امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

باد پیام آور رحمت

#1
بخش زیادی از آیات قرآنی به مباحث علوم پایه چون فیزیک و شیمی اختصاص یافته است؛ زیرا نگرش قرآن، به همه چیز هستی بر محور توحید است. از اینرو به هریک از مسائل این علوم از زاویه ای خاص می نگرد که از آن به آیه و نشانه یاد می شود. این بدان معناست که زاویه دید انسان به مسائل می تواند آن را از یک علم غیرتوحیدی به علم توحیدی تبدیل کند و عاملی به سوی ایمان و اسلام گرداند.

نویسنده دراین مطلب کوشیده تا از زاویه دیدی دیگر که قرآن به موضوعات و مسائل طبیعی دارد، بصیرت یابی انسان را ازطریق آیات آفاقی تبیین کند و نقش و اهمیت بادها را در زندگی بشر مورد ارزیابی و کنکاش قرار دهد. اینک با هم آن را ازنظر می گذرانیم.

هستی شناسی می تواند براساس زاویه دید انسان ها تغییر کند. تاثیر این تغییرات درهمه زندگی بشر خودنمایی می کند؛ زیرا هستی شناسی انسان در بینش ها و نگرش های شخص تاثیر مستقیم به جا می گذارد و از هست ها، باید و نبایدهای زندگی بیرون می آید و چارچوب زندگی انسان مشخص و معین می گردد.

اگر ما هستی را درهمین جهان هستی قابل رویت بدانیم و حتی جهان مادی غیرقابل رویت برای آدمی را نیز از دایره هستی ها بیرون رانیم، آن گاه همواره حقیقت همان واقعیت خواهدبود و چیزی بیرون از دایره واقعیت های دیداری نمی تواند به عنوان حقیقتی تلقی شود که مطلوب آدمی باشد. این گونه است که در روش علمی، روش تجربی و آزمایشگاهی، به عنوان روش حقیقت یاب تلقی شده و تجربه و آزمایشگاهی شدن امری به معنای همان حقیقت دانسته می شود.

دراین حالت دانشی ارزش می یابد که از درون لوله های آزمایشگاه بیرون آمده باشد و اثبات پذیری یا ابطال پذیری در آزمون های تجربی، حقایق هستی را نشان دهد و درمقام بایدها و نبایدها تنها این دسته از امور به عنوان حقیقت ارزش می یابد و توصیه می گردد.

تحلیل هایی که درعلوم مختلف انجام می شود، تبیین های خاص را ارائه می دهد و مسائل را به گونه ای توصیف می کند که تجربه های مکرر آن را اثبات کرده است. دراین صورت درحوزه ارزش ها و باید و نبایدها تنها همین دانش ها و داده های روش تجربی است که توصیه می شود.

در تحلیل غربی که برپایه مادیگرایی صرف بنیاد گذاشته شده است، هستی چیزی جز یک پدیده صرف نیست. بنابراین، همواره جدا از آفریدگار و خالق آن دیده می شود؛ چرا که یا اصولا خدایی نیست یا آن که اگر هست نقش و تاثیری مستقیم در آفریده اش ندارد. پیامد و برآیند این تفکر آن است که درعلوم مختلف از «مرگ نویسنده» سخن به میان می آید. به این معنا که ما پدیده ای را چون یک متن در اختیار داریم که خود گویای همه چیز است و ما می خواهیم همین متن را بشناسیم و تفسیر کنیم. پس متن همواره بدون پدیدآورنده و نویسنده آن دیده شده، تحلیل، توصیف و تبیین می گردد.



اسلامی کردن علوم و نقش زاویه دید
اما در هستی شناسی اسلامی همواره همه چیز هستی با آفریدگار آن دیده می شود و از هر چیزی به عنوان «آفریده» مستقیم آن سخن به میان می آید. از این رو باد و باران و دیگر رخدادهای طبیعی نیز به خداوند نسبت داده می شود و به عنوان آیه و نشانه ای از آفریدگار دیده می شود. در همه آیات قرآنی، خالق و مخلوق و خلق بارها تکرار شده و آیه بودن هستی، محور تحلیل و توصیف آیات قرآنی قرار گرفته است. این جاست که هرگز نمی توان متن را بدون نویسنده آن دید و خالق اثر را مرده پنداشت.

این دو نوع نگرش به هستی، آثار و پیامدهای بسیار زیادی در زندگی بشر به جا می گذارد؛ زیرا با هر یک از این دو گونه نگاه متفاوت به هستی بنگریم و تحلیل و توصیف کنیم، آثار آن نیز در بایدها و نبایدها و ارزش های زندگی خود را به گونه بسیار متفاوت نشان می دهد.

به عنوان نمونه هنگامی که ما از اسلامی کردن علوم سخن به میان می آوریم به این معناست که زوایه دید و نگرش خود را به هستی این گونه قرار دهیم که همه چیز، نشانه و آفریده الهی است و می خواهیم با شناخت هر یک از آفریده ها، شناخت کاملی از خدا و آفریدگار هستی پیدا کرده و در مسیری گام برداریم که وی مشخص کرده است و توصیه های ما نیز برپایه این محور و مدار توحیدی باشد. بنابراین، در هر علمی چون فیزیک اگر به چیزی می نگریم آن را به عنوان آفریده و نشانه الهی می بینیم و می کوشیم تا ضمن شناخت آفریده با آفریدگار آن آشنا شده و هدف از آفرینش آن را به دست آورده و آن را در خدمت اهداف آفرینش به کار گیریم؛ زیرا به کارگیری درست هر آفریده در هدف و مطلوب آن، همان مفهوم واقعی شکرگزاری و سپاس است.

براین اساس، دیگر هیچ دانشمندی به خود اجازه نمی دهد تا از آفریده ای در جهت خلاف اهداف آفرینش بهره گیرد و آن را عامل فساد و تباهی دیگر موجودات و آفریده ها از جمله نوع بشر قرار دهد؛ زیرا کسی که با آیات الهی آشنا می شود به عظمت و جلال و جبروت آفریدگار آن آگاه می شود و در مقام خشیت قرار می گیرد و همین خشیت است که او را در مقام بندگان صالح قرار می دهد و موجب می شود تا همه کارها و تلاش های دانشی وی در مسیر کمالی آفریده، خود و دیگران باشد از این رو از نظر قرآن خشیت از آن چنین دانشمندانی است: انما یخشی الله من عباده العلماء (فاطر، آیه ۲۸)



تفاوت موحد و غیرموحد
استاد شهید مرتضی مطهری درباره تفاوت دو دیدگاه می فرماید: «تفاوت یک نفر موحد و غیرموحد در این است که غیرموحد وقتی که به این عالم نگاه می کند مثل این است که یک بچه سه ساله، یک آدم بی خبر از این علائم قراردادی (به این علائم نگاه می کند) اگر یک آدم دهاتی که به عمرش شهر را ندیده و با مقررات راهنمایی و رانندگی آشنا نیست بیاید سر کوچه آن فلش را ببیند از آنچه می فهمد فقط یک تابلویی می بیند یک زمینه آبی و یک رنگ سفید. برایش معنی ندارد. آن دهاتی بی خبر از همه مقررات راهنمایی همان را می بیند که شما می بینید. چشم او با چشم شما یک چیز را می بیند. دو چیز نمی بیند. چنین نیست که چشم شما از او بیشتر ببیند چشم او کمتر ببیند. ممکن است چشم او تیزتر هم باشد. بیشتر هم ببیند ولی برای او آن تابلو معنی ندارد؛ اما برای شما معنی دارد؛ یا خطی که روی کاغذ می نویسند بچه که آن را نگاه می کند همان را می بیند که آدم بزرگ می بیند، ولی برای آدم بزرگ معنی دارد. هر حرفش، هر نقطه اش اشاره به چیزی است؛ ولی برای آدم بی سواد معنی و مفهوم ندارد. معنی، باطن است و لفظ، ظاهر. آنجا هم تابلو ظاهر است. آن مقصودی که میان مردم، قراردادی است معنی است.

تفاوت یک آدم موحد با غیرموحد این است که عالم برای یک نفر موحد معنی دارد یعنی کتابی است نوشته و معنی دار و هر لفظش اشاره به یک معناست؛ اما برای آدم غیر موحد و برای آدم مادی، معنی ندارد؛ مثل خطوطی است که یک آدم بی سواد آن را نگاه می کند، از نظر آدم بی سواد غیر از خط هایی، چیز دیگری وجود ندارد. این خطوط برای فهماندن یک مقصود نیست. این که قرآن کریم این همه روی کلمه «آیه» تکیه دارد، برای همین است؛ یعنی می خواهد یک نفر موحد، عالم را آن چنان مطالعه کند که یک آدم با سواد کتابی را مطالعه می کند و از آن معنی و مقصود بفهمد؛ لذا تعبیر به «کتاب» می شود عالم، کتاب حق تعالی است و این تعبیری بوده که از قدیم به کار می بردند. محمود شبستری می گوید:

به نزد آن که جانش در تجلاست

همه عالم کتاب حق تعالی است

وی سپس می افزاید: قرآن گاهی می گوید که اصلا این آسمان آیه است. زمین آیه است؛ یعنی این مجموع داستگاه را به منزله یک آیه تلقی می کند؛ ولی گاهی می گوید در این آسمان آیات است. می خواهد بگوید این جنبه هایی دارد، معناهایی دارد، از جنبه های مختلف می شود پی برد...

مولوی افسانه ای نقل میکند که مردی طالب گنج بود و همیشه دعا و تضرع و زاری و خدا خدا می کرد که خدایا این همه گنجها را مردم زیر خاک کردند و بعد رفتند و اینها مانده زیر خاکها و کسی استفاده نمی کند، خدایا به من گنجی را بنمایان که بروم آن را اکتشاف کنم و بعد یک عصر راحت زندگی کنم. مدتها خدا خدا می کرد، تا بالاخره در عالم رویا خواب نما شد که می روی در فلان جا، بالای فلان کوه، فلان نقطه می ایستی و تیری هم به کمان می کنی، هر جا که این تیر افتاد گنج آنجاست. بیل و کلنگ و دستگاهش را برداشت و رفت به آن نقطه، دید همه علامتها درست است. شک نکرد که گنج را پیدا کرده. تیر را به کمان کرد، گفت حالا به کدام طرف پرتاب کنیم، یادش افتاد که به او نگفته اند به کدام طرف، گفت حالا یک طرف پرتاب می کنم، به قوت کشید و به یک طرف پرتاب کرد. نگاه کرد تیر کجا افتاد، بعد با بیل و کلنگش رفت برای گنج، کند و کند، هر چه کند پیدا نکرد، بالاخره آنقدر کند که گفت دیگر اگر کسی هم گنجی زیر خاک کند از این بیشتر پایین نمی رود حتماً من اشتباه کرده ام، باید به یک طرف دیگر پرتاب کنم، رفت به یک طرف دیگر پرتاب کرد، باز آمد کند و هر چه کند پیدا نکرد، شمال و جنوب و مشرق و مغرب، چند روز کارش این بود، بعد شمال شرقی و جنوب غربی و همه جهات. مدتی این بیچاره زحمت کشید چیزی پیدا نکرد. دو مرتبه رفت در مسجد و دعا و فریاد، تا بار دیگر خواب نما شد، همان شخص به خوابش آمد، به او گفت این چه ارائه ای بود که به ما کردی، ما که هر چه گشتیم پیدا نکردیم. گفت چکار کردی؟ گفت من رفتم آنجا ایستادم تیر به کمان کردم، یک دفعه از این طرف پرتاب کردم، یک دفعه از آن طرف. گفت ما کی به تو گفتیم تیر را به قوت بکش و پرتاب کن؟ ما گفتیم تیر را به کمان بگذار هر جا خودش افتاد. روز بعد رفت و تیر را به کمان کرد و هیچ نکشید، رهایش کرد. هما جا جلوی پایش افتاد، زیر پای خود را کند و گنج را پیدا کرد.

شخصی بود در مشهد به نام آقا شیخ مجتبی قزوینی، می گفت ما این داستان را در مثنوی خواندیم، به مرحوم میرزای کرمانشاهی (معروف است، مرد عارف و با حالی بوده در مشهد، منبر هم می رفته) رسیدم و گفتم آقای میرزا، این ملا در این شعر چه می خواهد بگوید؟ این داستان هدفش چیست؟ فقط یک جمله در جواب من گفت: و فی انفسکم افلا تبصرون. می خواهد بگوید مطلب در خودت است، کجا این طرف و آن طرف می روی؟!

این خودش یک منطقی است در قرآن که (و فی انفسکم). بزرگترین آیتهای الهی در جان و روح آدمی است، یا بگوییم بزرگترین آئینه های الهی خود انسان است و لهذا در اینجا کلمه «ایقان» به کار رفته. آنجا فرمود: و فی الارض ایات للموقنین و فی انفسکم، در اینجا هم می فرماید: و فی خلقکم و ما یبث من دابه ایات لقوم یوقنون برای مردمی که به یقین می رسند، یعنی این یک چیزی است که انسان را به مرحله یقین می رساند. مقصود از «مرحله یقین» این است که ایمان مطلق مثل ایمان از پشت پرده هاست، ایمان داریم که در پشت پرده ها چیزی هست، ولی یقین آن مرحله ای است که یا شهود است یا مثل شهود، یعنی دیگر پرده ها برداشته شده است (لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا) انسان یک موجود ملکوتی است، اگر انسان خودش را آن چنان که هست بشناسد، به عالم ملکوت آشنا شده و عالم ملکوت را شناخته است، و شناختن انسان خودش را مساوی است با پی بردن به عالم ملکوت، و اگر کسی پی نبرده است به دلیل این است که خودش را آن چنان که باید نشناخته است. در داستان ابراهیم علیه السلام می خوانیم: و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض و لیکون من الموقنین، صحبت ارائه ملکوت که ]پیش[ می آید اسم «ایقان» در کار می آید.»

استاد مطهری در ادامه می فرماید: «و تصریف الریاح» یعنی چرخاندن بادها. کلمه «تصریف» مفهوم گرداندن را می دهد. در سابق چون این موضوع برای علما محرز نبود توجه به این نکته نمی کردند ولی امروز که اطلاعات جوشناسی زیاد شده است که باد جز هوای متحرک چیز دیگری نیست، در اثر اختلاف منطقه ها، گرم و سرد شدن ها و اینکه هوای گرم سبکتر است و هوای سرد سنگینتر و آنها فشار می آورند و حرکتهایی پیدا می شود توانسته اند نشان بدهند که اصلا باد می چرخد، یک حرکات چرخش مانندی دارد، و گفته اند این امر با این تعبیر قرآن تطبیق می کند که می فرماید: و تصریف الریاح، گرداندن بادها. ایات لقوم یعقلون در همه اینها برای مردمی که تفکر و تعقل کنند و بخواهند بفهمند و بشناسند، آیات زیاد است.

اینها همه دعوت به آسمان شناسی هست، زمین شناسی هست، انسان شناسی هست، جانورشناسی هست، جوشناسی هست. بعد می فرماید: «تلک ایات الله نتلوها علیک بالحق (آیات تکوینی را به نام «آیه» ذکر کرده، بعد دو مرتبه آیات قرآنی را به نام «آیه» می گوید) این سه آیه ای که ما درباره «آیات تکوینیه» گفتیم اینها آیات خداست، وحی الهی است که به حق ما بر تو تلاوت می کنیم «فبای حدیث بعد الله و ایاته یومنون» تعبیر عجیبی است! اینها اگر به خدا و این آیات روشن خدا ایمان نیاورند دیگر به چه می توانند ایمان بیاورند؟! یعنی اگر کسی ایمانش را به قرآن و خدا از دست بدهد ایمانش را به همه چیز از دست داده است، دیگر آن مایه ایمانی ]را[ برای هیچ چیزی نخواهد داشت.

(آشنایی با قرآن، جلد پنجم، مطهری، مرتضی؛ آشنایی با سوره جاثیه)

بنابراین، زاویه دید انسان به هستی بسیار نقش دارد و این همان چیزی است که ما از اسلامی کردن علوم می خواهیم، به این معنا که همه هستی را می بایست با نگاه آیت و نشانه دید و بررسی و تحلیل کرد. پس اسلامی کردن علوم به این است که هستی شناسی، جهان بینی، هنجارشناسی، بینش ها و نگرش های ما بر محور توحید و آفریدگاری و پروردگاری خداوند باشد. آفریدگاری به معنای ارتباط فقری هر آفریده با خداوند غنی بالذات که مقوم آن آفریده می باشد و پروردگاری خداوند به معنای هدف مندی و حکمت در آفرینش هر آفریده ای است که خداوند دمی آن را به حال خود رها نمی سازد و آن را در مسیر تعالی و کمالی حفظ کرده و رشد می بخشد. بنابراین، همه علوم رنگ و رویی دیگر می یابد و ارزش هر علمی به آن است که در مسیر شناخت و اهداف و فلسفه هستی قرار گیرد و آدمی را به کمال مطلق برساند.



باد، آیت ونشانه ای از آفریدگار
خداوند در قرآن از بشر می خواهد تا به همه آفریده های هستی این گونه نگریسته شود. این جاست که تحلیل، توصیف و تبیین خداوند از باد با تحلیل علوم غربی و مادیگرا متفاوت و گاه متقابل است. هر چند که باد همان هوای متحرک (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص ۳۷۰ ذیل واژه روح) و هوایی است که به جهت معینی تغییر مکان می دهد (لغت نامه، دهخدا، ج ۳، ص ۳۳۸۹ ذیل واژه باد) ولی از نظر قرآن آیت و نشانه ای از آفریدگار است. (اعراف، آیات ۷۵ و ۸۵؛ و نیز فرقان، آیه ۸۴؛ و روم، آیات ۶۴ و ۸۴)

بنابر این، باد نیز همانند دیگر آفریده های هستی، نقش های چندگانه ای را ایفا می کند. با شناخت باد می توان عظمت الهی را دریافت و در برابر خداوند، خشیت ورزید و خود را در مسیر کمالات الهی قرارداد و از باد در مسیر این هدف کمالی بهره گرفت.

خداوند در بیان اهمیت و ارزش باد در زندگی بشر به نکاتی اشاره می کند تا بشر متوجه این معنا شود که خداوندی که آفریدگار هستی است، در مقام پروردگاری بر آن است تا انسان در زندگی کوتاه خود خداوند را شناخته و در مسیر خدایی شدن گام بردارد و در مقام خلافت الهی، دیگر موجودات و آفریده های هستی را به کمال شایسته و بایسته آن ها برساند.

از جمله کارکردها و نقشی که قرآن برای باد بر می شمارد و نشانه ای ازاهمیت و ارزش آن است، نقش ایصال رحمت الهی به بشراست. خداوند در آیه ۶۴ سوره روم، بادها را عاملی در بهره مندی انسان ها از رحمت های الهی معرفی می کند که شامل رساندن باران به زمین های دور و بیابان ها و خشکی های بلند، تلقیح درختان، دفع آفات، تصیفه هوا و مانند آن می باشد. (المیزان، ج ۶۱، ص ۱۹۹)

بادها، پیام آوران نوید بخش نزول باران هستند (اعراف، آیه ۷۵ و فرقان، آیه ۸۴)، چنان که بادها با قدرت و توانی که دارند، چیزها را در زمین پراکنده می کنند که از جمله آن ها تخم گیاهان گوناگون در سطح زمین است. (کهف، آیه ۵۴ و ذاریات، آیه ۱) هم چنین بادها، چیزهای بسیار سنگین را بلند کرده و در جاهای دور می افکند (حج، آیه ۱۳) و شن ها و ماسه ها را بلند کرده و جا به جا می کند (اسراء آیه ۸۶ و عنکبوت، آیه ۰۴) نتیجه چنین جا به جایی آن است که باران تشکیل شده و قطرات آب درجو در کنار این گرد و غبار تشکیل شده و از آسمان دوباره به زمین بریزد.

البته در جهان امروز از قدرت شگفت باد برای تولید انرژی بادی نیز بهره گرفته می شود چنان که از امواج برآمده از حرکت تندبادها در دریاها نیز انرژی استحصال می شود.

قدرت بادها گاه چنان زیاد است که اشیاء را از جا کنده و یا می شکند (مرسلات، آیه ۲ و انبیاء آیه ۱۸) و در برخی از موارد با به هم زدن درختان آتش می آفریند و یا بادهای گرم و آتشین را با خود به مناطق مختلف می برد. این گونه است که گاه بادها به عنوان بادهای آفت زا موجب نابودی کشتزارها، باغ، بوستان و درختان می شود. (بقره، آیه ۲۶۶)

جریان باد موجبات تغییر آب و هوایی و پیدایش ابرهای باران زا می شود (اعراف، آیه ۷۵ و حجر، آیه ۲۲) و در دریاها موج و توفان را پدید می آورد (بونس، آیه ۲۲) و کشتی ها را در دریا به حرکت در می آورد. (روم، آیه ۶۴)

خداوند در آیه ۳۳ سوره شوری به نقش بادها در حرکت دادن کشتی ها به اراده خود اشاره کرده و از مردم می خواهد تا در این باره اندیشه و تامل کنند تا قدرت نعمت را شناخته در گفتار و کردار شکرگزار خداوند باشند؛ زیرا جریان باد از نعمت های الهی است (فرقان، آیه ۸۴) که ره آوردها و برکات زیادی بر آن مترتب می شود. پس این نعمت الهی شایسته یادآوری و ستایش و سپاس است. (روم، آیه ۶۴)

همین نعمت الهی نسبت به کافران و دشمنان خداوند، در نقش سرباز و جنود الهی ظاهر می شود و بادهای کوبنده و درهم شکننده وسیله ای برای کیفر کافران (اسراء، آیه ۹۶) و گنهکاران (عنکبوت، آیه ۰۴) می شود. بطوری که بادهای گرم آتشین و یا سرد و هلاک کننده (آل عمران، آیات ۱۱۶و ۱۱۷) دشمنان را مجازات و گنهکاران را تنبیه می کند تا از خواب غفلت برخیزند و یاد خدا را در دل هایشان زنده نگه دارند.

برخی از بادها موجبات عقیم شدن می شود، زیرا این بادها هم چون سم و زهرعمل می کنند (حجر، آیه ۷۲و واقعه، آیه ۲۴)، چنان که خداوند با باد صرصر و از جاکننده، قوم عاد را عقیم ساخت به گونه ای که دیگر هیچ درختی بارور نشد و هیچ موجودی نجات نیافت. (ذاریات، آیات ۱۴ و ۲۴) البته در قیامت نیز خداوند دوزخیان را به بادهای داغ و سمی عذاب می کند که این خود بیانگر نقش باد در دنیا و آخرت در زندگی بشر است. (طور، آیه ۷۲)

در برخی از آیات از جمله آیه ۷۲ سوره حجر به این نکته اشاره شده است که جنیان از نوعی بادگرم و آتش سمی آفریده شده اند که این مطلب بیانگر آن است که جنیان، موجودی بسیار لطیف از عناصری خطرناک چون انرژی و برق می باشند که سمی و زهرآگین است.

هم چنین باد در خدمت پیامبران از جمله حضرت سلیمان(ع) بود. تندبادی که در خدمت حضرت بود موجب می شد تا وی در آسمان به سفر رفته و از منطقه ای به منطقه دیگر کوچ کند. (انبیاء، آیه ۱۸) در جهان امروز نیز باد برای سفرهای هوایی مورد بهره برداری قرار گرفته است و همان گونه که کشتی های دریایی با بادها جابه جا می شوند، هواپیماها و کشتی های هوایی نیز از این نیرو برای جابه جائی بهره می برند؛ بطوری که هواپیماهایی که از سوخت دیگر بهره می برند باز از بادها و جریان های آن در ایجاد تعادل و حرکت استفاده می کنند.

از آیه ۲۲ سوره حجر این معنا به دست می آید که بادها وسیله باروری ابرها و علت نزول باران است. بنابراین باید به این مهم توجه داشت که اگر بادها نبودند امکان تشکیل ابرها و باروری آن ها نبود؛ زیرا چنان که گفته شد دست کم بادها با بلندکردن گردو غبار و بردن آن به سطح فوقانی زمین موجب می شوند تا بخار آب در گرد آن ها حلقه زده و تشکیل قطره را بدهند.

این ها تنها شماری از نقش و کارکرد بادهاست که در این جا مورد توجه قرارگرفته است. بیان همه نقش های آن در یک مقاله کوتاه شدنی نیست. از همین مقدار کوتاه می توان اهمیت و ارزش باد را شناخت و دانست که چگونه خداوند با بادها پروردگاری می کند و هر چیزی را به کمال می رساند و فرصت های مکرری را به بشر می بخشد تا خداوند را از طریق جریان بادها شناخته و قدرت و آفریدگاری و پروردگاری وی را درک کرده و بندگی او را بپذیرد و در مسیر کمالی او حرکت کند.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  پیام عاشورا برای امروز
Heart اگر عمري گنه كردي مشو نوميد از رحمت....تو توبه نامه را بنويس امضا كردنش با من
  نيايش در طلب رحمت بر پيروان پيمبران و مصدقين ايشان ( صحیفه سجادیه )
Rainbow میلاد پیامبر رحمت و مهربانی و ششمین رهبر آسمانی مبارک
  پیام تسلیت شحات‌انور برای شهید «محسن حاجی حسنی»
  پیام جانبازان عاشق سید علی به جوانان و ملت
  چگونگی رسیدن به رحمت الهی
Star سه گام تا رسیدن به رحمت الهی
  پیامبر رحمت , خُلق عظیم
  پیامبر اعظم(ص) منجی رحمت و بردباری

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان