امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درباره ی شهید حسین ناجیان

#1
درباره ی شهید حسین ناجیان 1

كمتر كسی است كه از طریق جهادسازندگی به منطقة جنوب كشور اعزام شده باشد و با نام حسین ناجیان آشنا نباشد.

اعجوبة جبهه‌ها، مهندس شهید حسین ناجیان یكی از چهره‌های درخشان جهادسازندگی و از بنیان گذاران این نهاد شریف می‌باشد.
حسین به سال 1333 در محیط یك خانوادة مذهبی در تهران متولد شد. وی همزمان با طی دوران تحصیل در یك مدرسة اسلامی با شركت در جلسات مذهبی به فراگیری اصول اعتقادات و احكام اسلامی زیربنای فكری خویش را شكل می‌داد.
پدر بزرگوارش می‌گوید:
«حسین در سنین 5 سالگی در جلاست قرآن و كلاس‌های دینی، تجوید و حدیث شركت می‌كرد. از نظر اخلاق و رفتار در دوران طفولیت و حتی تا زمان شهادت همیشه الگو و نمونه بود.
دوران ابتدائی و راهنمایی را پشت‌سر گذاشت. وی از همان دوران دبیرستان به مردم محروم و دردكشیده می‌اندیشید.
در رابطه با مسائل سیاسی بسیار مبارز و جدی بود. هنگامی‌كه برادر وی در رابطه با مسائل سیاسی بدست مزدوران رژیم پهلوی 6 ماه زندانی شده بود.
و ما از او اطلاعی نداشتیم، حسین بطور مداوم مادرش را دلداری می‌داد، و می‌گفت ما برای اجرای احكام إلهی باید چنین اعمالی را انجام دهیم و حتی برای آن به زندان برویم و سختی‌ها را تحمل كنیم.»
پس از پایان تحصیل دبیرستانی وارد دانشگاه پلی‌تكنیك تهران شده و از همان ابتدا با تلاشی پیگیر و خستگی‌ناپذیر در محیط انجمن اسلامی و مسجد دانشگاه با همیاری برادران هم‌فكر خود باعث ایجاد جوّ سالمی در محیط دانشگاه شد.فعالیت‌های وی در
برنامه‌های اسلامی دانشگاه چه در محیط انجمن اسلامی و چه در زمینة تهیة كتاب و چه در برنامه‌های كوهنوردی كم‌نظیر بود.
كم‌حرف بود و آرام، صلابت و متانت انقلابی وی در برخوردها، علیرغم جریانات سیاسی آنروز كه بیشتر روحیات ماجراجویانه را طلب می‌كرد موجب ساخته شدن عده‌ای از افراد مسلمان شد كه بعدها جوّ اسلامی دانشگاه را از انحراف و لغزش‌ها حفظ كردند.
پس از پایان دوران دانشگاه وی از رفتن به سربازی برای خدمت به رژیم خون‌آشام آنروز امتناع ورزید و بدین‌وسیله امكان استخدام در سیستم دولتی را برای همیشه از خود سلب نموده و با همكاری چند نفر از دوستانش به كار لوله‌كشی در یك شركت ساختمانی مشغول شد
.
خبر زلزله در طبس و فرمان امام امت دائر بر كمك مستقیم به مردم رنجدیده آن سرزمین حسین را بر آن داشت كه به آن سرزمین برود.
وی ابتدا باتفاق عده‌ای از دوستان در یكی از دهات مشغول لوله‌كشی و ساختن مسجد و نیز برپا كردن چادر جهت اسكان مردم ده شد.
حسین پس از مدتی به مركز اردوگاه امام كه در شهر طبس بود رفته و در آنجا بعنوان مسئول تداركات به خدمت فی سبیل‌الله ادامه داد. وی كه از این پس به «حسین فنی» معروف شده بود با كوشش شبانه‌روزی سعی در برآوردن نیازهای كلیه واحدهای اردوگاهی در تمامی دهات نمود.
حسین در مدت چندماه كار فشرده بهمراه سایر برادران روحانی و كارگر و بازاری و… زندگی هزاران نفر را بیاری خداوند متعال در طبس نجات داد و با كوله‌باری از ایمان و تجربه كار مردمی به تهران بازگشت.
این اعتقاد كه حركت بدون ارتباط واقعی با متن امت، یك حركت غیرواقعی و روشنفكرانه خواهد بود روزبروز در حسین تبلور بیشتری پیدا می‌كرد و به همین دلیل بود كه وی پس از بازگشت از طبس كار مردمی را در سنگر مساجد انتخاب كرده به فعالیت در مسجد امیرالمؤمنین علیه‌السلام پرداخت…
پیروزی انقلاب نقطة كمالی در زندگی حسین بود. وی از این پس با توانی بیشتر به صحنه آمده و با اشتیاق تمام به حل معضلات كارگری پرداخت و در زمانی كه بازار شعارهای توخالی چپ و راست گرم بود و از هر طرف كارگران عزیز این مرز و بوم را هدف قرار داده بودند
حسین با طرح شعارهای اسلامی و بردن فرهنگ اسلامی به داخل كارخانه زندگی پربار خویش را با بخشی دیگر از امت قهرمان پیوند زد. وی ضمن كوشش‌های خستگی‌ناپذیر و كار شبانه‌روزی در بین كارگران با برخوردهای آرام و صمیمانه، خود را در قلب آنها جای داد.
حركت بسوی جبهه
آغاز جنگ تحمیلی، سرآغاز تكامل و عروجی دیگر در زندگی حسین بود. با شروع جنگ او دیگر آرام و قرار نداشت و مرغی در قفس را می‌مانست كه منتظر فرصتی برای آزادی باشد. بالأخره لحظة موعود فرارسید و او در آبانماه سال 59 بسوی اهواز پر كشید و در كنار دوست دیرین خود شهید محمد طرحچی نطفه‌های ایجاد ستاد پشتیبانی فعلی را فراهم ساخت. ستاد پشتیبانی در آغاز از چند تعمیرگاه خودروهای خراب شدة جنگی تشكیل می‌شد.
حسین با ارتباطی كه با كارخانجات داشت در بردن كارگران در تخصص‌های مختلف به جبهه نقش زیادی داشت. حسین در سمت مدیریت تعمیرگاه‌های جهاد، با برخوردهای مناسب خود كارگران مكانیك و راننده‌های ماشین‌های سنگین را كه كمتر در محیط‌های جمعی كار كرده‌اند بدور شمع وجود خویش گرد آورد. ستاد كربلا را سازمان داد. هنر حسین در همین ویژگی روحی او نهفته بود كه این روحیه، استعداد حركت ستاد پشتیبانی را تعیین می‌كرد.
رفتار و اخلاق اجتماعی حسین به گونه‌ای بود كه این كارگران عزیز نه تنها در تمام طول مدت جنگ، حسین و ستاد را ترك نكردند، بلكه هم‌اكنون نیز جزء اركان تداركات و مهندسی جبهه شده‌اند و بعضی نیز به فیض عظیم شهادت نائل آمده‌اند.
شهید حسین ناجیان با كاری بی‌شائبه و بدون سر و صدا توانست ثقلی از نظر نیروی انسانی مدیر و مؤمن حول ستاد پشتیبانی ایجاد كند كه بواسطة آن ستاد قادر به پذیرفتن مسئولیت بسیار سنگین مهندسی جبهه گردید. و همواره او خود نیز یكی از عوامل مؤثر ایفای این نقش بود.
حسین در سخت‌ترین شرایط سیاسی روز به دلیل شناخت فكری كه از روح پاك وی سرچشمه می‌گرفت كمتر دچار شك و تردیدهای روشنفكرانه شده و همواره خط مبارك امام(قدس‌سره) را به درستی تشخیص می‌داد و در این امور شاید بتوان او را از معدود افرادی به شمار آورد كه در تمام طول سال‌های قبل و بعد از پیروزی انقلاب با بیشترین توان كار كردند و كمتر درگیر اغتشاشات فكری ناشی از برخوردهای غیرواقعی روشنفكرانه و خودخواهی‌های جاه‌طلبانه شدند.
این آزادی درونی و صافی روح باعث می‌شد كه حسین همواره در هر زمینه‌ای بیشترین كارها را با كمترین ادعا برعهده گیرد…
پدر شهید حسین ناجیان می‌گوید:
آخرین‌باری كه حسین را دیدم 15 روز قبل از شهادتش بود، و بسیار ناراحت و دلگیر از اینكه به تهران آمده است. او از من و مادرش خواست كه برای زیارت شهداء به بهشت‌زهرا برویم و ما هم رفتیم.
پس از اینكه بر سر مزار دوستانش فاتحه‌ای خوانیدم به خانه برگشتیم. وی به مادرش گفته بود كه مادر دلم خیلی گرفته است شما نمی‌دانید در جبهه چه خبر است، آنجا بهشت است. انسان باید آنجا باشد تا درك كند جبهه یعنی چه؟ موقع رفتن ساكش را برداشت و او را از زیر قرآن رد كردیم.
در لحظات آخر با گرمی مرا در آغوش گرفت و روبوسی كردیم و گفت: حاجی‌آقا مرا دعا كن تا موفق شوم. منهم گفتم: برو انشاءالله موفق می‌شوی.»
نحوة شهادت حسین ناجیان از زبان شهید حاج اسدالله‌هاشمی
وقتی عملیات مسلم‌بن‌عقیل(ع) فرارسید حسین باتفاق شهید والامقام حاج اسدالله‌هاشمی به غرب كشور رفته بود.
از آنجا كه دل عاشق او تمنای پرواز داشت همرزم او حاج اسدالله نقل نموده است كه:
«حسین ناجیان روی پای خود بند نبود و دوست داشت زودتر به خط مقدم برسد و وقتی به منطقة عملیاتی رسیدیم دیدم ناجیان یك روحیة دیگر دارد. با ماشین داشتیم می‌رفتیم كه یك كاتیوشا به ماشین اصابت كرد و ناجیان به بیرون پرت شد و منهم به طرف دیگر. وقتی رفتم بالای سرش دیدم ناجیان شهید شده است.»
شهید حسین ناجیان كه حقیقتاً اسوة مقاومت و فعالیت بود در سن 28 سالگی روز دهم مهرماه سال 61 در جبهة سومار جلوه‌ای از جذبة ملكوت را با خون ملتهب خویش تصویر كرد و بتاریخ ثابت و پابرجا، ماندگار شد.


درباره ی شهید حسین ناجیان 1
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  بیا درباره غیرت بحث کنیم
  بیانات امامان معصوم (ع) درباره مسخره کردن دیگران
Star نکاتی مهم که باید درباره قرآن بدانید
Star __کتابی جنجالی درباره واپسین روزهای زندگی پیامبر اسلام
  چیزی که از 175 شهید آموختیم...به احترامشون بخونید این متنو
Rainbow کتاب زندگینامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با عنوان سرباز ولایت منتشر شد + تصویر
  سخنان گهر بار زئوس درباره حجاب.
  طلبه شهید
Heart یک داستان کوتاه درباره امام زمانم(قشنگه)
  همه چیز درباره ی شیطان!!!

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان