امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خدا را با این نام ها بخوانید

#1
بندگان، خداوند را با اسم خاصی که متناسب با نیاز و حاجت خود باشد، می خوانند؛ کسی که مریض است او را با اسم "یا شافی" صدا می زند، بنده ی فقیر او را با نام "یا غنی" می خواند و... از اینجا معلوم می شود که اسماء و صفات خدا واسطه بین او و مخلوقاتش هستند؛ پس همه ی صفات موجود در وجود انسان ها در سایه ی اسماء خدا تجلّی یافته اند.



اسماء حسنی در قرآن
در چهار آیه از قرآن عبارت "اسماء حسنی" آمده است.[۱] تعداد اسماء ذکر شده برای خداوند، در متون دینی متفاوت است؛ در قرآن کریم ۱۳۵ اسم،[۲] در روایات ۹۹ اسم،[۳] و در برخی دعاها مثل دعای جوشن کبیر، هزار اسم برای خداوند ذکر شده است. این تفاوت حاکی از تعارض نیست؛ بلکه دال بر توقیفی نبودن اسماء حُسناست؛ زیرا اسماء خدا حد، حصر و انتهایی ندارد.[۴]

برای نمونه می توان به تعدادی از اسماء وارده شده در آیات قرآن اشاره نمود:

«هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَانُ الرَّحِیمُ؛ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِک الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکبرُِّ؛ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یشْرِکونَ؛ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنیَ ، یسَبِّحُ لَهُ مَا فیِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الحَْکیمُ» [۵]

«او خدایی است که معبودی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است؛ و خدایی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزّه است، به کسی ستم نمی کند، امنیت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکست ناپذیر که با اراده ی نافذ خود هر امری را اصلاح می کند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریک برای او قرار می دهند! او خداوندی است خالق، آفریننده ای بی سابقه، و صورتگری (بی نظیر) برای او نامهای نیک است، آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او می گویند و او عزیز و حکیم است!»

اسماء خدا در یک مرتبه نیستند؛ بلکه اسمی که در مقام ذات باشد، بالاتر از اسمی است که در مقام فعل قرار دارد؛ همچنین بین خود این اسماء نیز رتبه بندی وجود دارد؛ برخی از اسماء وسیع هستند و برخی دیگر جزئی اند و این به لحاظ سعه و ضیق وجودی اسماء و نیز به جهت آثار آنها در عالم است. در بین اسماء از همه وسیع تر، اسم اعظم است که واجد همه ی اسماء حسنای دیگر بوده و تمام هستی به آن منتهی می شود



اسماء حسنی، مخصوص خداوند
در جهان بینی توحیدی یکی از چیزهایی که انسان به صورت فطری درک می کند، نیاز به غیر خود است؛ یعنی باید در عالم وجودی باشد که تمام نیازهای انسان را برطرف نموده و تمام امور به او برگردد:

«یأَیهَُّا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلیَ اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنیِ ُّ الْحَمِیدُ» [۶]

«ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته ی هرگونه حمد و ستایش است!»

آیات متعددی[۷] با زبان مختلف، اختصاص اسماء حسنی را به خدای متعال بیان می کند:

«وَ لِلَّهِ الْأَسمَْاءُ الحُْسْنیَ ...» [۸] ؛ «و برای خدا، نامهای نیک است؛...»

جمله ی «وَ لِلَّهِ الْأَسمَْاءُ الحُْسْنیَ » مفید حصر است؛ چون "للّه" خبر مقدّم و «الاسماء» که جمع محلّی به الف و لام و اسم مؤخر است، عمومیت را افاده می کند؛ یعنی هر اسم احسنی که در عالم وجود دارد، ازآن خداست و هیچ کس در آن شراکتی ندارد.[۹]

«اللَّهُ لَا إِلَه إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الحُْسْنی » [۱۰] ؛ «او خداوندی است که معبودی جز او نیست و نام های نیکوتر از آن اوست. »



عدم توقیفی بودن اسماء الهی
مراد از توقیفی بودن اسماء این است که آیا جایز هست اسمی که در کتاب و سنّت بر خدا اطلاق نشده، آن را بر خدا اطلاق کرد؟ بیشتر اشاعره[۱۱] قائل به توقیفی بودن اسماء هستند و به آیاتی از جمله آیه ی ذیل استدلال کرده اند:

«وَ لِلَّهِ الْأَسمَْاءُ الحُْسْنیَ فَادْعُوهُ بهَِا وَ ذَرُواْ الَّذِینَ یلْحِدُونَ فیِ أَسْمَائهِ...» [۱۲] ؛ «و برای خدا، نامهای نیک است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانید! و کسانی را که در اسماء خدا تحریف می کنند (و بر غیر او می نهند، و شریک برایش قائل می شوند)، رها سازید!...»

اینها معتقدند الف و لام در "الاسماء" برای عهد هست که اشاره بر اسماء وارد شده در کتاب و سنت می کند؛ بنابراین نباید از اسماء ذکر شده در قرآن و روایات تجاوز کرد. علاوه بر آن می گویند: منظور از الحاد در اسماء خدا که در آیه ذکر شده، نام گذاری از پیش خود و تعدّی از اسمایی است که در قرآن و سنّت وارد شده است.[۱۳] ولی نظر صحیح توقیفی نبودن اسماء است و می توان هر اسمی را که دارای کمال وجودی است و در عین حال عاری از نقص و عیب باشد، بر خدا اطلاق نمود؛[۱۴]

صفات ثبوتیه: صفاتی هستند که کمالی را برای موصوف ثابت می کنند و اشاره به واقعیتی در ذات آن موصوف دارند؛ مانند علم و قدرت. به این قسم، صفات جمالیه نیز اطلاق می شود



اقسام اسماء و صفات خدا:
برای اسماء و صفات خدا تقسیمات مختلفی ذکر شده که در اینجا به دو تقسیم مهم اشاره می کنیم:

الف) صفات ثبوتیه و سلبیه

۱) صفات ثبوتیه: صفاتی هستند که کمالی را برای موصوف ثابت می کنند و اشاره به واقعیتی در ذات آن موصوف دارند؛ مانند علم و قدرت. به این قسم، صفات جمالیه نیز اطلاق می شود.

۲) صفات سلبیه: صفاتی هستند که نقصی را از موصوف نفی می کنند و به تنزیه ذات از آن صفت اشاره دارند؛ مانند سبّوح و قدّوس. نام دیگر این قسم، صفات جلالیه است که در حقیقت صفات سلبیه به صفات ثبوتیه برمی گردند.[۱۵]

«تَبَارَک اسْمُ رَبِّک ذِی الجَْلَالِ وَ الْاکرَام » [۱۶]

«پربرکت و زوال ناپذیر است، نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو»

صفت "جلال" یعنی ذات خدا اجلّ و برتر است از اینکه به غیر تشبیه شود، و صفت "اکرام" یعنی ذات خدا با آن تکریم یافته و زیبا شده است.[۱۷]

ب) صفات ذاتیه و فعلیه

۱)صفات ذاتیه: صفاتی را گویند که تنها ذات برای انتزاع این صفات کافی باشد؛ مانند حیات و قدرت.

۲)صفات فعلیه: صفاتی است که در انتزاع آن، علاوه بر ذات به امر دیگری نیز نیاز باشد و آن فعل الهی است؛ مانند خلق و رزق.[۱۸]

در مورد نسبت صفات و اسماء با ذات بین فِرَق مذهبی اختلافات زیادی وجود دارد. اشاعره صفات را زائد بر ذات می دانند؛[۱۹] در مقابل، معتزله برای فرار از تجسیم، تمامی صفات حتی صفات ثبوتیه را از خدا نفی می کنند و این صفات را به صفات سلبیه برمی گردانند؛[۲۰] امّا شیعه معتقد است صفات ذاتیه با ذات خدا و با صفات دیگر از نظر مصداق متحدند، هر چند مفهوماً متغایرند؛[۲۱] ولی صفات فعلیه زائد بر ذات می باشند.[۲۲]



مراتب اسماء حسنی
اسماء خدا در یک مرتبه نیستند؛ بلکه اسمی که در مقام ذات باشد، بالاتر از اسمی است که در مقام فعل قرار دارد؛ همچنین بین خود این اسماء نیز رتبه بندی وجود دارد؛ برخی از اسماء وسیع هستند و برخی دیگر جزئی اند و این به لحاظ سعه و ضیق وجودی اسماء و نیز به جهت آثار آنها در عالم است. در بین اسماء از همه وسیع تر، اسم اعظم است که واجد همه ی اسماء حسنای دیگر بوده و تمام هستی به آن منتهی می شود. باید توجّه داشت که این رتبه بندی به معنای مغایرت اسماء با یکدیگر و همچنین مرکّب بودن خداوند از اسماء و صفات متعددی نیست، بلکه اسماء و صفات خدا عین ذات خداوند هستند و هر اسمی عین اسم دیگر است.[۲۳]

برخی معتقدند تمامی اسماء به غیر از سه اسم "احد، واحد و حق" تحت دو اسم "قادر و علیم" قرار دارند و این دو اسم زمانی که با غیر خدا لحاظ شوند؛ یعنی از بُعد صفات فعلی در نظر گرفته شوند، تحت اسم "قیوم" قرار می گیرند و اگر بدون لحاظ غیر در نظر گرفته شوند؛ یعنی به عنوان صفات ذات لحاظ شوند، تحت اسم "حی" قرار می گیرند؛ بنابراین تمام اسماء ثبوتی تحت سیطره ی دو اسم حی و قیوم هستند:

«اللَّهُ لَا إِلَه إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیومُ» [۲۴] ؛ «هیچ معبودی نیست جز خداوند یگانه ی زنده، که قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به او هستند»

تاثیر اسم اعظم در عالم به خاطر حقایق هستی است؛ این بدان معناست که مؤثر حقیقی، خدای تعالی است که هر چیزی را به یکی از صفات کریمه اش که در قالب اسمی مناسب با آن چیز است، ایجاد می کند؛ نه اینکه لفظ خالی یا معنای ذهنی آن اسم و یا حقیقت دیگری غیر ذات متعالی چنین تاثیری را داشته باشد.

این آیه با توجّه به اینکه بیان گر توحید است، شامل همه ی اسماء ثبوتی می شود؛ لذا از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که سوره ی بقره سرور قرآن و آیةالکرسی سرور بقره است.[۲۵]

از سویی تمامی اسماء سلبی تحت اسم قدّوس قرار دارند؛ که در نهایت همه ی اسماء ثبوتی و سلبی و همچنین اسماء ذاتی و فعلی را اسم «ذوالجلال و الاکرام» در خود جمع کرده است:

«تَبَارَک اسْمُ رَبِّک ذِی الجَْلَالِ وَ الْاکرَام » [۲۶] ؛ «پربرکت و زوال ناپذیر است، نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو»

"ذی الجلال" اشاره به اسماء سلبی است و "الاکرام" به اسماء ثبوتی نظر دارد.[۲۷]



ارتباط اسماء حسنی با هستی
بندگان خداوند را با اسم خاصی که متناسب با نیاز و حاجت خود باشد، می خوانند؛ کسی که مریض است او را با اسم "یا شافی" صدا می زند، بنده ی فقیر او را با نام "یا غنی" می خواند و... از اینجا معلوم می شود که اسماء و صفات خدا واسطه بین او و مخلوقاتش هستند؛ پس همه ی صفات موجود در وجود انسان ها در سایه ی اسماء خدا تجلّی یافته اند؛ به عنوان مثال: علم موجود در انسان بواسطه ی صفت عالمیت خدا حاصل شده و قدرت انسان در سایه ی قادر بودن خدا پدید آمده است.[۲۸] سرّ اینکه در پایان سوره ی "الرحمان"[۲۹] پس از بیان نعمتهای مادی و معنوی به اسم و صفات الهی اشاره شده، این است که اسماء و صفات الهی در نزول نعمتها دخیل اند و بدون تردید این اثر تنها از اسماء لفظی نیست؛ بلکه مسمّا و حقایق اسماست که مؤثرند.[۳۰] آثار مربوط به اسم اعظم نیز از همین باب است؛ یعنی تاثیر حقیقی که در روایات برای اسم اعظم ذکر شده مربوط به الفاظ (لفظ اسم) نیست؛ زیرا محال است وجود تمام اشیاء تحت سیطره ی الفاظی باشند که ما از طریق حنجره ایجاد می کنیم، بلکه تاثیر اسم اعظم در عالم به خاطر حقایق هستی است؛ این بدان معناست که مؤثر حقیقی، خدای تعالی است که هر چیزی را به یکی از صفات کریمه اش که در قالب اسمی مناسب با آن چیز است، ایجاد می کند؛ نه اینکه لفظ خالی یا معنای ذهنی آن اسم و یا حقیقت دیگری غیر ذات متعالی چنین تاثیری را داشته باشد؛ بنابراین بندگان بواسطه ی اسماء حسنی با ذات خدا ارتباط پیدا می کنند.[۳۱]
پاسخ
 سپاس شده توسط ຖēŞค๑໓
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  جدیدترین تحقیقات پزشکی: نماز با توجه بخوانید ؛ بیماری ها را از خود دور کنید ...
  حق فرزند شما چیست؟ /«بلند» بخوانید
  مواردی که هیچ گاه در لیست تحریم ایران نیست /حتما بخوانید
  «قتل حرام است ولی کشتن مخالفان و کفار توصیه شده است!» (لطفا متن را تا آخر بخوانید)
  سوره نور بخوانید چون..
  اگر زندگیتان گره کور دارد بخوانید!
  اگر زندگیتان گره کور دارد بخوانید!
  نماز را این طور بخوانید
  برای پیدا کردن کار این آیات را بخوانید
  "اعمال" شب و روز"عید قربان" را اینجا بخوانید

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان