21-09-2014، 17:57
(آخرین ویرایش در این ارسال: 15-10-2014، 18:28، توسط دخمل کره ای.)
اول سری 1 رو بخونید بعد اینو یه جورایی بهم ربط دارن
اگه شب کنار دابل اس خوابیده باشید و به دلیل سرماخوردگی خور و پوف کنید:
هیون: عمرا اگه متوجه شما بشه راحت باشید خرناسم بکشید هیون انگار نه انگار که کسی پیشش خوابیده......خوابه خوابه
جونگی: یا ابولفضل .....بیچارتون میکنه تا عمر دارید مسخرتون میکنه.....شب بیدارتون نمیکنه اما صبح میگه دیشب خواب جنگل میدیدم یه خرسه رفته بود تو خواب زمستانی داشت خرناس میکشید اونقدر میگه که از خجالت قرمز شید و بعد دوباره اونقدر ادامه میده تا پاشید و با متکا دنبالش کنید!
یونگ:اول از جاش میپره و میدوئه چراغو روشن میکنه بعد میاد بالای سر شما و با تعجب زل میزنه بهتون و در حالی که شبیه علامت سواله ......بعد یه دفعه میزنه زیر خنده و شما هم با نور چراغ و صدای خنده ی اون بلند میشید و فکر میکنید که هئو یونگ سنگ دیوونه شده و وقتی میگید چیه؟ چته؟ با نیشخند نگاتونمیکنه و میگه: تو ، تو خواب خرو پوف میکنی!! و بعد دوباره میزنه زیر خنده و در اینجاست که شما اول میشید علامت سوال و بعدم میشید لبو
هیونگ:صد متر میپره هوا و به شدت میترسه و داد میزنه هیولا، هیولا، و بعد که متوجه موضوع میشه به شما که حالا مثل اون دارید سکته میکنید نگاه میکنه ومیزنه زیر خنده و شما هم که صد در صد اطمینان پیدا کردید که هیونگ خل شده و میخواید زنگ بزنید تیمارستان زل میزنه به شما و میگه تو بودی داشتی خرخر میکردی
کیو:زودی بیدار میشه و تا صبح خوابش نمیبره و دلش نمیاد شمارم بیدار کنه و تا صبح میشینه بالا سرتون و صبح که بیدار شدید میگه حالت خوبه؟ سرماخوردی؟پاشو بریم دکتر!(این آدم تر از همشونه)
اگه یه پسر ایرانی بهت تیکه بندازهقابل توجه پسرای ایرانی)
هیون:اولش ساکت میشینه ولی بعد عصابش خورد میشه و به پسره میگه هییییییییییییییی منو نمیبینی؟ بعد رو به شما میکنه و میگه اگه یه دور دیگه ازاین لباس های تنگ بپوشی دیگه باهات نمیام بیرون در حالی که لباسایه شما خیلی هم بزرگ و پوشیدس
یونگی:هی میشینه و هیچی نمیگه ولی بد عصابش خورد میشه وچپ چپ به شما نگاه میکنه و به پسره بد و بیراه میگه و دست شمارو میکشه و میبرتتون
جونگی:یه لبخند بهتون میزنه و میگه چرا جوابشو نمیدی؟ میخوای من جوابشو بدم؟وبعد بدون شنیدن جواب شماجوری جواب تیکه ی پسررو میده که پسره روش نشه یه نگاهم بهتون بکنه(خوشم اومد افرین)
کیو:همین که پسره یه کلمه از دهنش در بیاد کلی بهش بد وبیراه میگه و دنبالش میکنه و وقتی گرفتش اون قد میزنتش تا دیگه از این غلطا نکنه(غلط کرد دیگه تکرار نمیشه)
هیونگ(با توجه به پرژه مرد شدنش) بر میگرده چپ چپ به پسره نگاه میکنه و میگه هی بچه اگه یه دور دیگه حرف بزنی بهت یه چیزی میگما و بعد دست شمارو میگیره ومیبرتتون
وقتی یه غذای بد مزه درست میكنی:
هیون جونگ: در حالی که داره غذایی رو که اماده کردی میخوره نگاش میکنی. اولین قاشقی که خورده بود اروم بود ولی ناگهان هر چی توی بشقابش بود روخیلی سریع میخوره. خودت کمی از چیزی که خوردی تست میکنی و میگی: اوه خدای من...این مزش افتضاحه. چطور تونستی بخوریش؟...اون لبخند دوست داشتنیشو بهت تحویل میده ومیگه: هر چیزی که تو بپزی مزش عالیه(نه به اون رفتار اولش که میزنه تو ذوق ادم نه به این..)
یونگ سنگ: اون غذا رو تست میکنه ومتوجه میشه که این اصلا مثل دست پخت های قبلیت خوب نیست...دستشو روی شونت میزاره و توی چشمات نگاه میکنه و میگه: عزیزم چیزی شده؟ دیگه مثل قبل غذا درست نمیکنی. بهم بگو چی شده...اون ارومت میکنه و یه لبخند تحویلت میده(نه ارومم کنه نه بزنه تو ذوقم)
کیو جونگ: در حالی که داره پاستایی که درست کردی رو میخوره نگاش میکنی. یه عالمه پاستا رو میزاره تو دهنشو و با دقت میجوه و قورتش میده و میگه: عزیزم فکر کنم زیادی توش نمک ریختی...ببخشید تقصیر منه که موقع غذا درست کردن حواستو پرت کردم. برای این که خودمو تنبیه کنم همشو میخورم...میخنده و شروع به خوردن میکنه
جونگمین: ایگوووو....این خیلی بدمزست...خیلی روغنی و شوره.من نمیتونم اینو بخورم....لب و لوچت اویزون میشه و باسکوت بهش نگاه میکنی. وقتی میبینه بهش خیره شدی برمیگرده و میگه: اما خیلی قشنگ
درستش کردی و .....مهمتر از همه این که تو درستش کردی مگه نه؟ پس قراره که همین الان بره تو شکم
هیونگ جون: چنگالشو توی اسپاگتیی که درست کردی فرو میکنه و شروع به خوردن میکنه. میبینی که قیافش از لبخند زده به اخم کردن تغییر میکنه. میپرسی:اینقدر افتضاحه؟ اون سرشو به علامت منفی تکون میده و میخنده و میگه: نه...نههههه
وقتی با دابل اس دعوا میکنید چه تهدید هایی میتونید بکنید؟
هیون: باید برید لب یه ساختمون یا جای بلندی وایستید و بگید اگه اذیتم کنی خودمو پرت میکنم پایین یا اینکه از فردا تو همه ی غذاهات تخم مرغ میریزم
جونگ: میتونید بگید اون پسررو یادته اون روز باهاش میرقصیدم...میرم باهاش دوست میشم تا چشت درآد یا اینکه از امروز هویج خوردن ممنوع!!
یونگ: میرم به تمام فن هات میگم که هئو یونگ سنگ ه.م.ج.ن.س. بازه یا اینکه شب که خوابیدی میام موهاتو از ته میزنم فردا پاشی ببینی کچلی!
کیو: میرم مسافرت یه جای دور که دیگه پیدام نکنی یا اینکه میرم به خانوادت شکایتتو میکنم!
هیونگ: اعتصاب غذا میکنم یا اینکه : شکلاتو بر میدارم میفروشم!!و بعد یواشکی میتونید شکلاتو بردارید و ببرید خونه یکی از دوستاتون و به هیونگ بگید فروختمش!(و اینجاست که خشم اژدهای بیبی رو میبینید ....گناه داره بچه زبونم لال سکته میکنه)
داستان هاي خنده دار:
اگه چهارشنبه سوری دابل اس رو بیارید ایران و دختر پسرا بریزن وسط برقصن و شما هم برید وسط با یه پسره ایرانی برقصید!(هه اگه دقت کنید رقص ایرانی همش قر واطواره)
هیون: هی دلش میخواد بیاد وسط برقصه و دهن همه از جمله شمارو سرویس کنه ولی چون بلد نیست نمیتونه و فقط حرص میخوره و واسه شما دست میزنه!
جونگمین: با اینکه بلد نیست میاد وسط و پسررو هل میده و با تقلید از پسرای دیگه با شما میرقصه و شما هم اون وسط از خنده ریسه میرید!
کیو: میاد دست شمارو میگیره میگه من گشنمه بیا بریم شام بخوریم بعدا خودم میارمت.....بیا بریم! بعد کشون کشون میبرتتون و شما دیگه روی اون کوچه رو هم نمیبینید!(منو بر گردووووووووووون)
یونگ سنگ: یواشکی میره دم گوش کسی که آهنگ گذاشته ( DJ میگه آهنگو عوض کن و یه آهنگ خارجی بزار) و بعد که همه باشنیدن آهنگ خارجی میرن کنار و میدونو واسه آقا باز میکنن خودش میاد وسط و یه رقصی میکنه که دهن همه وا بمونه!:229::229:
هیونگ: هی وایمیسته چپ چپ نگاه شما میکنه و بعد که میبینه خیر شما تو مد رقصید و نگاشم نمیکنید میره ترقه میخره و هی پرت میکنه زیر پای شما تا بلکه شما بیاید کنار!
اگه برای مستقل شدن تو یه کافی شاپ کار کنید:
هیون : فردا صبحش که میرید سر کار میبینید هیون به عنوان رئیس و صاحاب کار شما اونجاست و وقتی میپرسید میفهمید که هیون کل مغازه رو خریده و هی برای شما دستورات صادر میکنه و شما در نهایت مجبور میشید استعفا بدید
جونگ: از این قضیه خوشش نمیاد و به شما میگه کار نکن یا اگه میخوای کار کنی بیا واسه خودم کار کن و وقتی شما قبول نمیکنید یه کم باهاتون بحث میکنه اما بعد به اجبار قبول میکنه و کلی در مورد محل کارتون تحقیق میکنه
یونگ: یواشکی بدون اینکه شما بفهمید میاد و با صاحاب کارتون صحبت میکنه و بهش پول میده تا هم حقوق شمارو سه برابر کنه و هم کارای کم و آسون به شما بده!!(مگه من گدام که صدقه میدی)
کیو: فردا صبحش که میرید سر کار میبینید که کیو هم لباس گارسون هارو پوشیده و وقتی میپرسید میفهمید که بدون حقوق استخدام شده تا پیش شما کار کنه و هواتونو داشته باشه!
هیونگ: هر روز از صبح زود تا خود شب اونجاست و هی قهوه سفارش میده و هر شب هم شمارو میرسونه خونه!! از اینکارشم کلی ذوق میکنه !(خسته نشدی پاشو برو استراحت کن)
سری سومم داره.اگه نظر ندید سری سومو نمیذارم
اگه شب کنار دابل اس خوابیده باشید و به دلیل سرماخوردگی خور و پوف کنید:
هیون: عمرا اگه متوجه شما بشه راحت باشید خرناسم بکشید هیون انگار نه انگار که کسی پیشش خوابیده......خوابه خوابه
جونگی: یا ابولفضل .....بیچارتون میکنه تا عمر دارید مسخرتون میکنه.....شب بیدارتون نمیکنه اما صبح میگه دیشب خواب جنگل میدیدم یه خرسه رفته بود تو خواب زمستانی داشت خرناس میکشید اونقدر میگه که از خجالت قرمز شید و بعد دوباره اونقدر ادامه میده تا پاشید و با متکا دنبالش کنید!
یونگ:اول از جاش میپره و میدوئه چراغو روشن میکنه بعد میاد بالای سر شما و با تعجب زل میزنه بهتون و در حالی که شبیه علامت سواله ......بعد یه دفعه میزنه زیر خنده و شما هم با نور چراغ و صدای خنده ی اون بلند میشید و فکر میکنید که هئو یونگ سنگ دیوونه شده و وقتی میگید چیه؟ چته؟ با نیشخند نگاتونمیکنه و میگه: تو ، تو خواب خرو پوف میکنی!! و بعد دوباره میزنه زیر خنده و در اینجاست که شما اول میشید علامت سوال و بعدم میشید لبو
هیونگ:صد متر میپره هوا و به شدت میترسه و داد میزنه هیولا، هیولا، و بعد که متوجه موضوع میشه به شما که حالا مثل اون دارید سکته میکنید نگاه میکنه ومیزنه زیر خنده و شما هم که صد در صد اطمینان پیدا کردید که هیونگ خل شده و میخواید زنگ بزنید تیمارستان زل میزنه به شما و میگه تو بودی داشتی خرخر میکردی
کیو:زودی بیدار میشه و تا صبح خوابش نمیبره و دلش نمیاد شمارم بیدار کنه و تا صبح میشینه بالا سرتون و صبح که بیدار شدید میگه حالت خوبه؟ سرماخوردی؟پاشو بریم دکتر!(این آدم تر از همشونه)
اگه یه پسر ایرانی بهت تیکه بندازهقابل توجه پسرای ایرانی)
هیون:اولش ساکت میشینه ولی بعد عصابش خورد میشه و به پسره میگه هییییییییییییییی منو نمیبینی؟ بعد رو به شما میکنه و میگه اگه یه دور دیگه ازاین لباس های تنگ بپوشی دیگه باهات نمیام بیرون در حالی که لباسایه شما خیلی هم بزرگ و پوشیدس
یونگی:هی میشینه و هیچی نمیگه ولی بد عصابش خورد میشه وچپ چپ به شما نگاه میکنه و به پسره بد و بیراه میگه و دست شمارو میکشه و میبرتتون
جونگی:یه لبخند بهتون میزنه و میگه چرا جوابشو نمیدی؟ میخوای من جوابشو بدم؟وبعد بدون شنیدن جواب شماجوری جواب تیکه ی پسررو میده که پسره روش نشه یه نگاهم بهتون بکنه(خوشم اومد افرین)
کیو:همین که پسره یه کلمه از دهنش در بیاد کلی بهش بد وبیراه میگه و دنبالش میکنه و وقتی گرفتش اون قد میزنتش تا دیگه از این غلطا نکنه(غلط کرد دیگه تکرار نمیشه)
هیونگ(با توجه به پرژه مرد شدنش) بر میگرده چپ چپ به پسره نگاه میکنه و میگه هی بچه اگه یه دور دیگه حرف بزنی بهت یه چیزی میگما و بعد دست شمارو میگیره ومیبرتتون
وقتی یه غذای بد مزه درست میكنی:
هیون جونگ: در حالی که داره غذایی رو که اماده کردی میخوره نگاش میکنی. اولین قاشقی که خورده بود اروم بود ولی ناگهان هر چی توی بشقابش بود روخیلی سریع میخوره. خودت کمی از چیزی که خوردی تست میکنی و میگی: اوه خدای من...این مزش افتضاحه. چطور تونستی بخوریش؟...اون لبخند دوست داشتنیشو بهت تحویل میده ومیگه: هر چیزی که تو بپزی مزش عالیه(نه به اون رفتار اولش که میزنه تو ذوق ادم نه به این..)
یونگ سنگ: اون غذا رو تست میکنه ومتوجه میشه که این اصلا مثل دست پخت های قبلیت خوب نیست...دستشو روی شونت میزاره و توی چشمات نگاه میکنه و میگه: عزیزم چیزی شده؟ دیگه مثل قبل غذا درست نمیکنی. بهم بگو چی شده...اون ارومت میکنه و یه لبخند تحویلت میده(نه ارومم کنه نه بزنه تو ذوقم)
کیو جونگ: در حالی که داره پاستایی که درست کردی رو میخوره نگاش میکنی. یه عالمه پاستا رو میزاره تو دهنشو و با دقت میجوه و قورتش میده و میگه: عزیزم فکر کنم زیادی توش نمک ریختی...ببخشید تقصیر منه که موقع غذا درست کردن حواستو پرت کردم. برای این که خودمو تنبیه کنم همشو میخورم...میخنده و شروع به خوردن میکنه
جونگمین: ایگوووو....این خیلی بدمزست...خیلی روغنی و شوره.من نمیتونم اینو بخورم....لب و لوچت اویزون میشه و باسکوت بهش نگاه میکنی. وقتی میبینه بهش خیره شدی برمیگرده و میگه: اما خیلی قشنگ
درستش کردی و .....مهمتر از همه این که تو درستش کردی مگه نه؟ پس قراره که همین الان بره تو شکم
هیونگ جون: چنگالشو توی اسپاگتیی که درست کردی فرو میکنه و شروع به خوردن میکنه. میبینی که قیافش از لبخند زده به اخم کردن تغییر میکنه. میپرسی:اینقدر افتضاحه؟ اون سرشو به علامت منفی تکون میده و میخنده و میگه: نه...نههههه
وقتی با دابل اس دعوا میکنید چه تهدید هایی میتونید بکنید؟
هیون: باید برید لب یه ساختمون یا جای بلندی وایستید و بگید اگه اذیتم کنی خودمو پرت میکنم پایین یا اینکه از فردا تو همه ی غذاهات تخم مرغ میریزم
جونگ: میتونید بگید اون پسررو یادته اون روز باهاش میرقصیدم...میرم باهاش دوست میشم تا چشت درآد یا اینکه از امروز هویج خوردن ممنوع!!
یونگ: میرم به تمام فن هات میگم که هئو یونگ سنگ ه.م.ج.ن.س. بازه یا اینکه شب که خوابیدی میام موهاتو از ته میزنم فردا پاشی ببینی کچلی!
کیو: میرم مسافرت یه جای دور که دیگه پیدام نکنی یا اینکه میرم به خانوادت شکایتتو میکنم!
هیونگ: اعتصاب غذا میکنم یا اینکه : شکلاتو بر میدارم میفروشم!!و بعد یواشکی میتونید شکلاتو بردارید و ببرید خونه یکی از دوستاتون و به هیونگ بگید فروختمش!(و اینجاست که خشم اژدهای بیبی رو میبینید ....گناه داره بچه زبونم لال سکته میکنه)
داستان هاي خنده دار:
اگه چهارشنبه سوری دابل اس رو بیارید ایران و دختر پسرا بریزن وسط برقصن و شما هم برید وسط با یه پسره ایرانی برقصید!(هه اگه دقت کنید رقص ایرانی همش قر واطواره)
هیون: هی دلش میخواد بیاد وسط برقصه و دهن همه از جمله شمارو سرویس کنه ولی چون بلد نیست نمیتونه و فقط حرص میخوره و واسه شما دست میزنه!
جونگمین: با اینکه بلد نیست میاد وسط و پسررو هل میده و با تقلید از پسرای دیگه با شما میرقصه و شما هم اون وسط از خنده ریسه میرید!
کیو: میاد دست شمارو میگیره میگه من گشنمه بیا بریم شام بخوریم بعدا خودم میارمت.....بیا بریم! بعد کشون کشون میبرتتون و شما دیگه روی اون کوچه رو هم نمیبینید!(منو بر گردووووووووووون)
یونگ سنگ: یواشکی میره دم گوش کسی که آهنگ گذاشته ( DJ میگه آهنگو عوض کن و یه آهنگ خارجی بزار) و بعد که همه باشنیدن آهنگ خارجی میرن کنار و میدونو واسه آقا باز میکنن خودش میاد وسط و یه رقصی میکنه که دهن همه وا بمونه!:229::229:
هیونگ: هی وایمیسته چپ چپ نگاه شما میکنه و بعد که میبینه خیر شما تو مد رقصید و نگاشم نمیکنید میره ترقه میخره و هی پرت میکنه زیر پای شما تا بلکه شما بیاید کنار!
اگه برای مستقل شدن تو یه کافی شاپ کار کنید:
هیون : فردا صبحش که میرید سر کار میبینید هیون به عنوان رئیس و صاحاب کار شما اونجاست و وقتی میپرسید میفهمید که هیون کل مغازه رو خریده و هی برای شما دستورات صادر میکنه و شما در نهایت مجبور میشید استعفا بدید
جونگ: از این قضیه خوشش نمیاد و به شما میگه کار نکن یا اگه میخوای کار کنی بیا واسه خودم کار کن و وقتی شما قبول نمیکنید یه کم باهاتون بحث میکنه اما بعد به اجبار قبول میکنه و کلی در مورد محل کارتون تحقیق میکنه
یونگ: یواشکی بدون اینکه شما بفهمید میاد و با صاحاب کارتون صحبت میکنه و بهش پول میده تا هم حقوق شمارو سه برابر کنه و هم کارای کم و آسون به شما بده!!(مگه من گدام که صدقه میدی)
کیو: فردا صبحش که میرید سر کار میبینید که کیو هم لباس گارسون هارو پوشیده و وقتی میپرسید میفهمید که بدون حقوق استخدام شده تا پیش شما کار کنه و هواتونو داشته باشه!
هیونگ: هر روز از صبح زود تا خود شب اونجاست و هی قهوه سفارش میده و هر شب هم شمارو میرسونه خونه!! از اینکارشم کلی ذوق میکنه !(خسته نشدی پاشو برو استراحت کن)
سری سومم داره.اگه نظر ندید سری سومو نمیذارم