مرگ مشكوك محققان حادثه 11 سپتامبر يكي پس از ديگري
منابع خبري آمريكايي از كشته شدن مرموز يكي ديگر از فعالان برجسته ماجراي مشكوك 11 سپتامبر در آمريكا خبر دادند. به گزارش پايگاه خبري "مموري هول"، اجساد "تاد فلچر" و همسرش "سوزان فلچر" در سواحل مارين كانتي ايالت كاليفرنيا پيدا شد. تاد فلچر سالها از پيشگامان كشف حقايق ماجراي مرموز و پر از ابهام 11 سپتامبر(20 شهريور 1380) بود. وي همچنين از دوستان نزديك "ديويد ري گريفين" از اساتيد آمريكايي بود كه چندين كتاب در زمينه ماجراي 11 سپتامبر منتشر كرده و در آن مدعي شد كه عناصري از دولت آمريكا در ايجاد اين ماجرا دست داشتهاند. هنوز مقامات پليس علت مرگ مشكوك اين دو نفر را اعلام نكردهاند. فلچر چندمين محقق در حوزه حادثه يازده سپتامبر است كه به صورتي ناگهاني كشته ميشود. حادثه يازدهم سپتامبر و رمزگشايي از ابعاد آن را از آن جهت ميتوان مهم دانست كه اين واقعه سر فصل جديدي در سياست خارجي آمريكا و روابط بينالمللي كشورهاي ديگر گشود. پس از 11 سپتامبر دولت آمريكا با اين اتهام كه مورد تهاجم عمليات تروريستي قرار گرفته، دفاع را حق خود دانست و اذهان عمومي را براي تهاجم نظامي به افغانستان و عراق آماده كرد. اختلاف شگرفي كه بين تحقيقات دانشمندان از رويدادهاي مختلف 11 سپتامبر با روايتهاي رسمي آمريكا از اين واقعه وجود داشت بسياري از تحليلگران را به اين نتيجه رساند كه اين حادثه به آن سادگي كه دولت آمريكا در ابتدا وانمود ميكرد، نبود. با آنكه محققان 11 سپتامبر از لحاظ نگاههاي تخصصي به شدت با يكديگر متفاوت بوده و تخصصهايي از علوم و جغرافياي سياسي تا علوم فيزيك و مهندسي و حتّي فيلمبرداري داشتهاند، اما نتايج بررسيهاي آنها از هر زوايهاي كه بررسي شده است تنها به يك نتيجه رسيده است: دولت آمريكا در شرح واقعه صادق نبوده است. يكي از مواردي كه موجب شده تا سوءظنها نسبت به نقش دولت آمريكا يا گروههايي در داخل حاكميت اين كشور در حادثه يازده سپتامبر پيش آيد، مرگ مشكوك بسياري از شاهدان اين حادثه است. در ادامه مروري داريم بر گزارشي كه دو سال قبل از كشته شدن چندين شاهد كليدي و محقق در زمينه حادثه برجهاي دو قلو منتشر شد، در فهرست شاهداني كه پس از يازده سپتامبر كشته شدهاند، نام دهها نفر به چشم ميخورد، كه در زير نام تعدادي از آنها آمده است: - باري جنينگ فعاليتها: مسئول "واحد هماهنگي اضطراي حوزه مسكن شهر نيويورك" 11 سپتامبر: جنينگ در روز 11 سپتامبر ساعتها در ساختمان شماره 7 مركز تجارت جهاني به دام افتاده بود. ساختمان شماره هفت يك ساختمان 42 طبقه در كنار برجهاي دو قول بود كه به طور اسرارآميزي ناگهان فرو ريخت. دولت آمريكا علت سقوط اين ساختمان را آتشسوزي و ريختن خرابههاي برجهاي دو قلو بر آن عنوان كرد. منتقدان پس از آن عنوان كردند به هيچ وجه امكان ندارد ساختماني با اين استحكام بر اثر آتشسوزي تنها در دو طبقه و ريختن خرابههاي ساختماني ديگر بر آن اينچنين فرو بريزد. شواهد ديگري اعم از فرود متقارن ساختمان، آسيب نديدن ساختمانهاي اطراف، روايتهاي شاهدان عيني، پيدا كردن شواهد ماده منفجره قوي در آزمايشهاي دانشمندان بر روي نمونههاي خاك به دست آمده از خرابههاي برجهاي تجارت جهاني و غيره تمامي محققان را به اين نتيجه رساند كه فروپاشي ساختمان تجارت جهاني تنها با انفجار بمب امكانپذير بوده است. پس از فروپاشي ساختمان شماره 7، جنينگ در تصاوير ويدئويي متعددي تأكيد كرد او و همكارش "مايكل هس" كه با هم در اين ساختمان بودهاند به واسطه يك انفجار عظيم به عقب پرتاب شدهاند. جنينگ همچنين گفته است كه آنها حتي پيش از فروپاشي برجهاي دو قلو چندين بار صداي انفجارهاي مختلفي را از زير زمين ساختمان شماره 7 شنيدهاند. جنينگ همچنين گفت چندين جنازه را در اين ساختمان مشاهده كرده كه اين بر خلاف روايت رسمي آمريكا بود كه تأكيد ميكرد هيچ كسي در ساختمان شماره 7 كشته نشده بود. مرگ: 16 آگوست 2008 (25مرداد 1387) تنها دو روز پيش از انتشار اولين نسخه پيشنويس گزارش "بنياد ملّي فناوري و استانداردها" قرار بود اين گزارش به بررسي دلايل سقوط ساختمان شماره 7 بپردازد كه به اعتقاد عدهاي رازآلودترين و بحثانگيزترين حادثه 11 سپتامبر بود، چرا كه اگر اين ساختمان بر اثر آتشسوزي فرو ريخته بود، اولين ساختمان با چارچوب فولادي در دنيا بود كه بر اثر چنين عاملي فرو ميريخت. دو روز پس از مرگ جنينگ، "بنياد ملّي فناوري و استانداردها" با ناديده گرفتن تمامي شواهد و از جمله گزارشهاي جنينگ اعلام كرد كه سقوط ساختمان شماره 7 بر اثر انفجار نبوده است. اين گزارش با انتقادهاي فراواني از طرف گروههاي مختلف از جمله گروه "مهندسان و معماران پيگير حقايق 11 سپتامبر"، گروه حقيقتياب 11 سپتامبر و بسياري ديگر از گروههاي محقق در اين باب روبرو شد. موارد مشكوك: دليل مرگ وي هرگز به صورت علني اعلام نشد. يكي از دوستان وي به نام "اوري" كه مصاحبه مفصلي با جنينگ داشته و حتم داشت او به قتل رسيده است، يك كارآگاه خصوصي را مأمور تحقيق براي بررسي دلايل مرگ وي كرد، اما او پس از مدتي به دلايل نامعلوم از ادامه تحقيق انصراف داد. مرگ جنينگ يك ماه بعد از وقوع آن، در تاريخ 16 سپتامبر 2008 (25 شهريور 1387) اعلام شد. جنينگ پيش از مرگ، چند بار تهديد شده بود كه اگر به اظهاراتش ادامه بدهد، از شغلش اخراج خواهد شد. - "بيورلي اكرت" فعاليتها: يكي از فعالان گروههاي حقيقتياب 11 سپتامبر و از مهمترين افرادي بود كه براي تشكيل كمسيون حقيقتياب 11 سپتامبر بود. وي نماينده خانوادههاي قربانيان 11 سپتامبر بود. اكرت يكي از منتقدان صريح بررسيهاي دولت بوش درباره واقعه 11 سپتامبر بود. اكرت همچنين يكي از بازماندگان 11 سپتامبر بود كه از قبول خسارت مالي هنگفتي كه دولت وقت آمريكا براي خانوادهها و بازماندگان اين خانوادهها در نظر گرفته بود سرباز زد و گفت ترجيح ميدهد به جاي آن از طريق دادگاه مطالباتش درباره حقايق اين واقعه را پيگيري كند. بخشي از بيانيه وي در سال 2003 (1382ش) كه در همين خصوص منتشر كرد از اين قرار است: "تصميم گرفتهام به جاي دريافت خسارتي كه به بازماندگان قربانيان پرداخت ميشود به دادگاه بروم. ميخواهم بدانم ناگهان در سيستمهاي امنيتي و اطلاعاتي ما چه مشكلي پيش آمد كه دستهاي از مذهبيهاي افراطي توانستند چهار هواپيماي مسافربري آمريكا را به ابزار هجومي تبديل كنند، به شهرهاي ما حمله كنند و سه هزار شهروند را به راحتي به كشتن دهند؟ ميخواهم بدانم چه اتفاقي افتاد كه دو آسمانخراش 110 طبقه ظرف كمتر از دو ساعت فروريخت.... بنابراين من به كنگره و تمام كساني كه توطئه كردهاند تا توجه مردم را از قصورات بخشهاي دولتي و خصوصي در اين حادثه منحرف كنند ميگويم: زندگي همسر من ارزشمند بود و من اجازه نخواهم داد، مرگ او بيمعنا شود. نميتوانيد سكوت مرا بخريد." يازده سپتامبر: اكرت از جمله كساني بود كه همسرش، "سين روني" را در حادثه 11 سپتامبر از دست داد. وقتي هواپيماها به برجهاي جهاني برخورد كردند، روني به اكرت تلفن كرد و به او گفت كه در طبقه صد و پنجم ساختمان است، اما نميتواند راه خروج را پيدا كند. روني براي اينكه بتواند از آن مهلكه جان سالم به در ببرد، تلاش كرده بود خودش را به پشتبام ساختمان برساند كه در بين راه گير افتاده بود و برج سقوط كرده بود. اكرت چنانكه در مصاحبهاي در سال 2001 (1380) گفت تمام صداي سقوط برجها را از پشت تلفن شنيده است. مرگ: در تاريخ 12 فوريه 2009(23بهمن 1388)، اعلام شد وي در سانحه هوايي نيوجرسي به نيويورك درگذشته است. هدف اكرت از اين مسافرت اين بود كه در نيويورك با اعضاي خانوادهاش جمع شوند و در تاريخ 15 فوريه آن سال(26 بهمن) مراسم تولد همسر مرحومش را برگزار كند. موارد مشكوك: اكرت يك هفته پيش از مرگش، به عنوان نماينده خانوادههاي قربانيان 11 سپتامبر با باراك اوباما، رئيسجمهور آمريكا ديدار كرده و با وي در خصوص زندانيان گوانتانامو، خانوادههاي قربانيان 11 سپتامبر و مسائل ديگر گفتگو كرده بود. - كنيث يوهانمن: فعاليتها: يكي از نگهبانان مركز تجارت جهاني بود كه گزارشهايي از مشاهده چندين انفجار در زيرزمين و طبقههاي بالايي برجها ارائه كرد. يازده سپتامبر: يوهانمن در روز 11 سپتامبر، قبل از حمله هواپيماي اول منتظر آسانسور بود كه اين ساختمان مورد حمله قرار گرفته و تخريب شد. وي سمتي مشابه با "ويليام رودريگز" داشت وآخرين فردي بود كه از ساختمان در حال سقوط تجارت جهاني خارج شد و او هم با روايتهاي رسمي آمريكا از اين واقعه مخالفت كرد. يوهانمن و رودريگز پس از حوادث 11 سپتامبر شرح مفصلي از آنچه در اين روز مشاهده كرده بودند، ارائه دادند. روايتهاي آنها با گزارش رسمي آمريكا از 11 سپتامبر كاملاً متفاوت بود. هر دوي آنها گزارش دادند كه قبل و بعد از برخورد هواپيماي اول به برج شمالي صداي انفجار از زير زمين آن شنيدهاند. يوهانمن اصرار داشت كه هيچكدام از اين انفجارها ارتباطي به برخورد هواپيما به ساختمان نداشتند. مرگ: در تاريخ 31 آگوست 2008(9شهريور 1387) اعلام شد كه وي با شليك گلوله به سرش، خودكشي كرده است. يوهانمن پيش از مرگش مدام شرح ديدههاي خود از اين حادثه را به مردم اعلام ميكرد. - مايكل دورن فعاليتها: وي به طور داوطلبانه وكيل چند تن از قربانيان حادثه 11 سپتامبر بود و به آنها خدمات مشاوره حقوقي و غيره ارائه ميداد. مرگ: در تاريخ 28 اوريل 2009(8 ارديبهشت 1388) اعلام شد هواپيماي خصوصي او در ايالت "اوهايو" سقوط كرده است. - كريستوفر لنديس فعاليتها: مدير عملياتي گشت سرويس امنيت اداره حمل و نقل ويرجينيا يازده سپتامبر: در فيلمي مستند به نام "پنتاكان" (PentaCon) شركت كرد كه در آن روايت رسمي آمريكا از برخورد يك هواپيماي بوئينگ به ساختمان پنتاگون در 11 سپتامبر به چالش كشيده شده بود. وي به عنوان يكي از شاهدان عيني برخورد شي پرنده به ساختمان پنتاگون، مجموعهاي از عكسهاي "جيسون اينگرسول" كه لحظات مختلفي از برخورد هواپيما به اين ساختمان را نشان ميداد در اختيار سازندگان اين فيلم مستند قرار داد. مرگ: "كريستوفر لنديس"، دو ماه و نيم پس از دادن اين عكسها به سازندگان اين مجموعه مستند، درگذشت. علت مرگ وي خودكشي اعلام شد، كه خانوادهاش با قاطعيت آن را رد كردند. - برتا شامپاين: فعاليتها: پرستار كودك "ماروين بوش"، برادر كوچكتر "جورج دبليو بوش"، رئيسجمهور وقت آمريكا بود. يازده سپتامبر: با توجه به مرگ بيش از حد مشكوك او و سمتي كه برادر بوش در ساختمانهاي تجارت جهاني داشت، تصور ميشود او اطلاع زيادي از دخالت دولت آمريكا در حادثه 11 سپتامبر داشته است. ماروين بوش از اعضاي هيئت رئيسه شركتي به نام "استراسك" بود كه مسئوليت تضمين امنيت الكترونيكي ساختمان تجارت جهاني را به عهده داشت. نكته جالبتر اينكه اين شركت مسئوليت تضمين امنيت "فرودگاه دالس واشنگتن" را نيز به عهده داشت ـ يعني همان فرودگاهي كه به گفته دولت آمريكا، پرواز شماره 77 از آن برخاست و به ساختمان پنتاگون برخورد كرد! مرگ: ساعت 9 شب 29 سپتامبر 2003(7مهرماه 1382) برتاشامپاين پليس "فيرفاكس" ايالت ويرجينيا تماسي داشت كه در آن درباره يك حادثه تصادف توضيح داده شد. اما پليس به زودي متوجه شد كه اين تماس با موارد اضطراري معمولي تفاوت دارد زيرا كه مقتول ان حادثه زن 62 سالهاي است كه براي برادر رئيسجمهور كار ميكند. شامپاين از خانه خارج شده بود تا چيزي را از اتومبيلش بياورد كه ناگهان ماشين حركت كرد و او را بين ساختمان كوچكي در كنار پيادهرو آنجا و اتومبيل قرار داد. طبق گزارش پليس، اتومبيل شامپاين پس از حادثه هنوز از دنده خارج نشده بود. درباره اينكه اتومبيل قبل از آنكه وي در موقعيتي قرار بگيرد كه بتواند بين اتومبيل و ساختمان گير كند، به حركت در نيامده بود، هيچ توضيحي ارائه نشده است. رسانههاي آمريكا سكوت غيرقابل توجيهي در پوشش دادن اين حادثه داشتند؛ روزنامه واشنگتنپست تنها روزنامهاي بود كه يك هفته پس از اين حادثه آن را به طور ضعيف انعكاس داد. - پاول اسميت: فعاليتها: خلبان بالگرد تيم خبري كانال 7 يازده سپتامبر: وي در اين روز خلبان بالگردي بود كه اولين تصاوير را از صحنه برخورد هواپيماي دوم به برج جهاني ثبت كرد. "جان دل گرينو" فيلمبردار اين بالگرد بود و همرا با "پاول اسميت" در اين بالگرد حضور داشت. وي تأييد كرده است كه خلبان بالگردي كه اولين فيلم را از برخورد هواپيمايي به برج دو قلو كه به ادعاي دولت آمريكا پرواز شماره 175بود گرفت، پاول اسميت بود. عليرغم اين، "جان دلگيورنو" پس از مرگ اسميت از هرگونه اظهار نظر درباره آنچه در 11 سپتامبر ديده است، امتناع ميكند. مرگ: 7 اكتبر سال 2007 (15 مهر 1386) يك تاكسي با سرعت زياد او را زير گرفت. راننده تاكسي گفت كه يك خودروي سياهرنگ او را از جاده منحرف كرده و به سمتي كه اسميت بوده هدايت كرده است. اين خودروي سياه هرگز شناسايي نشد. - "دبورا پالفري" فعاليتها: سردسته يكي از باندهاي فساد در نيويورك بود كه بسياري از مقامات بلندپايه آمريكا كه احتمالاً در حادثه 11 سپتامبر دست داشتهاند، جزء مشتريان وي بودهاند. وي در آمريكا به مادام واشنگتن معروف بود. يازده سپتامبر: يكي از مقامات اسبق آژانس امنيت ملي آمريكا گفته است بعضي از زنان عضو شبكه پالفري با خودروهاي ليموزيني به پارتيهاي شبانه برده ميشدند كه رئيس اسبق سازمان سيا و "پورتر گاس" كه يكي از روساي "هيئت تحقيق درباره فعاليت نهادهاي اطلاعاتي در قبل و بعد از 11 سپتامبر" بود در آن حضور مييافتند. اين اطلاعات با توجه به اينكه يكي از دلايل استعفاي ناگهاني "پورتر گاس" در ماه مه 2006 (ارديبهشت 1385)به رسواييهاي جنسي وي مربوط ميشد، اهميت دارد. پالفري گفته بود: "من اطلاعاتي دارم كه ميتواند براي هيئت تحقيق 11 سپتامبر ارزشمند باشد". نكته بسيار بحثبرانگيز اين بود كه "آلكس جونز"، مدير سايت "اينفووارز"، در يك مصاحبه راديوئي از "پالفري" درباره اهدافش پرسيد وي ضمن اشاره به اينكه هرگز به دولتمردان آمريكا اجازه نخواهد داد با او معامله كنند، گفت هرگز قصد خودكشي ندارد ـ و خودكشي دقيقاً چند روز بعد عامل مرگ وي اعلام شد. "پالفري" در اين مصاحبه اعلام كرد كه قصد دارد مداركش را به دادگاه ببرد و "دولت را به نحوي افشا كند كه خود دولت ميخواهد". مرگ: 15 آوريل 2008 (26فروردين 1387) شبكه خبري "سي.ان.ان" اعلام كرد مادام واشنگتن خود را حلق آويز كرده است. - ژنرال "ديويد ورلي" فعاليتها: فرمانده "حفاظت هوايي كشور" آمريكا يازده سپتامبر: سرلشكر "ديويد ورلي" در روز 11 سپتامبر چند جت جنگنده را براي مقابله با هواپيماهايي كه به ادعاي آمريكا ربوده شده بودند به آسمان واشنگتن فرستاد. از سال 1994 (1373) به سازمان حفاظت هوايي آمريكا در پادگان "اندروز" دستور داده شده بود دو جت اف 16 را كه به موشكهاي رد ياب گرما مسلّح شدهاند هميشه در حالت آمادهباش نگه دارد كه اين موضوع تا صبح روز 11 سپتامبر 2011 رعايت ميشد. در اين روز يك عمليات آزمايشي در حال انجام بود كه باعث شد دو جت اف 16 مورد نظر بدون موشكهاي مجهز به ردياب گرماي خود پرواز كرد. وقتي مشخص شد كه جتها مجبور بودهاند از وضعيت آزمايشي به موقعيت تهديد تغيير وضعيت دهند، در پادگان اندورز فرود آمدند و فورا به آسمان بالاي پنسيلوانيا اعزام شدند. اين دو جت اف16 پرواز شماره 93 را تا منطقه "شانكسويل" تعقيب كرده و آن را سرنگون كردند. در واقع دستور تغيير وضعيت اف 16 از حالت آزمايشي به وضعيت حمله توسط "ديويد ورلي" صادر شده بود. گفته ميشود كه ورلي اگاهي داشته است كه چه كسي اف 16ها را به وضعيت آزمايشي درآورده و آنها را خلع سلاح كرده بود. مرگ: سرلشكر "ديويد ورلي" در روز 22 ژوئن 2009 (اول تيرماه 1388) بر اثر برخورد دو قطار مسافربري در واشنگتن درگذشت. محققان پس از بررسي حادثه برخورد اين دو قطار، متوجه شدند كه قطاري كه ديويد ورلي در آن بوده است، روي كنترل اتوماتيك قرار داشته است. مرگ مرموز شاهدان عيني 11 سپتامبر، البته به همين چند نفر محدود نميشود.
[rtl]آشنایی با جریان یهودی ضد صهیونیستی «ناتوری کارتا»[/rtl]
[rtl]یهودی های "ناتوری کارتا" کیستند؟[/rtl]
تاکنون اغلب گزارشها و خبرهایی که از یهودیان منتشر شده و به گوش رسیده از حمایت آنها از جنبش صهیونیسم، صهیونیستها، رژیم صهیونیستی یا «اسرائیل» بوده، اما در این بین جریانی یهودی وجود دارد که به ضد صهیونیستی بودن و مخالف صهیونیسم بودن معروف است
جنبش «ناتوری کارتا» در قرن 20 و بعد از آنکه تعدادی از یهودیان دریافتند، تئوریسینهای صهیونیست قصد اشغال سرزمین فلسطین برای تاسیس کشور موعد خود را دارند، شکل گرفت.
ناتوری کارتاییها بر این باورند، صهیونیستها حق اشغال سرزمین فلسطین را ندارند، چون خداوند قوم یهود را در عهد قدیم بدلیل عمل نکردن به تورات با گرفتن سرزمیناشان از آنها مجازات کرده، بنابراین سرنوشت بازمانده قوم یهود زندگی در جوامع و کشورهای دیگر است.
تاسیس ناتوری کارتا
جنبش ناتوری کارتا در دهه 30 قرن گذشته میلادی توسط شماری از یهودیان مجاری و لیتوانی الاصلی که به فلسطین مهاجرت کرده بودند، تاسیس شد.
مهمترین باور این جنبش آن است که جنبش «صهیونیسم» و «صهیونیستها» یهودی نیستند، بلکه «یهودیت» و «یهودیان» را برای رسیدن به اهدافاشان به خدمت گرفتهاند. بنابراین یک یهودی واقعی اجازه غصب اراضی دیگران از جمله فلسطینیان را ندارد.
موشه هرش
در سالهای اخیر جنبش «ناتوری کارتا» را بطور معمول با نام «موشه هرش» میشناسند، خاخام فقیدی که وزیر امور یهودیان در تشکیلات خودگردان فلسطینی و زمانی مشاور «یاسر عرفات»، رهبر سابق این تشکیلات بود و میتوان گفت، از بسیاری از عربها به «قضیه فلسطینی» نزدیکتر است.
تعداد زیادی از اعضای این جنبش در یکی از محلههای قدس اشغالی زندگی میکنند و از آنجا که نپذیرفتند، به عنوان شهروند رژیم صهیونیستی ثبت شوند، مورد تبعیض و ظلم این رژیم قرار دارند.
اعضای ناتوری کارتا که برآورده شده تعداد آنها در سرزمینهای اشغالی هزاران نفر باشد، از فقیرترین ساکنان قدس اشغالی شمرده میشوند و از هرگونه تعامل با رژیم صهیونیستی خودداری میکنند، حتی کودکان آنها در مدارس ویژهای تحصیل میکنند.
[rtl]در خصوص معبد «سلیمان» که صهیونیستها داعیه بنای مجدد آن روی مسجد الاقصی مبارک در قدس شریف دارند، نیز هرش تاکید میکند که این معبد بیش از 2 هزار سال است که تخریب شده و موجودیتی در فلسطین ندارد[/rtl]
شماری از اعضای این جنبش نیز در خارج اراضی اشغالی از جمله در انگلیس و آمریکا زندگی میکنند و تاکنون راهپیماییهای متعددی را علیه رژیم صهیونیستی و صهیونیستها برگزار کردهاند.
این جنبش طی فعالیت خود بارها از سوی رژیم صهیونیستی مورد تعرض قرار گرفته و اعضای آن ترور شدهاند، مثلا یکی از خاخامهای عضو این جنبش بخاطر مخالفت با وعده «بالفور» و تلاش برای لغو آن بدست صهیونیستها ترور شد، موشه هرش با مادهای شیمیایی مورد حمله قرار گرفت و یکی از چشمانش را از دست داد.
ناتوری کارتا و هولوکاست
جنبش ناتوری کارتا اگرچه به حقیقت هولوکاست معتقد است، تاکید میکند، صهیونیستها از آن برای توجیه تاسیس رژیم جعلی خود یعنی «اسرائیل» بهره برداری کردهاند و حتی برای واداشتن یهود به مهاجرت به سرزمینهای اشغالی طی جنگ جهانی دوم با نازیها همکاری داشتهاند، به همین دلیل اعتقاد دارند، صهیونیستها در کشتار هزاران یهودی دست داشتهاند، تا با ایجاد رعب و وحشت در دل یهودیان آنها را به مهاجرت به سرزمینهای اشغالی وادار کنند.
موشه هرش تاسیس رژیم صهیونیستی توسط صهیونیستها در سرزمین فلسطین را اینگونه زیر سوال میبرد و میگوید: اگر جنایات هیتلر باعث شده، یهودیان بطور جدی به فکر تاسیس کشوری برای خود بیفتند، چرا این کشور را در آلمان و بعد از سقوط هیتلر تاسیس نکردند؟
در خصوص معبد «سلیمان» که صهیونیستها داعیه بنای مجدد آن روی مسجد الاقصی مبارک در قدس شریف دارند، نیز هرش تاکید میکند که این معبد بیش از 2 هزار سال است که تخریب شده و موجودیتی در فلسطین ندارد.
[rtl]اعضای ناتوری کارتا که برآورده شده تعداد آنها در سرزمینهای اشغالی هزاران نفر باشد، از فقیرترین ساکنان قدس اشغالی شمرده میشوند و از هرگونه تعامل با رژیم صهیونیستی خودداری میکنند، حتی کودکان آنها در مدارس ویژهای تحصیل میکنند[/rtl]
وی تاکید میکند: اگر قرار باشد، هر قومی بناهای مذهبی و تاریخی خود را بار دیگر احیا کند، دیگر نام و نشانی از بسیاری از کشورهای دیگر جهان باقی نمیماند.
ناتوری کارتا به مسلمانان نگرشی احترامآمیز دارد و این نکته را میتوان از بیانیههای آنها دریافت که در آنها آمده است، ملل مسلمانان هیچگاه یهودیان را نه آزار داده و نه کشتار کردهاند، بلکه همواره دربهای کشور خود را به روی آنها گشوده و پذیرای آنها بودهاند.
این جنبش با راه حل تاسیس دو کشور فلسطینی و یهودی در سرزمین فلسطین و به عنوان راه حلی برای پایان دادن به نزاع اعراب – اسرائیل مخالفند، چون اعتقاد دارند، راه حل این منازعات نه تشکیل دو کشور که لغو قطعنامه تقسیم فلسطین مصوب در سال 1947 توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد و از بین رفتن موجودیت رژیمی است که هم اکنون تحت عنوان «اسرائیل» در اراضی فلسطینی تشکیل شده است.
«محو موجودیت اسرائیل» مهمترین پایه و اصل اعتقادی و فکری جنبش ناتوری کارتا را تشکیل میدهد و برای تحقق آن از هیچ تلاشی فروگذاری نمیکنند.