25-10-2014، 8:51
تو رفته ای و بحران نوشیدن چای
بی تودراین خانه مهم ترین
مسئله خاورمیانه است
واین احمق ها هنوز سرنفت میجنگند
.
.
.
ناله را هر چند میخواهم
که پنهان
سازمش سینه میگوید
من تنگ
امدم فریادکن
.
.
.
دیشب تو خواب با بارون مسابقه دادم.اون بارید و من گریه کردم..
باهاش از تو حرف زدم..اون دلتنگ خورشید شده بود و من دلتنگ تو
.
.
.
درد داشت برام خداییش
وقتی که تنها پیروزیم درزندگی جداییم بود
.
.
.
تصمیم گرفتم آنقدرسکوت کنم تادلی برایم تنگ شودافسوس که فراموش شدم
.
.
.
می ترسم کسی نه خودت را
که دوست داشتنت را از من بگیرد
.
.
.
گفتی فراموش کردن کار ساده ای ست
تو فراموش کن
من
این ‘ساده’ ها را بلد نیستم
.
.
.
ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ﯾﮏ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻣﯽ ﺷﻪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺭﻭ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﯽ ﺷﻪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺷﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﻃﻮﻝ ﻣﯽ ﮐﺸﻪ ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ
.
.
.
همین امروز یا فردا تو را از دست خواهم داد
چگونه بگذرم از تو بگویم هرچه باداباد ؟
مگر هر قصه ی شیرین شبی پایان نمیگیرد ؟
و تو آن قصه ای هستی که بی آغاز میمیرد
.
.
.
همین چند روز پیش
فکر می کردم
می توانم عاشق کسی شبیه تو شوم
از همین چند روز پیش
هیچکس شبیه تو نیست
.
.
.
او رفت؛
اما ماندنی ترین شد
.
.
.
ﺩﻟﺘﻨﮕﻢ
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪﻫﺎﯼ ﺧﺸﮏ ،
ﺍﺣﻮﺍﻝ ﭘﺮﺳﯽ ﻫﺎﯼ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ !
ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﻦ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺗﻮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ
.
.
.
هنوز هم نمدانم اینجا چه فصلیست.
که من کال مانده ام و ب تو نمیرسم
.
.
.
سفید موهایم ارث پدریم نیست
از دلتنگی هایت به ارث برده ام
.
.
.
روزها
عقربه می شوند
بیهوده دورخودمی گردند
وپستچی ها
هیچ وقت دراین خانه رانمی زنند.
این طورکه نمی شود؛
بایدخودم بیایم
سراغت را ازماه بگیرم
.
.
.
ازیاد بردن کسی که دوسش داری مثل بیاد اوردن کسی که اصلا ندیدیش غیرممکن
بی تودراین خانه مهم ترین
مسئله خاورمیانه است
واین احمق ها هنوز سرنفت میجنگند
.
.
.
ناله را هر چند میخواهم
که پنهان
سازمش سینه میگوید
من تنگ
امدم فریادکن
.
.
.
دیشب تو خواب با بارون مسابقه دادم.اون بارید و من گریه کردم..
باهاش از تو حرف زدم..اون دلتنگ خورشید شده بود و من دلتنگ تو
.
.
.
درد داشت برام خداییش
وقتی که تنها پیروزیم درزندگی جداییم بود
.
.
.
تصمیم گرفتم آنقدرسکوت کنم تادلی برایم تنگ شودافسوس که فراموش شدم
.
.
.
می ترسم کسی نه خودت را
که دوست داشتنت را از من بگیرد
.
.
.
گفتی فراموش کردن کار ساده ای ست
تو فراموش کن
من
این ‘ساده’ ها را بلد نیستم
.
.
.
ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ﯾﮏ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻣﯽ ﺷﻪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺭﻭ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﯽ ﺷﻪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺷﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﻃﻮﻝ ﻣﯽ ﮐﺸﻪ ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ
.
.
.
همین امروز یا فردا تو را از دست خواهم داد
چگونه بگذرم از تو بگویم هرچه باداباد ؟
مگر هر قصه ی شیرین شبی پایان نمیگیرد ؟
و تو آن قصه ای هستی که بی آغاز میمیرد
.
.
.
همین چند روز پیش
فکر می کردم
می توانم عاشق کسی شبیه تو شوم
از همین چند روز پیش
هیچکس شبیه تو نیست
.
.
.
او رفت؛
اما ماندنی ترین شد
.
.
.
ﺩﻟﺘﻨﮕﻢ
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪﻫﺎﯼ ﺧﺸﮏ ،
ﺍﺣﻮﺍﻝ ﭘﺮﺳﯽ ﻫﺎﯼ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ !
ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﻦ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺗﻮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ
.
.
.
هنوز هم نمدانم اینجا چه فصلیست.
که من کال مانده ام و ب تو نمیرسم
.
.
.
سفید موهایم ارث پدریم نیست
از دلتنگی هایت به ارث برده ام
.
.
.
روزها
عقربه می شوند
بیهوده دورخودمی گردند
وپستچی ها
هیچ وقت دراین خانه رانمی زنند.
این طورکه نمی شود؛
بایدخودم بیایم
سراغت را ازماه بگیرم
.
.
.
ازیاد بردن کسی که دوسش داری مثل بیاد اوردن کسی که اصلا ندیدیش غیرممکن