امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا

#1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1
عماد راشدی : کلاس سوم ابتدایی بعد از خوندن درس ” برادران رایت ” ، یه روز که هیچکی خونمون نبود مغزم رو بکار انداختم رفتم رو پشت بوم و یه موتور کولر آبی به خودم بستم و دوتا کارتن پهن گرفتم دستم و از رو پشت بوم پریدم پایین ! واسه خونوادم نامه خدافظی گذاشته بودم مقصدم هم آبادان بود !
انصافا ! عین مومیاییا رفتم تو گچ اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1

 
 
 
عاطفه : بچه بودم تازه کامپیوتر خریده بودیم ، داداشم هم کلی وارد بود . گفت :
من پسورد میذارم تو نتونی بری فضولی کنی و همه چی رو به گند بکشی !
پسورد رو زد . منم بلند خندیدم و گفتم ههههههه هههههه من که رمز رو دیدم !
گفت : بگو چیه ؟
گفتم ۶ تا ستااااااااره ( ****** )
اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1
 
 
 
 
سحر کاظمی : عتراف میکنم که تا هفته پیش به کاکتوسهای توی راهرو آب میدادم . . .
تازه بعد از چند ماه فهمیدم که مصنوعی ان ! اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1
 
 
 
 
ناشناس : یادمه وقتی بچه بودم و خودمو خیس می کردم به صورت ناخوداگاه صبح زود پا میشدم و ساعتها مکان مورد نظر رو باد میزدم تا خشک بشه و کسی نفهمه ! اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1
 
 
 
 
ناشناس : بچه که بودم برای اولین بار داشتم با دخترخالم دومینو بازی می کردم ، بازی رو بلد بودم ولی نمی دونستم شرایط برنده چیه ، هی یواشکی بین بازی از مهره های وسط برای خودم برمی داشتم که ماله من زیاد شه . آخر بازی فهمیدم کسی که مهره هاش زودتر تموم شه برندس !!!
ای ضد حال بود ! اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1
 
 
 
نسرین : اعتراف میکنم که کلاس چهارم بودم ( مامور کلاس بودم ) آخرهفته امتحان علوم داشتیم ، قسمت بالایی میز معلممون شکسته بود و خیلی راحت میشد برگه های امتحانو کش رفت ،خلاصه با کلی مراقبت برگه امتحانو که خانوممون برا تکثیر گذاشته بود برداشتیم بردیم خونه ، غروبش دوستم اومد ببره که اونم تا شب بخونه امااا . . . فردا یادش رفت که برگه ای که برا تکثیر آماده شده بود و بیاره با خودش مدرسه تا بذاریم سرجاش اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1
 
 
 
پریسا : بچه که بودم شنیده بودم گربه دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
هفت تا جون داره . وقتی کارتون تام و جری پخش میشد و تام همش تا مرز مردن میرفت منم میشمردم که ببینم تا چند بار زنده میمونه اما اون تا بیست سی بار زنده میموند ! خیلی بیشتر از هفت بار !
منم همش در عجب بودم که چرا اینقدر جون سخته و نمیمیره !
هیچ وقت با یه دل راحت نتونستنم تام وجری ببینم . اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1
 
 
پسر : دبیرستان که بودیم کلاس جغرافیا معلم درس داد بعد گفت یه کم بخونین الان می پرسم ! از شانس من یکیش من بودم سوال ها رو خوب جواب دادم و جو گیر شدم آخرش اومد درباره یه بیابونی که تو استرالیاست پرسید منم توضیح دادم آخرش گفت اسمت چیه ؟ تا نمره بده ! معلمه تازه کار بود و مثل معتادها ناجور گفت من حالی شدم اسمش چیه ؟ ( اسم بیابونه ) ؟ گفتم ویکتوریا ! کل کلاس ترکید از خنده ! اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1
 
 
 
 
هانی : وقتی ۱۰ سالم بود و همه از بیماری های مختلف حرف میزدن ، منم میخواستم عرض اندامی کرده باشم ! یهو بلند تو جمع گفتم منم یه سری پام تبخال زده اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1
 
 
فائزه : اعتراف میکنم ۶ سالم که بود خواهرم ۱ اردک بهم داد و گفت اااگه شستیش خواستی خشکش کنی سشوارو از فاصله ی خیلییییییی زیاد بگیر که خشک شه !!
متم شستمشو خیلی شیک سشوارو چسبوندم بهش ! اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1
اردک بیچاره عین گل پژمرده شد !!!!! اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1
هنوزم که ۹ سال میگذره عذاب وجدان دارم. اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1
 
 
نیما : دیروز تو پارک نشسته بودم یه مادرو دختر با یه دخترکوچولو صندلی روبروم نشسته بودن ، بعد چند لحظه دیدم اینا نگاهشون به منه و یکم نیششون بازه ! یدفه دختر کوچولوهه اومد پیش من ! بهم گفت عموجون ! منم با اینکه تاحالا سی چهل بار عمو شدم ! اما نمیدونم چرا این عموجون گفتن دختره خیلی بهم چسبید ! بغلش گرفتم یه بوسش کردم و با لبخند گفتم جونم عموجون ؟ دختره با خنده : عمو مامانم میگه شما زیپ شلوارتون بازه ه ه ه !!!! اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1
 
 
ریحانه : اعتراف احمقانه زیاد دارم ! اولیشم اینه که به شلغم میگفتم مامانه جعفر . هر کاری کردن از سرم بیفته نیفتاد تا اینکه بزرگتر شدم !
 
ریحانه : دوست مادرم زنگ زد سعی کردم خیلی مودبانه صحبت کنم آخرش گفتم : ببخشید به مادرم بگم کی مزاحم شده ؟ اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1
 
 
ریحانه : اعتراف میکنم اول دبستان که بودم یه دوست داشتم به اسم مینا که ترک بود . من تند تند مداد قرمزش رو مینداختم زمین اون میگفت مداد گرمزم رو بده منم هر هر میخندیدم .
خباثت کودکانه بود .
ممنون . فکر خوبی بود اعترافات احمقانه
 
 
سمانه اسکندری : اعتراف میکنم بچه که بودم با پول تو جیبی هام میرفتم از دکه روزنامه کیهان میخریدم ، بعد توی پمپ بنزین سر کوچه به همون قیمت میفروختم ، مامان بیچاره ام هم دائما در حال جمع کردن من از تو پمپ بنزین بود ، الهی بمیرم براش که پیر شد از دست این کارهای من اعطرافات احمقانه ی ادم های مختلف اخر خند بدووووو اعطرافات احمقانه ی شماااااااا 1
 
 
سحر : اعتراف میکنم اولین باری که یه چک و بهم دادن که ببرم بانک نقد کنم ، بعد ازینکه کارمند بانک پول و داد ، قیافه حق به جانب گرفتم گفتم چک و فراموش کردین بدینا !!!
پاسخ
 سپاس شده توسط ຖēŞค๑໓ ، آمانیتاموسکاریا ، amir.sh ، bita18 ، یاسی@_@ ، شکوفه2 ، PeRFeKT G!Rl
آگهی
#2
نظراتون چی شد خو باحال بود دیههه
پاسخ
#3
مرسیHeart
پاسخ
 سپاس شده توسط saba 3
#4
تنکسHeartHeartHeart
man amirrezam 16 sale va esteghlali va ahl mashhad !!!!!!!!!!!
چاکر پاکر نوکر پوکر همهHeart
پاسخ
 سپاس شده توسط saba 3
#5
یه بار دسته چک عشق خریده بودم وبه چن تاازدوستام(دختر) دادم یکیشون بیچاره خیلی ساده بود(19سالش بود) نمیدونست چیه ازم پرسید منم گفتم دسته چکه گفت یعنی اگه ببرم بانک بهم پول میدن گفتم اره هرچقدرکه میخای میتونی از حسابم برداشت کنی اینم فرداش برداشته بودبا دل خوش رفته بود بانک حالا شانس اورده بود اون باجه ای که رفته بوداشنابوده...Big GrinBig GrinBig Grin

ولی من هنوز موندم که این چقدرساده بوده.

ممنون+سپاسHeartHeart
پاسخ
 سپاس شده توسط saba 3


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  شرایط ازدواج دختران برای پسران در استانهای مختلف !
Lightbulb شیوه مخ زنی در کشورهای مختلف (طنز)
  کیف و کفش دخترا و پسرا تو مواقع مختلف چجوریه؟
  پسر و دختر در سن های مختلف
Wink روش های مختلف معلم ازاری +ـ+
Big Grin شرایط ازدواج دختر خانم ها در شهرهای مختلف (:
  شهروندان مختلف و طریقه عاشق شدن آن ها (طنز)
  حرکات دختر خانم ها در زمانهای مختلف... خخخخخخخ
  حرکات دخترا در مواقع مختلف
  لهجه جالب کلاغ ها در شهرهای مختلف! (آخر خنده)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان