هزار نفری در سال 1958 انجام شده بود تفاوت درآمدها را ناچیز یافت. مردان چپ دست به طور متوسط 5درصد بیشتر از مردان راست دست درآمد داشتهاند، در حالی که زنان چپ دست نسبت به همتایان راست دست خود 5درصد کمتر عایدی داشتهاند.
نکته قابلتوجه این است که این تفاوت درآمدی با افزایش سطح تحصیلات افزایش مییابد. در آمریکا فارغالتحصیلان دانشگاهی به طور متوسط 30درصد بیشتر از دیگران درآمد داشتهاند و هنگامی که عواملی نظیر سن، هوش، وضعیت تاهل و نژاد و قومیت در نظر گرفته شدهاند، فارغالتحصیلان چپ دست در مجموع 10 تا 15درصد بیشتر از راست دستها درآمد داشتهاند. (مطالعه انگلیسی اثر تحصیلات بر سطح درآمد را مدنظر قرار نداده است.)
شناسایی نحوه تفکر این دو دسته شاید بتواند توضیح دهد که چرا چپ دستهای دانشگاه رفته درآمد بیشتری دارند. استنلی کورن، روانشناس، دو نوع شیوه تفکر را از یکدیگر جدا میکند: «همگرا» و «واگرا.» شیوه تفکر همگرا از دانش و قواعد موجود استفاده میکند تا به یک پاسخ مشخص و صحیح برسد.
تفکر همگرا اما از محدوده دانش مرسوم خارج میشود تا حیطههای دست نخورده را کندوکاو کند. درصد نوابغ چپ دست به طور غیرمعمول بیشتر است، زیرا چپ دستها بیشتر متمایل به تفکر واگرا هستند.
در آزمایشی که از افراد خواسته میشد برای دو شیء کاربردهای مختلف بیابند، مثلا با یک تکه چوپ و یک قوطی کنسرو چه چیزهایی میتوان ساخت، تعداد راهکارهای پیشنهادی چپ دستها به طور متوسط 30درصد بیشتر بوده است. اما این استعداد تفکر واگرا تنها در مردهای چپ دست نهفته است.
روانشناسان از چرایی این پدیده آگاهی ندارند. یک فرضیه این است که میزان تستسترون جنینی در نوزادها متفاوت است. البته این تنها یک فرضیه است و روانشناسان تصدیق میکنند که اثر چپ یا راست دست بودن بر فعالیتهای مغز هنوز کاملا فهمیده نشده است.
به هر صورت، دلیل آن هرچه باشد، چپ دست بودن برای افراد اثر اقتصادی دارد و این اثر اقتصادی در مطالعهای که در آمریکا انجام گرفت تنها برای مردها مصداق داشته است. مطالعه، هیچ تفاوت سیستمی میان دستمزد زنان چپ دست و راست دست نیافت، حتی با توجه به سطح آموزش و سایر عوامل.
این مطالعات میگویند که تحصیل و نوعی تفکر واگرا آن چیزی است که مردان چپ دست را در صدر رقابت کسب درآمد مینشاند. نتیجه عملی بحث اینکه، اگر منابع خانوادگیتان محدود است، فقط فرزند چپ دستتان را به دانشگاه بفرستید و مابقی را بگذارید بروند کاری یاد بگیرند و اگر هم در دانشگاه هستید و به دنبال همسری میگردید که پتانسیل کسب درآمدش بالا باشد، باید به دنبال افرادی بگردید که ساعتشان را روی مچ دست راست میبندند.
خلاصه : آیا می دانید راست دست بودن یا چپ دست باعث تغییر دید و نگرش شما می شود؟اما چگونه؟
متن کل خبر : پژوهشگران اسپانیایی در تحقیقات خود نشان دادند که افراد چپ دست خوبیهای دنیا را در نقطه مقابل راست دستها می بینند.
محققان دانشگاه گرانادا با بازنگری تعداد زیادی از مطالعات مربوط به راست دستها و چپ دستها دریافتند دستی که افراد با آن می نویسند نگاه آنها را نسبت به دنیا تغییر می دهد و می تواند بر روی روش این افراد در دیدن مفاهیمی چون خوبی و بدی تاثیر بگذارد. به طوری که چپ دستها خوبی دنیا را در سمت چپ و راست دستها آن را در طرف مخالف می بینند.
برپایه این تحقیقات، تجربیات ادراکی و حرکتی به طور اجتناب ناپذیری با دستی که قدرت بیشتری دارد ارتباط دارند و تا حد چشمگیری بر روی چگونگی نگاه ما به دنیا و درک مفاهیمی چون خوبی و بدی اثر می گذارند.
چپ دستها در اقلیت قرار دارند و تنها حدود 10 درصد از جمعیت جهانی را تشکیل می دهند. چپ دستی به دلیل قدرت بیشتر نیمکره راست مغز است در حالی که در راست دستها قدرت نیمکره چپ بیشتر است.
اغلب گفته می شود که این تفاوت مغزی موجب می شود که چپ دستها باهوش تر و خلاق تر از راست دستها باشند و این فکر از این ناشی شده است که بسیاری از هنرمندان و نوابغ گذشته از دست چپ (دست شیطان) استفاده می کرده اند.
در گذشته به این دلیل به دست چپ دست شیطان می گفتند که در راست دستها به عنوان یک دست از کارافتاده و بی مصرف شناخته می شده و تمام قدرت و توانایی فرد در دست راست بوده است.
به دلیل در اقلیت قرار گرفتن این افراد، از نظر فرهنگی پیش داوریهای زیادی درباره چپ دستها می شود.
یک تفاوت جالب
اکنون این محققان اسپانیایی در بررسیهای خود نشان دادند که چپ دستها "چشم انداز چپ" دنیا را دارند.
تحقیقات گذشته دانشمندان دانشگاه استانفورد نشان می داد زمانی که از یک چپ دست خواسته می شود که اشیاء و یا افراد را با یک مفهوم ذهنی مثبت در فضای یک نمودار قرار دهد آنها را در سمت چپ قرار می دهند در حالی که مفاهیم منفی را در طرف راست می گذارند اما راست دستها مفاهیم مثبت و منفی را در جهت مخالف قرار می دهند.
همچنین در یک نقاشی، اشیاء و افرادی که طرف چپ چیده می شوند از نظر یک چپ دست همیشه مثبت هستند در حالی که برای راست دستها منفی به نظر می رسند.
این محققان در این خصوص توضیح دادند: "سیستم نمادگرایی دنیا بیان می دارد که راست نماد خوبی و چپ نماد بدی است. این درحالی است که تجربه حسی- حرکتی چپ دستها موجب می شود که نمادهای آنها در نقطه مقابل باشد.
این نشان می دهد که نظام جهانی نمادها از سوی راست دستها تعیین شده است.
هوش چپ دست ها
دکتر یاناگی ساوا Yanagi Sawa مغز شناس ژاپنی که برای نخستین بار در جهان عملکرد نیمکره های مغز را بررسی کرده و نشان داد که نیمکره ی چپ مغز واحد حساب و منطق و نیمکره ی راست واحد زیبا شناسی و درک احساسات است و در افراد چپ دست نیمکره ی راست بر چپ غالب است و در افراد راست دست ، نیمکره ی چپ مغز بر نیمکره ی راست غالب است ، یعنی افراد چپ دست قادرند مسایل ریاضی و منطق را با دید زیباشناسی بنگرند و افراد راست دست قادرند موسیقی و هنر را با دید ریاضیاتی درک کنند ؛
این دکتر ژاپنی به این نظر مهر تایید زده است ، آزمایش های وی روی بیش از 1200 کودک با ضریب هوشی کم تر از 70 نکات بسیار جالبی از توانایی تکامل فوق العاده ی انسان حکایت دارد ، ایشان اثبات کردند که در کودکانی که ضریب هوشی کمی دارند ، اگر از کودکی به آنان آموزش های ویژه ای داده شود که موجب فعالیت هر دو نیمکره به طور همزمان شود ( معمولا نیمکره ها مستقل از هم دیگر عمل می کنند – در عین هماهنگی) نظیر زدن 2 توپ به زمین با هر دو دست و یا گرداندن میله های فلزی بین انگشتان مختلف که هم زمان در هر دو دست انجام گردد ، این گونه فعالیت هایی توانست با هماهنگ کردن کامل نیمکره های مغز این کودکان نه تنها بر کمبود ذهنی آنان فایق آمد ، بلکه آن ها را قادر ساخت مانند افراد عادی و حتی بیش از آن بتوانند در زندگی روزمره فعالیت داشته باشند ، یک مورد جالب این آزمایش پسر جوانی بود که مادرش در کودکی وی را به طور مداوم به حل تمرین های دکتر وادار می کرد ، این پسر در دوران جوانی توانست وارد دانشگاه توکیو شود و در رشته ی مهندسی برق تحصیلات عالیه بگیرد و 10 سال بعد توانست به مقام استادی آن رشته نایل شود.
مشاهده می کنید که ضریب هوشی امری متغیر بوده و تحت تاثیر وراثت نیست ، بلکه کاملا با محیط در ارتباط است و می توان آن را با تغذیه ی مقوی ( شامل ویتامین ها و پروتئین های لازم برای عملکرد صحیح یاخته های مغز) و هم چنین تمرین های وی تقویت کرد و حتی به میزانی بیش از ان چه در وراثت وجود دارد ، رسانید و به راستی که این نیز از شگفتی های بشر است که قادر است ، حتی توانایی هایی را که طبیعت به او داده است ، دگرگون کند و از آن فراتر برود.
پایان سخن این که در آن جدول ضریب هوشی کشورهایی نظیر ترکمنستان و کازاخستان ( به قول ایشان) وجود ندارد ؛ حال ایشان با توجه به چه مدارک و بر اساس کدام دلیل علمی مستند – با کمی منطق- نتیجه گرفته اند که ضریب هوشی متوسط آن مردمان کم تر از 60 است ، بر ما مبهم است ، اما باید خاطر نشان کنم که افراد انسانی عموما ضریب هوشی میانگین دارند – 90 تا 110 – و ضرایب هوشی بالاتر یا پایین تر به نوعی استثنا در علم تبدیل شده اند ( البته اگر نتایج بررسی خود در روی ضریب هوشی را با استناد به محیط ، آموزش و تجارب قبلی و مهم تر از آن تغذیه ی افراد بیان کنیم.)
جالب است بدانید که ضریب هوشی برای نخستین بار قابل قبول است و کسانی که چند بار مسایل مشابه را حل کرده اند ، در مورد آن ها این ضریب اشتباها عددی را به دست خواهد داد ، و به همین دلیل است که این تست ها برای سنین مختلف به گونه های مختلف طراحی شده اند ( اما مهم ترین اشکال این جاست که تست ها برای افرادی که ریاضیات آن ها در حد خوبی است ، طراحی نشده اند و در واقع نقش آموزش در این تست ها به کلی از یاد رفته است ؛ زیرا یک ریاضی دان به راحتی می تواند از عهده حل مسایل فوق العاده پیچیده ی هوش بر آید .)
چرا چپ دست ها پولدار ترند؟
این را دیگر همه میدانند که در بسیاری از جوامع به چپ دستها با دیده چندان مساعدی نگریسته نمیشود. در سنت مسیحی شیطان معمولا با دست چپ ارتباط مییابد؛ و کلمه «سینیستر» هم در زبان لاتین برای سمت چپ و امور شیطانی به کار میرود.
عربها هم معمولا از دست راست شان برای خورد و خوراک استفاده میکردند و دست چپ تنها برای کارهای سخیف کاربرد دارد. از اینها علمیتر این است که چپ دست بودن با برخی مشخصات فیزیولوژیک عجین است. مثلا چپ دستها فشار خونشان بالاتر است، مزاج بسیار حساستری دارند و شیزوفرنی هم در آنها شایعتر است.
از طرف دیگر، اگر دلخور نمی شوید، چپ دستی همچنین با خلاقیت هم رابطه نزدیکتری دارد. لئوناردو داوینچی، میکل آنجلو، ایزاک نیوتن و آلبرت انیشتین همه چپ دست بودهاند.
به گزارش بانکی دات آی آر به نقل از فرارو فیزیولوژیستها تایید کردهاند که چپ دست بودن با برخی عملیات متفاوت مغز مرتبط است، با وجودی که راست دستها به طور متوسط مهارتهای شناختی (ادراکی) بهتری دارند، مطالعات نشان میدهند که در استعدادهای نادر نسبت چپ دستها بیشتر است.
اما اثر اقتصادی چپ یا راست دست بودن چیست؟ کدام یک درآمد بیشتری کسب میکنند؟ به لطف دو مطالعه جدید که یکی از آنها در ایالات متحده انجام شده و دیگری در انگلستان ما به پاسخهای جالبی رسیدهایم. تا آنجا که به درآمد مربوط است، مردهای چپ دست خیلی ناعادلانه پولدارتر بودهاند.
برای اینکه تصور کنیم چپ دستها احتمالا درآمد کمتری هم خواهند داشت دو دلیل عمده هست. 11درصد جمعیت آمریکا چپ دست است (که در آن نسبت مردان به زنان کمی بیشتر است). در دنیایی که اکثریت ماشینها برای راست دستها طراحی شده است، کار کردن و یادگیری برای چپ دستها سختتر است.
ابزاری مثل پیچ گوشتی برای هر دو دسته خوب کار میکند؛ اما هستند ابزارهای بسیاری که این چنین نیستند. مثلا قیچی، میز تحریر یا دستگاههای مخلوط کن جدید را در نظر بگیرید. تمام این عوامل باید باعث کاهش بهرهوری چپ دستها شود. (به همین خاطر هم هست که خیلیها سعی کردهاند ابزارآلات مخصوص چپدستها ابداع کنند).
علاوه بر اینها، مطالعات نشان میدهند که چپدستها بیشتر در معرض بیماریها آسیب پذیرند و به همین خاطر انتظار میرود که فعالیت تولیدی شان کمتر و در نتیجه درآمدشان پایینتر باشد.
اما چنین نشده است. در مطالعه اخیر کریستوفر روبک از کالج لافایت و جوزف هرینگتون و رابرت موفیت از دانشگاه جان هاپکینز به بررسی نمونهای 5هزار نفری از مردان و زنان پرداختهاند. آنها متوجه شدند که در سراسر کشور، بین درآمد متوسط کار چپ دستها و راست دستها به ازای هر ساعت، تفاوت عمدهای نیست. همه آنها به طور متوسط درآمدی معادل 20/13دلار به ازای هر ساعت داشتهاند.
همچنین ضریب هوشی شان نیز به طور متوسط یکسان بوده است. مطالعه انگلستان هم که توسط کوین دنی از کالج دوبلین و وینسنت سالیوان از دانشگاه وارویک روی یک نمونه 5هزار نفری در سال 1958 انجام شده بود تفاوت درآمدها را ناچیز یافت. مردان چپ دست به طور متوسط 5درصد بیشتر از مردان راست دست درآمد داشتهاند، در حالی که زنان چپ دست نسبت به همتایان راست دست خود 5درصد کمتر عایدی داشتهاند.
نکته قابلتوجه این است که این تفاوت درآمدی با افزایش سطح تحصیلات افزایش مییابد. در آمریکا فارغالتحصیلان دانشگاهی به طور متوسط 30درصد بیشتر از دیگران درآمد داشتهاند و هنگامی که عواملی نظیر سن، هوش، وضعیت تاهل و نژاد و قومیت در نظر گرفته شدهاند، فارغالتحصیلان چپ دست در مجموع 10 تا 15درصد بیشتر از راست دستها درآمد داشتهاند. (مطالعه انگلیسی اثر تحصیلات بر سطح درآمد را مدنظر قرار نداده است.)
شناسایی نحوه تفکر این دو دسته شاید بتواند توضیح دهد که چرا چپ دستهای دانشگاه رفته درآمد بیشتری دارند. استنلی کورن، روانشناس، دو نوع شیوه تفکر را از یکدیگر جدا میکند: «همگرا» و «واگرا.» شیوه تفکر همگرا از دانش و قواعد موجود استفاده میکند تا به یک پاسخ مشخص و صحیح برسد.
تفکر همگرا اما از محدوده دانش مرسوم خارج میشود تا حیطههای دست نخورده را کندوکاو کند. درصد نوابغ چپ دست به طور غیرمعمول بیشتر است، زیرا چپ دستها بیشتر متمایل به تفکر واگرا هستند.
در آزمایشی که از افراد خواسته میشد برای دو شیء کاربردهای مختلف بیابند، مثلا با یک تکه چوپ و یک قوطی کنسرو چه چیزهایی میتوان ساخت، تعداد راهکارهای پیشنهادی چپ دستها به طور متوسط 30درصد بیشتر بوده است. اما این استعداد تفکر واگرا تنها در مردهای چپ دست نهفته است.
روانشناسان از چرایی این پدیده آگاهی ندارند. یک فرضیه این است که میزان تستسترون جنینی در نوزادها متفاوت است. البته این تنها یک فرضیه است و روانشناسان تصدیق میکنند که اثر چپ یا راست دست بودن بر فعالیتهای مغز هنوز کاملا فهمیده نشده است.
به هر صورت، دلیل آن هرچه باشد، چپ دست بودن برای افراد اثر اقتصادی دارد و این اثر اقتصادی در مطالعهای که در آمریکا انجام گرفت تنها برای مردها مصداق داشته است. مطالعه، هیچ تفاوت سیستمی میان دستمزد زنان چپ دست و راست دست نیافت، حتی با توجه به سطح آموزش و سایر عوامل.
این مطالعات میگویند که تحصیل و نوعی تفکر واگرا آن چیزی است که مردان چپ دست را در صدر رقابت کسب درآمد مینشاند. نتیجه عملی بحث اینکه، اگر منابع خانوادگیتان محدود است، فقط فرزند چپ دستتان را به دانشگاه بفرستید و مابقی را بگذارید بروند کاری یاد بگیرند و اگر هم در دانشگاه هستید و به دنبال همسری میگردید که پتانسیل کسب درآمدش بالا باشد، باید به دنبال افرادی بگردید که ساعتشان را روی مچ دست راست میبندند.