31-10-2014، 17:58
کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و پیامدهای استراتژیک آن
چکیده
این مقاله با یک ورود تاریخی به موضوع، ابتدا به اجمال با بیان تاریخچهای از کاربرد سلاحهای شیمیایی در جریان جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم و دیگر جنگهای محدود پیش از وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به بررسی موازین بین المللی جلوگیری از استفاده و اشاعه این قبیل سلاحها میپردازد. در بحث مربوط به جنگ ایران و عراق، سیر استفاده این کشور از سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای نظامی و مردم غیر نظامی ایران و همچنین علیه مردم خودش مورد بررسی قرار گرفته و در پایان برخورد سازمان ملل و کشورهای غربی با این اقدام غیر انسانی عراق تشریح شده است.
واژههای کلیدی: سلاحهای شیمیایی، کنترل تسلیحات، جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم، جنگ ایران و عراق، دادگاه صدام.
مقدمه
در تاریخ زندگی بشر شواهد زیادی حاکی از تلاش انسان به منظور استیلا بر دیگران وجود دارد. در این راستا، انسانها به دلایل مختلف در قالب قبایل و در مناطق گوناگون با یکدیگر جنگیده و در این ستیزها از ابزارهای مختلف از جمله سلاحهای شیمیایی استفاده کردهاند. در زمانی که حقوق قراردادی جنگ هنوز تدوین و لازم الاجرا نشده بود، غلبه بر نیروهای دشمن یکی از اهداف غایی طرفین جنگ محسوب میشد ولو این هدف از طریق به کارگیری سلاحهای شیمیایی تحقق یابد، به عبارت دیگر، در این دوران اصل حاکم، مثل معروف «ضرورت، قانون نمیشناسد» (1) بود.
به طور کلی، کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ، تاریخچهای دارد که با بررسی این دوره، علاوه بر اینکه برخی از حقایق مربوط به این امر آشکار میشود، بر اساس یک مطالعه تطبیقی میتوان نوع، میزان، روند و ماهیت آثار و پیامدهای هر کدام از جنگهایی را که در آنها سلاح شیمیایی به کار رفته است، به طور مقایسهای سنجید. این امر، به ویژه از دیدگاه کشور ما که طعم تلخ جنایات شیمیایی صدام را چشیده و در طول تاریخ بزرگترین و آخرین قربانی کاربرد وسیع و سازمان یافته سلاحهای شیمیایی بوده است، اهمیت این مطالعه را دو چندان میسازد. زیرا، به هر تقدیر علاوه بر این که تجربه فوق، بخشی از تاریخ ما را تشکیل میدهد و واکاوی و ارائه آن، درسهای برگرفته از آن را برای نسلهای آینده و ملتهای دیگر ماندگار خواهد ساخت؛ پیامدهای استراتژیک و نقش موثر کشورمان را در همکاری سازنده برای تأمین و تقویت صلح و امنیت بین المللی روشن کند.
بنابراین، در مقاله حاضر با نگاهی مقایسهای به تاریخ کاربرد سلاحهای شیمیایی، به خصوص با تمرکز بر کاربرد این سلاحها در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، روند کاربرد، نتایج و پیامدهای آن را در رابطه با هر کشور درگیر و نیز در سطح نظام بین الملل پی میگیریم.
استفاده از سلاحهای شیمیایی تا قرن 19
تاریخ دقیق اولین کاربرد ماده شیمیایی به عنوان یک سلاح جنگی مشخص نیست. طبق اسناد و شواهد موجود از ابتدا به طور غیر منظم، ناقص و محدود و به صورت ساده از عوامل شیمیایی در جنگها استفاده میشد. در زمانهای گذشته، برای اولین بار بشر از نفت و قیر به عنوان عامل شیمیایی استفاده کرده است. استفاده از مواد شیمیایی دودزا در زمان قدیم نیز رایج بود. در جنگهای ساسانیان و رومیها به منظور تسخیر دژهای دشمن، سپاه ساسانی نقبهایی حفر میکرد و به هنگام برخورد با نقب دشمن «دو طرف میکوشیدند سربازان حریف را با سوزاندن گوگرد بیرون برانند» (2) همچنین در یونان قدیم با ترکیب قیر، گوگرد و مواد چسبنده، مادهای میساختند که هنگامی که در آب ریخته میشد،: آتش میگرفت، این ماده را آتش یونانی میخواندند. در جنگ ترکان عثمانی برای فتح استانبول به سال 1453 م. «مدافعان شهر برای مقابله... با پخش دود حاصل از سوزاندن گوگرد که همان SO2 میباشد ترکها را دچار خفگی مینمودند.» (3)
عصر نوین جنگهای شیمیایی
تاریخ جدید جنگهای شیمیایی به سال 1899 در جنگ انگلستان با بوئرها (مهاجرین هلندی ساکن آفریقای جنوبی) برمیگردد. «در آن جنگ ارتش انگلستان از توپهای حاوی اسید پیکریک استفاده کرد که اثر تهوع زا داشتند» و نیز بنا به نوشته شارل روسو حقوقدان معروف «در جنگ ترانسوال، انگلستان از گلولههای توپی استفاده میکرد که حاوی لیدیت بود و پس از انفجار گازی متصاعد میکرد که موجب خفگی میشد». (4)
از جمله پیامدهای مهم استفاده ارتش انگلستان از سلاحهای شیمیایی این بود که دیگر قدرتهای استعماری نیز به تولید و توسعه این گونه سلاحها رو بیاورند. «این روند به قدری گسترش یافت که در آستانه جنگ جهانی اول طرفین متخاصم مقادیر بسیار زیادی از گازهای سمی را در انبارهای خویش ذخیره نموده بودند. عدم آگاهی نسبت به آثار زیانبار و وحشتناک این نوع از سلاحها و عدم امکانات تدافعی نیروهای مسلح آن روز، سبب شد تا به کارگیری آنها تلفات و صدمات عظیمی را ببار بیاورد.» (5)
در طول جنگ جهانی اول، آلمانها به دفعات از جنگ افزارهای شیمیایی استفاده کردند. «در اکتبر 1914 در نوشایل گلولههای حاوی گاز اشک آور به سوی فرانسویها پرتاب کردند، اما به سبب پراکندگی سربازان و محدود بودن شمار گلولهها این تاکتیک چندان کارساز نبود حتی فرانسویها متوجه آن نشدند.... در سوم فوریه نیز آلمانیها با گلولههای بزرگتری در منطقه یویسمف وارد کارزار شدند، ولی این بار نیز به خاطر سردی هوا گازهای متصاعد شده از این گلولهها موثر واقع نگردید.» (6)
آلمانیها برای اولین بار گاز کلر را در 22 آوریل 1915 در ایپر بلژیک علیه سربازان مستعمراتی فرانسه و پیاده نظام کانادایی که هیچ ماسکی برای حفاظت نداشتند، به کار بردند. تلفات ناشی از کاربرد این گاز در حدود بیست تا بیست و پنج هزار نفر بود، ولی دو روز بعد که آلمانیها قصد داشتند با کاربرد گاز خردل به پیشروی تازهای دست بزنند، با سربازان ماسک داری که حولههای خیس داشتند و ملحفههای مرطوب به خود پیچیده بودند، رو به رو شدند. در نتیجه، گاز فقط 25 درصد سپاهیان دشمن را از فعالیت جنگی بازداشت. در آغاز سال 1916 بار دیگر آلمانیها در وردن طی شش روز جنگ دو میلیون و پانصد هزار گلوله که صدها هزار آنها گلوله گاز دار بود، شلیک کردند که منجر به خفگی و مرگ یا تشنج دهها هزار فرانسوی شد». (7)
«علاوه بر آلمانیها کشورهایی که در جنگ جهانی اول به کار بردن جنگ افزارهای شیمیایی مبادرت ورزیدند، عبارت بودند از: مجارستان، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، روسیه و آمریکا. نیروهای ترکیه در این جنگ به جنگ افزارهای شیمیایی مجهز بودند ولی ظاهرا از آنها استفاده نکردند». (8)
متفقین برای مقابله به مثل سلاحهای شیمیایی به کار بردند، در LOOS (گینه) در 25 سپتامبر 1915، وردن و سوم (SOOM) در 1916 و سپس در ژوئیه 1918 گازهای فسژن، ایپریت و نسنیت و آکرولنین از همه بیشتر استفاده شد.
در مجموع در طول چهار سال جنگ جهانی اول حدود یک صد و بیست هزار تن از مواد شیمیایی استفاده کردند که شامل «12 نوع گاز اشک آور، 15 نوع گاز خفه کننده، 3 نوع گاز خون، 4 نوع گاز تهوع آور و تاول زا و دیگر گازهای سمی مورد استفاده قرار گرفت». (9)
آمار تلفات و مصدومین گازهای شیمیایی طی این جنگ چشمگیر بود و تعداد افرادی که بر اساس اطلاعات و آمار رسمی در معرض خطر مواد شیمیایی قرار گرفتند، بیش از یک میلیون و سیصد هزار نفر بود که حدود صد هزار نفر آنها کشته شدند.
تا این زمان، مهمترین تاثیر اشاعه و کاربرد سلاحهای شیمیایی، در سطح بین المللی به خصوص در سوق دادن کشورها برای انعقاد معاهدهای جهت منع کاربرد این سلاح بود. به عبارت دیگر، بازتاب آثار وحشتناک استفاده از سلاحهای شیمیایی در جنگ جهانی اول، کشورها را به انعقاد معاهدهای جدید مبنی بر ممنوعیت استفاده از گازهای خفه کننده سمی و دیگر گازها و روشهای بیولوژیک جنگ (پروتکل 1925 ژنو) رهنمون میکرد و در نتیجه، روند مذاکرات خلع سلاح تسریع میشد. هر چند، کشورهای زیادی آن را امضا کردند ولی تصویب و الحاق به پروتکل بسیار کند بود. (10) پروتکل ژنو به دلیل نواقص موجود از ایفای نقش موثر در صحنه جهانی بازماند که نواقص آن عبارتند از:
پروتکل، تعهد عدم استفاده سلاحهای شیمیایی را به تحقق شرایط جنگ به معنای وسیع کلمه محدود دانسته و آن را به برخوردهای مسلحانه منطقهای و محدود توسعه نمیدهد. به علاوه، این ممنوعیت تنها اعضای پروتکل را متعهد میسازد و سایر دولتها را شامل نمیشود.
ممنوعیت استفاده نیز مشروط شده است، زیرا بیش از 40 کشور در موقع الحاق به این معاهده اعلام کردند تا زمانی به مفاد پروتکل پایبند خواهند بود که قوای مسلح سایر دولتها به ممنوعیتهای مربوطه احترام بگذارند.
پروتکل ژنو مکانیسمی برای بررسی، نظارت بر حسن اجرا و ضمانت اجرای کافی به ویژه در مورد تحقیق در موارد نقض و یا مجازات کشور خاطی در صورت اثبات ندارد و نیز توسعه، تولید و انباشت سلاحهای شیمیایی موضوعی مبهم است. در مورد سلاحهای ترکیبی و دوگانه که دارای موادی هستند که هر کدام به تنهایی مضر نبوده و به هنگام شلیک مخلوط شده و به گاز کشندهای تبدیل میشوند، مشکل بتوان با استناد به پروتکل، ترکیبات دو تایی را ممنوع ساخت یا تولید آنها را در صنایع غیر نظامی کنترل نمود. تفاسیر ارائه شده در تعریف سلاحها و به تبع آن شمول این تعریف بر مواد، مشکلاتی به وجود میآورند. مثلا بعضی از کشورها سلاحهای آتش زا را مشمول منع استعمال میدانند و برخی بر عکس؛ مجادلات دیگری نیز در مورد گازهای اشک آور و عوامل ضد گیاه وجود دارد.
با ارزیابی مفاد کنوانسیون لاهه (11) و پروتکل 1925 ژنو میتوان نتیجه گرفت که این دو سند بین المللی، بیشتر مقررات بشر دوستانه و نه قراردادهای کنترل تسلیحات تلقی میشوند؛ زیرا هیچ یک از آنها توسعه، ذخیرهسازی و به خدمت گرفتن جنگ افزارهای شیمیایی را غیر قانونی اعلام نکردهاند». (12) در حالی که منع سلاحهای شیمیایی در این پروتکل و بسط آن به جنگ افزارهای میکربی در سطح جهانی پذیرفته شده است و با وجود عضویت اکثر کشورهای جهان در این پروتکل، مقررات آن زیر پا گذاشته شده و کشورهای مختلف از جنگ افزارهای شیمیایی استفاده کردهاند، مثلا عراق عضو این پروتکل میباشد. مفرهای زیاد این پروتکل برای شانه خالی کردن از اجرای تعهدات، برغم منع سلاحهای شیمیایی، با تفسیر قدرتهای بزرگ، پروتکل را به قرارداد عدم استفاده اول تبدیل کرد.
در مورد شرط استفاده از عمل متقابل بعضی کشورها نسبت به پروتکل ژنو ذکر نکتهای دیگر قابل توجه است.
تعدادی از کشورها در حالی که مذاکرات کنوانسیون سلاحهای شیمیایی رو به پایان بود. شرط فوق را پس گرفتند. استرالیا در سال 1989، رومانی، چکسلواکی و مغولستان در سال 1990، بلغارستان و شیلی در سال 1991، اسپانیا در سال 1992 جزء این کشورها بودند. همچنین کانادا و انگلستان در سال 1991 حضور خود در این کنوانسیون را تنها در مورد سلاحهای بیولوژیک پس گرفتند. کشور باربادوس به عنوان دولت جانشین بریتانیا و روسیه نیز در سال 1992 موضع مشابهی اتخاذ کردند. (13)
استفاده از سلاحهای شیمیایی بین دو جنگ جهانی
در بین دو جنگ جهانی برغم امضای پروتکل 1925 ژنو مبنی بر منع استفاده از سلاحهای شیمیایی و تلاشهای نافرجام جامعه ملل در زمینه خلع سلاح، کشورهایی چند از این تسلیحات استفاده کردند. «در نوامبر 1935، به هنگام حمله ایتالیا به اتیوپی سربازان موسولینی علیه مردم بیپناه اتیوپی از گاز سمی استفاده کردند که در این تهاجم شیمیایی 15 هزار نفر قربانی شدند.» (14) در طول جنگهای داخلی اسپانیا که از سال 1936 آغاز شد و روسها جمهوری خواهان اسپانیا به رهبری فرانکو را در مقابل جبهه ناسیونالیستها یاری میکردند، «به فرمان استالین در دو منطقه اسپانیا، گلولههای گاز سمی و خردل به کار برده شد که در نتیجه شمار زیادی از افراد غیر نظامی در روستاها و شهرها کشته شدند». (15) استفاده از سلاحهای شیمیایی همچنان ادامه داشت. دو سال بعد یعنی در سال 1937 «ژاپن در جنگ با چین به استفاده از سلاحهای شیمیایی اقدام کرد و این امر تا سال 1945 ادامه داشت.» (16)
عدم استفاده عمده تسلیحات شیمیایی در جنگ جهانی دوم
رقابت تسلیحاتی چند سال قبل از جنگ جهانی دوم بین قدرتهای بزرگ آغاز شده بود، به خصوص در زمینه تحقیق و توسعه سلاحهای شیمیایی که در این باره کشورها به نتایج جدیدی رسیدند. پیشرفتهای به دست آمده در این دوره بسیار مهم بودند، به طوری که خردلهای نیتروژنه و عوامل گاز تولید شدند و آلمانها دو سال قبل از آغاز جنگ، گاز عصبی سارین و تابون را کشف کردند. با دسترسی کشورهای متخاصم به تسلیحات شیمیایی و انبارهای موجود از این سلاحها، تردیدی نبود که این کشورها در مقابله، با دشمن به توسل به سلاحهای شیمیایی وسوسه شوند.
در جنگ جهانی دوم همه متخصصان اصلی (انگلستان، فرانسه، آمریکا، شوروی، ژاپن، آلمان و ایتالیا) گازهای سمی مختلفی داشتند، «احتمالا در این زمان میزان کل ذخایر جنگ افزارهای شیمیایی توسط قدرتهای اصلی متخاصم، به بیش از 25 میلیون تن میرسید، دو برابر آنچه که در طول جنگ اول استفاده شد». (17) ولی در این جنگ، سلاحهای شیمیایی به طور عمده مورد استفاده قرار نگرفت، «نیروهای آلمان فقط در چندین تک در مقابل پارتیزانهای شوروی در اودسا و کریمه از جنگ افزارهای شیمیایی استفاده کردند» (18) انگلیسیها و آمریکاییها مادهای تحت نام ناپالم (نفت ژله شده که مادهای سوزان و خطرناک است) ساختند و از طریق بمبارانهای هوایی در آتش زدن شهرها و سربازان حریف استفاده کردند، «بر اثر بمباران هامبورگ توسط هواپیماهای متفقین در سال 1942، حدود 200 هزار غیر نظامی سوختند... در 1945 نیز آمریکاییها در سدان از ناپالم استفاده کردند که تلفات ناشی از آن را حدود 400 هزار نفر گزارش کردهاند». (19) دلیل این خودداری وسیع از سلاحهای شیمیایی چیزی نبود جز این که «هیچ یک از دول متخاصم از قدرت و توانایی آنچنان بالایی که بتواند یک تهاجم شیمیایی وسیع و تمام کننده را سازماندهی کند، برخوردار نبود و همین امر دول متخاصم را در کاربرد سلاحهای شیمیایی محتاط مینمود. دول قدرتمند متحد علیه آلمان در مواقعی که از جانب نیروهای آلمانی به شدت تحت فشار قرار داشتند حتی مسئله استفاده سلاحهای شیمیایی علیه آن کشور را مورد بررسی قرار دادند اما از آنجا که از اقدام مقابله به مثل ارتش نیرومند آلمان وحشت داشتند از این اقدام خودداری نمودند». (20) کارشناسان نظامی معتقدند که یک کشور در شرایط جنگی تنها از عواملی ممکن است استفاده کند که فن مقابله و درمان مصدومین ناشی از آن عوامل را نیز داشته باشد. در جنگ جهانی دوم، زراد خانههای شیمیایی کشورهای متخاصم با هم فرق داشت. به طور عمده آلمانها عوامل اعصاب و متفقین عوامل خون را در اختیار داشتند. در نتیجه استفاده از سلاحهای شیمیایی بدون داشتن وسایل درمانی مقابله با آنها، احتمال آسیب پذیری در مقابل عوامل ناشناخته را افزایش میداد. همچنین گفته شده است که «تأثیرات روانی به جا مانده از کاربرد این جنگ افزارها در جنگ جهانی اول و اینکه هیتلر خود از مصدومان ناشی از کاربرد این جنگ افزار در درگیریهای جنگ اول بوده است»، (21) در عدم تمایل آلمانها به استفاده از سلاحهای شیمیایی موثر افتاد.
سلاحهای شیمیایی بعد از جنگ جهانی دوم
بعد از جنگ جهانی دوم، رقابت تسلیحاتی نه تنها فروکش نکرد، بلکه با دو قطبی شدن جهان، ظهور کشورهای تازه استقلال یافته و پیشرفت علم و تکنولوژی، این رقابت جان تازهای به خود گرفت و سلاحهای شیمیایی اشاعه بیشتری یافتند.
«در جنگ ویتنام (1965 - 1972) آمریکاییها با پاشیدن مواد سمی بر کشتزارها و جنگلها که چریکهای ویتنام از آنها در استتار خود استفاده میکردند، حیات گیاهی و جانوری را از بین بردند و از بمب ناپالم نیز در حد وسیعی علیه ویت کنگها استفاده کردند». (22) در این جنگ «سلاحهای شیمیایی نه به شکل گازهای سمی بلکه به صورت علف کش و گازهای اشک آور در حد زیاد، مخصوصا بین سالهای 1965 - 1970 مورد استفاده قرار گرفت که میزان این استفاده چیزی در حدود مقدار مذکور در جنگ جهانی اول بود». (23)
در جنگهای یمن (1963 - 1967)، مصر از جنگ افزارهای شیمیایی استفاده کرد که به دلیل مسائل خاورمیانه و نیز مسائل وحدت اعراب موضوع مسکوت ماند. در افغانستان نیز نیروهای شوروی و دولتی در مقابله با چریکهای افغانی از عوالم شیمیایی موسوم به «باران زرد» استفاده کردهاند.
کاربرد سلاحهای شیمیایی علیه ایران
اما فاجعه آمیزترین کاربرد سلاحهای شیمیایی در طول تاریخ، استفاده عراق از این جنگ افزارها در طول هشت سال جنگ تحمیلی بود. در این جنگ نیروهای عراقی پس از شکستهای متعدد در مناطق مختلف جبهه جنگ به استفاده از انواع عوامل شیمیایی علیه افراد نظامی و غیر نظامی روی آوردند و در این مدت با استفاده از انواع مهمات شیمیایی از قبیل بمب، گلولههای توپ و خمپاره که حاوی گازهای سمی و کشندهای همچون عوامل عصبی، گازهای خردل، سیانور و عوامل خفه کننده بودند، به نقض آشکار تعهدات مربوطه خود در کنوانسیونهای بین المللی پرداختند. «در طی این مدت بیش از 252 مورد حمله شیمیایی (عراق) علیه ایران صورت گرفت که در سازمان ملل متحد ثبت شده است». (24)
در ادامه با استفاده از مهمترین منبع ثبت حملات شیمیایی عراق علیه ایران، روند این حملات را مورد بررسی قرار میدهیم. (25) این حملات را به سه بخش میتوان تقسیم نمود: 1. دی ماه 1359 تا تیرماه 1362 به صورت حملات و مانورهای آزمایشی؛ 2. مردادماه 1362 تا بهمن ماه 1362 به صورت حملات محدود ولی متمرکز؛ و 3. اسفندماه 1362 تا خاتمه جنگ به صورت حملات گسترده و سنگین. لذا در دوران جنگ تحمیلی کشور ما به مدت پنج سال از مردادماه 1362 تا تیرماه 1367 مورد تهاجم جدی شیمیایی عراق قرار گرفت. اگر وقایع گذشته را یک بار به سرعت مرور کنیم متوجه یک روند رو به رشد خواهیم شد که در ماههای آخر جنگ به اوج خود رسید.
روند رو به رشد حملات شیمیایی عراق
عراق از سال 1362 تا اوایل 1363 ابتدا از گاز خردل و سپس از گاز تابون استفاده کرد. در آن زمان اختلالی در وسایل پخش گاز شیمیایی و ساختمان بمبها وجود داشت و حملات شیمیایی به طور نسبتا ناموفقی صورت میگرفت، لذا رقم مصدومین و شهدا کمتر از حدی بود که از به کارگیری آن حجم عظیم عامل شیمیایی محاسبه میشد. در طی این مرحله اغلب مصدومین دچار ضایعات خفیف و متوسط شده و تعداد کمتری آسیب شدید دیدند.
در اواخر سال 1363 و سالهای 1364 و 1365 نارساییهای گذشته به وضوح اصلاح شد و روش پخش عوامل شیمیایی به نحو موثری بهبود یافت. علاوه بر این احتمالا از سیستمهای پخش کننده عامل شیمیایی به روش اسپری نیز به میزان محدودی استفاده شد.
در اوایل سال 1366 نخستین حمله با گاز عصبی سارین در خرمشهر توسط موشکهای کاتیوشا صورت گرفت. لازم به بذکر است که قدرت کشندگی سارین بسیار بیشتر از تابون است. در آخرین مراحل جنگ، عراق حملاتی را به خصوص با گاز سارین به خطوط مقدم دفاعی رزمندگان ایران به ترتیب در منطقه فاو، شلمچه و جزایر مجنون انجام داد تا مقاومت آنها را از بین برده و به سهولت منطقه را تصرف کند. در این حملات گلولههای گاز اعصاب توسط توپخانه، به تعداد زیاد و معمولا در شب و به طور دقیق در مقدمه حمله عراقیها استفاده میشد. با یک جمع بندی ساده سیر پیشرفت جنگ شیمیایی چنین مشخص میگردد:
کیفیت پخش عامل، سالهای اول: ابتدایی بودن وسایل پخش عامل و اشکال در گلولهها و بمبها، در سالهای آخر: رفع نواقص
نوع وسایل، سالهال اول: بمب و توپ، در سالهای آخر: بمب و توپ به اضافه موشک.
حجم گاز در هر حمله، در سالهای اول: محدود، در سالهای آخر: گسترده و غلظت زیاد.
نوع گاز، در سالهای اول: خردل به اضافه تابون، سالهای آخر: خردل به اضافه سارین به اضافه GF.
جسارت در به کارگیری، در سالهای اول: بیشتر در مناطق نظامی و مصدوم شدن غیر نظامیان به طور جانبی، در سالهای آخر: علاوه بر اهداف نظامی حمله به نقاط کاملا مسکونی و غیر نظامی.
این روند رو به رشد استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی، زیر دید ناظران بین المللی و به ویژه تیمهای کارشناسی اعزام سازمان ملل متحد علیرغم هشدارها و اعلام خطرهای آنان، ادامه یافت و جنگ در هاله گرد و غبار ابرهای شیمیایی به اتمام رسید.
پینوشتها:
1. Necessity Knows No Rule.
2. «تاریخ جنایت بار جنگ شیمیایی از آغاز تا حلبچه» رسالت،22 / 1 / 67، ص 4.
3. حسین علایی و بابک خواجه کاوسی، صنایع شیمیایی، تسلیحات و خلع سلاح شیمیایی، تهران؛ موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1371، ص 44.
4. حقوق مخاصمات مسلحانه، ترجمه دکتر سید علی هنجنی، تهران: دفتر خدمات حقوقی بین المللی، 1369، ص 132.
5. رضا نجفی «عوامل موثر و دلایل تدوین کنوانسیون سلاحهای شیمیایی»، رساله کارشناسی ارشد، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران،1375.
6. A. Kuntsewich and Y.Nazardim "Ban All Chemical Weapons" International Peace and Disarmament,Scientific Council on Peace and Disarmament Naula 1987.P69.
7. حسین علایی و بابک خواجه کاوسی، پیشین ص 45 و 44.
8. همان، ص 45.
9. Roblinson. A Chemical and Biological Warfare (Stevens and Sona Ltd.1968) P.47.
10. SIPRI Biological & Chemical Warfare Studies , Proceedings of SIPRI and Pugwash Conference, 1986,P106.
11. در دومین کنفرانس لاهه در سال 1907 بود که تلاشهای بین المللی خلع سلاح به اولین قرارداد بین المللی که از نظر حقوقی تعهد آور بود، نایل آمد. در این کنوانسیون، منع قبلی استفاده از سلاحهای سمی در جنگ تأیید شد. در ماده 23 بندهای (الف) و (ر) این کنوانسیون در مورد جنگهای زمینی تصریح شده که حق هر دو طرف متخاصم در به کارگیری وسایلی که به دشمن صدمه بزنند، نامحدود نیست و به کارگیری جنگ افزارها، پرتاب کنندهها یا مواد با هدف ایجاد آسیب غیر عقلایی به ویژه استفاده از سم یا جنگ افزارهای سمی ممنوع است. به هر حال کنوانسیون لاهه که محصول زمان خود بود، از هیچ مقرراتی برای اعمال بازرسی برخوردار نبود و در آن از نحوه برخورد با موارد عدم رعایت مفاد کنوانسیون ذکری به میان نیامد. طبق ماده 3 این کنوانسیون، در صورتی که طرف مقابل مقررات کنوانسیون را نقض کند، با توجه به اقتضای مورد، موظف به پرداخت غرامت است. با شروع جنگ جهانی اول کنوانسیون نتوانست از وقوع جنگ شیمیایی ممانعت به عمل آورد و هر دو گروه دول متحد و متفق از سلاحهای شیمیایی استفاده کردند.
حملات شیمیایی دی 1359 با تا تیر 1362
جنگ تحمیلی در 31 شهریور 1359 با تجاوز عراق به ایران آغاز شد. از زمستان سال 1359 یعنی چند ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی، عراق اولین بار از گلولههای شیمیایی استفاده کرد که اغلب از مواد اشک آور و تهوع زا و عصبی کننده، تشکیل یافته بود و البته موارد آن بسیار محدود بود و به نظر میرسید بیشتر جنبه آزمایشی داشته باشد. مجموع این موارد تا ابتدای مرداد ماه 1362 که شروع انجام چند عملیات بزرگ در غرب کشور بود،به 25 مورد میرسید.
حملات شیمیایی مرداد 1362 تا بهمن 1362
مجموعه حملات شیمیایی این دوره تقریبا 25 مورد است که مهمترین آنها را خواهیم گفت. در مرداد ماه 1362، هفت حمله شیمیایی مهم در مناطق عملیاتی شمال غرب کشور (والفجر 2) و در پیرانشهر، روستاهای مجاور و حاج عمران صورت گرفت که در این حمله در دو مورد بمباران سنگینی که انجام شد افراد غیر نظامی نیز آسیب دیدند (حاج عمران؛ 6:30 بعد از ظهر 17 مرداد و 7 صبح 18 مرداد).
در آبان ماه 1362 منطقه وسیعی از غرب کشور، یعنی چند روز پس از عملیات و الفجر 4، با گاز خردل بمباران شیمیایی شد که به جز مناطق نظامی، شهرهایی چون مریوان، سردشت (3 آبان)، بانه (8و9 آبان) و روستاهای مجاور را نیز شامل میشد. این حملات منجر به مصدوم شدن عدهای از رزمندگان و نیز گروهی از مردم غیر نظامی اعم از زنان و کودکان شد.
دولت جمهوری اسلامی ایران طی نامههای متعددی جزئیات حوادث فوق را به اطلاع شورای امنیت سازمان ملل متحد رسانیدند و درخواست نمودند تا در اسرع وقت هیأتی جهت بررسی شواهد به جای مانده از حادثه و معاینه بیماران به ایران اعزام شود،ولی متأسفانه هیچ اقدامی صورت نپذیرفت.
در ماههای آذر، دی و بهمن سال 1362 نیز به طور پراکنده و بسیار محدود حملات شیمیایی صورت گرفت. تا اینکه عملیات بزرگی در جنوب کشور در جزایر مجنون (عملیات خیبر) آغاز گشت که سومین مرحله جنگ شیمیایی محسوب میشد و تا آخر جنگ ادامه داشت. حملات بسیار گستردهای که با گاز خردل صورت گرفت و نخستین تشکیلات درمانی ویژه مصدومین شیمیایی در جنوب کشور ایجاد شد.
حملات شیمیایی در عملیات خیبر
در تاریخ 3 / 12 / 62 در جنوب کشور عملیات گستردهای به نام خیبر آغاز شد، نخستین حمله گسترده و شدید با گاز خردل در این عملیات صورت گرفت. در ابتدا دانش کمی در مورد مکانیسم اثر و چگونگی برخورد با گاز خردل وجود داشت و به طور کلی سیستم مناسبی برای مقابله با این گونه حملات نبود اما به تدریج سیستم درمان مصدومین شیمیایی شکل گرفت.
حملات شیمیایی در عملیات بدر
اهمیت گازهای اعصاب که در عملیات بدر مورد استفاده وسیع قرار گرفت، در ایجاد آثار کشنده و سریع و نیز تأثیر قطعی درمان مناسب و سریع مصدومین مربوطه میباشد. در این مرحله از جنگ، نقش حیاتی سیستم درمانی مستقل مصدومین شیمیایی که در سال 1362 بسیار ساده و مختصر بود، تجربه شد و تا خاتمه جنگی یکی از وظایف مهم بهداری به شمار میرفت، پس از شروع عملیات بدر، مقامات کشور ما به طور رسمی به سازمان ملل متحد هشدار دادند که عراق در تدارک تهاجم گسترده شیمیایی علیه ایران است.
حملات شیمیایی در عملیات فاو (والفجر 8)
عملیات بزرگ فاو (و الفجر 8) در تاریخ 20 / 11 / 64 رقم خورده است. پس از گذشت 3 روز طاقت فرسا و استقرار نیروها در منطقه فاو، پاتکهای سنگین عراق شروع شد و جنگ سختی در گرفت که طی آن عراقیها از امکانات متنوعی از جمله تسلیحات شیمیایی استفاده نمودند. پس از گذشت حدود دو ماه و نیم، جنگ نیروها در زمین، هوا و دریا به اتمام رسید و با استحکام خطوط دفاعی ایران در منطقه کارخانه نمک، برای مدتی طولانی آرامش نسبی بر شبه جزیره فاو حاکم شد.
فاو منطقهای نیمه باتلاقی و پر از گیاهان و نیزارهای بلند و نخلستانهایی به ویژه در حاشیههای مجاور آب قرار دارد. با توجه به محدود بودن منطقه و امکان پایداری بیشتر عوامل شیمیایی، امکان حملات شدید شیمیایی بسیار بود. در روزهای اول عملیات، به دلیل بارندگیهای شدید و بیوقفه و هوای ابری، پرواز هواپیماهای عراقی به ندرت صورت میگرفت، تا اینکه بالاخره حملات شیمیایی آغاز شد.
در عملیات فاو، در بهمن و اسفند 1364، نیروهای عراق از گاز عصبی سارین به شکل بیسابقهای استفاده کردند و استفاده از این گاز تا خاتمه جنگ به عنوان یکی از موثرترین گازهای ناپایدار جنگی، موقعیت خود را حفظ نمود. در این مرحله از جنگ شیمیایی که با عملیات فاو همزمان بود، اگرچه گاز اعصاب به خصوص سارین به عنوان اصلیترین سلاح شیمیایی محسوب میشد؛ حملات گاز خردل نیز به دفعات به وسیله هواپیما و توپخانهها انجام گرفت.
حادثه سردشت
عراقیها، مهمترین حملات شیمیایی به مناطق غیر نظامی پس از جنگ جهانی اول را در سال 1366 انجام دادند. حملات سنگین شیمیایی ارتش عراق هم در شهرهای ایران و هم در خاک عراق علیه اهداف غیر نظامی بارها صورت گرفت. در گذشته نیز مناطق مسکونی، هدف قرار میگرفتند ولی صدمات بسیار محدود بود. عراق در این مرحله از جنگ شیمیایی، فشار را بر روی غیر نظامیان متمرکز کرد، چون اولا میتوانست مسئولین ایرانی را نگران ادامه مقاومت در برابر خواسته عراق سازد و از سوی دیگر، روحیه مردم را در شهرهای مختلف کشور که این بیماران را با بیماری های وحشتناک میدیدند، تضعیف نماید. ثانیا با توجه به این نکته که غیر نظامیان در برابر حملات شیمیایی آسیب پذیری بیشتری دارند،با صرف هزینه بسیار ناچیز، یعنی انداختن تنها چند بمب شیمیایی، هزاران بیمار را راهی مراکز درمانی و نقاهتگاههای ایران در شهرهای مختلف میکرد و چون مصدومین شیمیایی (خصوصا مصدومین عوامل تاول زا) باید مدت زمان زیادی بستری شوند لذا عملا تعداد زیادی از تختهای فعال مراکز درمانی ایران اشغال میشد و این موضوع میتوانست آثار دردناک روحی برای مردم و کادر پزشکی به دنبال داشته باشد و علاوه بر آن خدمات پشتیبانی درمانی برای نیروهای نظامی را مختل نماید.
عملیات والفجر 10 حوادث مریوان و روستاهای اطراف
در اوایل فروردین 1367 نگرانی زیادی به دلیل احتمال حملات شیمیایی موشکی عراق به تهران و سایر شهرهای بزرگ وجود داشت. خبرگزاری عراق در 9 / 1 / 67 به نقل از مسئولین عراقی اعلام کرد که: «... عراق ممکن است به عنوان یک اقدام بازدارنده و کیفری، تعدادی از شهرهای بزرگ ایران را هدف حملات شیمیایی قرار دهد...». حتی در برخی از خبرها،فاجعه حمله شیمیایی عراق به حلبچه و نقاط کرد نشین عراق را به ایران نسبت داده و اضافه نمودند که به تلافی حملات فوق (!) عراق به شهرهای پر جمعیت ایران حمله شیمیایی خواهد کرد.
علیرغم اصرار مسئولین جمهوری اسلامی ایران، سازمان ملل در اعزام تیم کارشناسی اهمال میکرد، تا اینکه سرانجام در 8 / 1 / 1367 هیأتی به تهران وارد شد. این تأخیر 12 روزه باعث شد تا شواهد مستند مربوط به گاز اعصاب و سیانید هم از نظر مصدومین و شهدا و هم از نظر نمونهبرداری (به علت ناپایداری عامل) قابل ارائه نباشند. ضعف دیگر کار هیأت این بود که تنها متخصص این گروه یک پزشک بود و کارشناس مواد شیمیایی و اسلحه شناس همراه تیم نبود و لذا گزارش کامل تهیه نشد، به علاوه هیأت اجازه بازدید از شهر حلبچه را نداشت.
حدود یک ماه بعد در گزارش منتشره از سوی آن هیأت ملاحظه شد که کاربرد گاز خردل به عنوان عامل اصلی مسمومیت معرفی و از عامل اعصاب به عنوان عامل فرعی نام برده شده است؛ در حالیکه واقعیت این نبود و شواهد باقیمانده در مورد عامل اعصاب در زمان حضور تیم در ایران از بین رفته بود و تنها به دلیل تأثیر سریع و ناپایداری شدید آن، بسیار ناچیز و غیر قابل استفاده شده بود.
حملات عراق به مناطق فاو شلمچه مجنون
در تاریخ یکشنبه 28 / 1 / 1367، عراق حمله شیمیایی خود را به منطقه فاو در خطوط مقدم و مناطق پشتیبانی آن آغاز کرد. در این حمله، عراق از توپخانه گاز اعصاب استفاده نمود، البته مقدار کمی نیز سیانید به کاربرد. در پنجشنبه 1 / 2 / 1367 عراق برخی روستاهای خوزستان در اطراف دارخوین و هویزه را مورد حمله با گاز اعصاب و سیانید قرار داد که عدهای شهید و مصدوم شدند. عراق همچنان به تهدیدهای خود درباره تهاجم شیمیایی به مناطق غیر نظامی و شهرهای بزرگ کشور، از جمله تهران ادامه داد. به دنبال تصرف فاو، عراق در تاریخ 4 / 3 / 1367 با حمله دیگری منطقه عملیاتی کربلای 5 (شلمچه) و سپس جزایر مجنون را نیز به تصرف خود درآورد. طی این حمله، عراق از گلولههای توپ و بمبهای حاوی گاز اعصاب نیز استفاده کرد.
کاربرد سلاحهای شیمیایی علیه کردهای عراقی
علاوه بر کاربرد سلاحهای شیمیایی علیه ایران، نیروهای تحت حاکمیت صدام، رئیس جمهوری معدوم عراق، در طول جنگ تحمیلی به کرات برای سرکوب کردهای معارض این کشور به قوه قهریه از جمله سلاحهایی که سلاح خاص (شیمیایی) مینامیدند، متوسل شدند. با وجود این، بمباران شیمیایی حلبچه، در اوج جنایات شیمیایی صدام قرار میگیرد. هر چند، بمباران حلبچه نمونهای از خشونت بارترین جنایات صدام حسین به شمار میرود، موضوع بمباران شیمیایی حلبچه چندان مورد بحث و مداقه علمی قرار نگرفته است. در زمینه دلایل عدم توجه به این موضوع به عوامل مختلفی،از جمله عدم اقتضای دامن زدن به این موضوع بر اساس سیاست ایالت متحده امریکا، میتوان اشاره کرد. به عبارت دیگر، تنها بعد از حمله صدام به کویت، زمانی که سیاستهای کشور کویت ایجاب کرد، مسئولیت ارتکاب این حملات از سوی صدام و نیروهای تحت رهبری او مورد تائید قرار گرفت. البته صدام در دادگاه محاکمه وی پس از دست گیریاش به دست نیروهای امریکایی، مسئولیت کاربرد سلاحهای شیمیایی علیه ایرانیها را پذیرفته و از این عمل ددمنشانه خود به عنوان یک افتخار یاد کرد.
در حالی که پس از این موضع گیری صدام، قسمت اعظم معما حل شده به نظر میرسد، با توجه به مسئولیتهای مستقیم و غیر مستقیم حامیان بین المللی صدام و ازجمله ایالت متحده آمریکا در زمان جنگ عراق علیه ایران، راه زیادی برای احقاق حقوق قربانیان این حملات وجود خواهد داشت. البته، اذعان دولت آمریکا بر نقش صدام در بمباران شیمیایی حلبچه، به طور غیر مستقیم در زدودن اتهامات واهی علیه جمهوری اسلامی ایران از یک سو نشان دادن مسئولیت واقعی دولت وقت عراق و حامیان آن از سوی دیگر بسیار حائز اهمیت است. در عین حال، میتوان نتیجه گرفت که انفعال جامعه بین المللی نسبت به اقدامات مغایر با حقوق بین الملل موجب تجری بیشتر صدام شده و در نهایت او را به کاربرد سلاحهای شیمیایی حتی علیه شهروندان خود رهنمون میکرد. (26)
یوسف هیلتر من (27)، در بیان بخش عمده جنایت حلبچه و برای نشان دادن نقش دستگاه حکومتی صدام در این جنایت معتقد است که علی شیمیایی، پسر عموی صدام که توسط وی به عنوان رئیس پلیس امنیتی عراق منصوب شده بود، به مدت دو سال در این پست مشغول فراهم کردن منویات صدام بود و وقت کافی برای سرکوب کردها در اختیار داشت. وی در مارس 1987 با ارسال پیامی به کردها اعلام کرد که دوران کردها دیگر به سر آمده است. به دنبال این هشدار،از اواخر سال مزبور وی با به عهده گرفتن رهبری عملیات انفال، با «سلاحهای خاص» این عنوان در دوره حکومت صدام به سلاحهای شیمیایی اطلاق میشد - شورشیان کرد را سرکوب کرد. در واقع کاربرد سلاحهای شیمیایی علیه کردهای عراقی یکی از مراحل هشت گانه عملیات سرکوب کردها بود که در نتیجه آن هزاران نفر در حلبچه کشته شدند و در موارد بعدی با ایجاد رعب و وحشت ناشی از کاربرد این سلاحها، آن دسته از مردان، زنان و کودکان روستایی که از این حملات نجات پیدا کرده و پا به فرار میگذاشتند. به دست سربازان رژیم بعثی که از قبل در انتظار آنها بودند، اسیر و تحویل پلیس امنیتی عراق میشدند. گروه ویژه قتل عام این اسیران، کار را تمام میکردند و آن عده که جزء اعدامیها نبودند، به مناطق دور دست تبعید میشدند.گفته میشود که بین هفتاد تا هشتاد هزار نفر از مردان کرد در طول این عملیات مفقود شدند و خبری از سرنوشت آنها به دست نیامده است.
شکی نیست که حکومت ریگان از تمام آنچه به سر کردها میآمد، مطلع بود. اسناد دولت آمریکا و مصاحبه برخی از مسئولین این کشور ادعای مزبور را تائید میکند. میتوان گفت که دلیل حمایتهای مختلف سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی با دادن اسلحه و اطلاعات امنیتی و نظامی مربوط به جنگ - دولت امریکا از صدام به دلیل ترس ایالات متحده آمریکا از نفوذ انقلاب اسلامی ایران در منطقه بود. بدیهی است که جنگ و کاربرد سلاح شیمیایی علیه ایران از دیدگاه صدام و آمریکا میتوانست بازدارنده باشد. دستگاه اطلاعاتی امریکا کاملا نسبت به اقدامات صدام آگاه بود، با وجود این، برای ممانعت از توسل او به سلاح شیمیایی به هیچ اقدامی دست نزد. در واقع،در مقابل صدام، آمریکا نه تنها با یک ژست سیاسی کاربرد سلاح شیمیایی توسط او را محکوم نکرد، بلکه در سال 1984 با اعزام دونالد رامسفلد به عنوان فرستاده ویژه به عراق، خواهان تجدید روابط سیاسی با این کشور شد.
جمع بندی
شاید بتوان گفت تا دهه 1980 خلع سلاح و کنترل تسلیحات، موضوعات خاص دو بلوک شرق و غرب بوده و مجموعه جهان سوم به طور عمده نقش حاشیهای در این فرایند داشتند. با تحولات عمدهای که در معادلات روابط بین الملل رخ داد، جهت گیریهای خلع سلاح و کنترل تسلیحات نیز وارد عرصه دیگری شد و در واقع با فروکش کردن رقابتهای سنتی شرق و غرب شکل دیگری از معماری روابط بین الملل مطرح شد که طی آن کنترل تسلیحات از جایگاه ویژهای برخوردار گشت.
در طول دهه 1980، اقدام عراق در کاربرد سلاح شیمیایی علیه ایران و حتی شهروندان خود نیز عامل مهمی در اقناع جامعه بین المللی برای انعقاد یک معاهده بین المللی برای منع جامع سلاحهای شیمیایی بود که در عین حال این معاهده نواقص مکانیسمهای قبلی را نیز نداشته باشد. بر همین اساس بود که کنوانسیون سلاحهای شیمیایی در سال 1993 با هدف جلوگیری از تولید، انباشت، استفاده و توسعه سلاحهای شیمیایی و الزام به انهدام کلیه سلاحهای شیمیایی منعقد شد. مفاد و مقررات این کنوانسیون به طور یکسان و غیر تبعیض آمیز برای تمام دول عضو الزام آور بوده و در صورت اثبات عدم پایبندی یک کشور عضو نسبت به تعهدات خود، سازمان منع سلاحهای شیمیایی، سازمان بین المللی مجری کنوانسیون، میتواند مجازاتهای سختی را علیه کشور خاطی تعیین و اعمال نماید.
کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی نسبت به دیگر معاهدات بین المللی کاملترین و جامعترین آنها محسوب میگردد چرا که ضمن ممنوعیت کامل چرخه حیاتی یک سری از سلاحهای کشتار دسته جمعی، دارای مبانی محکم بازرسی و مقررات سفت و سخت نظارت بر پایبندی و حسن اجرا، ارائه اطلاعات، سازمان اجرا کننده شده است. در واقع، کنوانسیون شیمیایی، نخستین سند بین المللی خلع سلاحی است که هدف غایی آن از بین بردن یک طبقه کامل از سلاحهای کشتار جمعی است. (28)
اما نتیجه فوق، با تمام اهمیتی که دارد،تنها یک روی سکه را نشان میدهد. در این جنگ سکوت خارجی و انفعال جامعه بین المللی در مقابل کاربرد سلاحهای شیمیایی توسط عراق، هموار کننده مسیر کاربرد فزاینده سلاحهای شیمیایی توسط عراق علیه ایران و حتی شهروندان عراقی بود. به عبارت دیگر، کشورهای خارجی و به خصوص قدرتهای خارجی و سازمان ملل با برخورد انفعالی خود صدام را در کاربرد سلاح شیمیایی جریتر ساختند. زیرا علیرغم اعزام چندین هیأت بازرسی سازمان ملل به ایران و تائیدیه گروههای حقیقت یاب در مورد کاربرد این سلاحها، شورای امنیت نه تنها عراق را محکوم نکرد بلکه در عباراتی مبهم «از طرفین خواست تا از کاربرد سلاحهای شیمیایی خودداری کنند». عباراتی که برای دو طرف تعهد یکسانی را مشخص میکرد، هر چند ایران نقشی در کاربرد سلاحهای شیمیایی نداشت.
به هر حال، در اثر حملات شیمیایی عراق هزاران نظامی و غیر نظامی جان خود را از دست دادند و یا به دلیل مصدومیتهای شیمیایی خود و خانوادهشان با آثار و عوارض ناشی از این مصدومیت رنج میبرند. اما از بعد امنیت منطقهای و چشم انداز آتی آن، این انفعال جامعه بین المللی موجب شد تا میل به اشاعه سلاحهای کشتار جمعی در سالهای بعد در منطقه تقویت شود. زیرا وقتی کشورهای منطقه شاهد بودند که ایران در برابر حملات شیمیایی صدام بی دفاع مانده و مکانیسمهای بین المللی هیچ کمک و حمایتی برای ایران ارائه ندادند، به صورت کاملا طبیعی نتیجه گرفتند که مهمترین اصل تأمین امنیت ملی اصل خود اتکایی و بازدارندگی در برابر تهدیدات از طریق دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی است. (29)
نقش بازدارنده سلاح شیمیایی در جنگ
در فاصله سالهای 1361 تا آخر سال 1365، عراق سلاحهای شیمیایی را در مقیاسی به کار گرفت که از جنگ جهانی اول به بعد بیسابقه بود. در این دوره، واحدهای شیمیایی ویژه، که مسئول مراقبت، ساخت و حمل و نقل مهمات شیمیایی بودند، در تمامی یگانهای نیروهای مسلح عراق جا افتادند.
واحدهایی از نیروی زمینی و هوایی عراق مأموریت شلیک این نوع سلاح را به عهده گرفتند. عراق در پیروی از الگوی واحدهای شیمیایی اتحاد جماهیر شوروی، به واحدهای نظامی شیمیایی خود چنان منزلت و موقعیتی بخشید که تقریبا به شکل یک ارتش رزمی مستقل درآمد. آنها واحدها و زیر واحدهای مسئول دفاع شیمیایی، تشعشع و اکتشاف شیمیایی، تحلیل اوضاع جوی و آلودگی زدایی را شامل میشدند. هر سپاه یک گردان، هر تیپ یا لشکر مستقل یک گروهان و هر هنگی یک دسته شیمیایی داشت. (1) با چنین آمادگی، ارتش عراق منتظر حملات تهاجمی نیروهای ایران به داخل خاک آن کشور ماند.
از سوی دیگر، با گذشت نزدیک به دو ماه آزادسازی خرمشهر و عقبنشینی اجباری عراقی به پشت مرزهای بین المللی - به استثنای نفتشهر و برخی از بلندیهای استراتژیک مرزی - آشکار شد که مجامع بینالمللی به تأمین حقوق حقه ایران، تعیین متجاوز و تنبیه آن و جبران خسارات جنگی ناشی از عمل تجاوزکارانه رژیم عراق تمایلی ندارند. در نتیجه، جمهوری اسلامی ایران در راستای استیفای حقوق خود، در صدد برآمد تا رأسا وارد عمل شود. بدین ترتیب، عملیات رمضان طراحی و آماده اجرا شد. پیش از آغاز این عملیات در تیرماه سال 1361، طبق اخبار به دست آمده از برخی از اسیران عراقی، ارتش عراق خود را برای مقابله با تهاجم نیروهای ایران با توسل به جنگ افزارهای شیمیایی آماده کرده بود. (2) با وجود این، ایران به این اطلاعات و اخبار توجهی نکرد. در نتیجه، در تاریخ 23 تیرماه سال 1361، عملیات رمضان را با هدف تعقیب متجاوز و آزادسازی بصره در شرق این شهر به اجرا در آورد. با ورود نیروهای ایران به منطقه عملیاتی و پیشروی سریع آنها به سوی اهداف از پیش تعیین شده، نیروهای عراقی علیه نیروهای پیاده و فاقد تجهیزات حفاظتی ایران از گازهای اشک آور وتهوع آور استفاده کردند. این تاکتیک در کنار بمباران گسترده هوایی و شلیک همه جانبه توپخانه سنگین مؤثر واقع شد و به از هم پاشیدن شیرازه نیروهای عمل کننده ایران و عدم فتح عملیات انجامید. هر چند هرگز آمار دقیقی از میزان گازهای شیمیایی به کار گرفته شده علیه نیروهای رزمنده ایرانی و تعداد تلفات ناشی از این گازها در این عملیات ارائه نشد، اما وجود پیکرهای شهیدانی که کوچکترین آثاری از جراحتهای ناشی از گلوله در بدنشان وجود نداشت، (3) به کارگیری گازهای سمی از سوی نیروهای عراقی را اثبات میکرد. این برای نخستین بار بود که در این جنگ، سلاح شیمیایی نقش بازدارنگی به خود گرفت و نیروهای ایران را از دستیابی به اهداف عملیاتی باز داشت در پی واقعه، روزنامه لی آنجلس تایمز چاپ امریکا نوشت: «در تابستان سال 1982 (1361)، هنگامی که نیروهای ایرانی به نزدیکی سربازان عراقی رسیدند، دشمن از عامل سیاس (اورتوکلروبنزیلید این مالونونیتریل) که به عنوان گاز اشک آور شناخته میشود، استفاده کرد. هدف از این کار، وادار کردن نیروهای دشمن به پوشیدن تجهیزات حفاظتی و ایجاد مانع در راه عملیات بود.» (4)
این تجربه موفق عراق در استفاده از گازهای شیمیایی برای مقابله با پیشروی سریع و غافلگیرانه نیروهای پیاده ایران در داخل خاک آن کشور سبب شد که مدیریت رسته جنگهای شیمیایی به طور رسمی، به سازمان رزم ارتش عراق اضافه شود.(5) و آمادگی لازم برای استفاده از عوامل پیچیدهتر و خطرناکتر شیمیایی فراهم آید. با آغاز نیمه دوم سال 1361، جمهوری اسلامی ایران به دنبال عدم فتح عملیات رمضان، با کمی تأخیر استراتژی تعقیب متجاوز را شدت بخشید و در 9 مهرماه سال 1361، در سومار، عملیات مسلم بن عقیل؛ در 10 آبانماه، سال 1361، در ارتفاعات مرزی حمرین در منطقه عمومی ایلام، عملیات محرم؛ و در 17 / 11 / 1361 در محور چزابه - فکه، عملیات بزرگ والفجر مقدماتی را اجرا کرد. عراق در واکنش به عملیاتهای مزبور، کاربرد سلاحهای شیمیایی را افزایش داد و طی ششماه، حدود ده بار آنها را علیه نیروهای ایرانی به کار گرفت. از جمله در 24 مهرماه در منطقه ساوجی، 30 مهرماه در آبادان، در 1 و 25 آبانماه در ارتفاع 5،175 آبانماه در موسیان، 28 آذرماه در تنکاب، 30 دیماه در شلمچه، 5 بهمنماه در گردنه بایره و کردستان، 19 بهمن ماه در شرهانی و سرانجام در 5 اسفندماه در شلمچه با استفاده از توپخانه و خمپاره به شلیک گلولههای شیمیایی اقدام کرد که در نتیجه آن، سیزده نفر شهید و 21 تن مجروح شدند. (6) در این حملات، برای نخستین بار از عامل شیمیایی سولفور موستارد (عامل تاولزا) استفاده شد. به نوشته لس آنجلس تایمز «عراقیها از دسامبر 1982 (آذر 1361)، به طور پراکنده، از عامل سولفورموستار به منظور درهم شکستن سازمان رزمی رزمندگان ایران در تکهای شبانه بهره گرفتند.» (7)
در پی تشدید کاربرد سلاح شیمیایی علیه نیروهای ایران، جمهوری اسلامی با صدور اطلاعیههایی ضمن محکوم کردن کاربرد این گونه سلاحها، از مجامع بینالمللی خواست تا عراق را از تکرار جنایات خود بازدارند. (8) در این زمان، ایران به دلیل نادیده گرفتن تجاوز عراق از سوی شورای امنیت سازمان ملل، با این سازمان چندان ارتباط نداشت و از مکاتبه با آن خودداری میکرد. در مقابل، عمده قوای سیاسی - تبلیغاتی خود را متوجه افکار عمومی جهان و معدود دولتهای هم پیمان خود میکرد، در حالی که طرف عراقی به شدت در سطح مجامع بینالمللی و منطقهای فعال بود و با برخورداری از حمایت گسترده قدرتهای بزرگ، از ابزارها و فرصتهای سیاسی و دیپلماتیک به نفع خود استفاده میکرد و در چنین شرایطی بود که برای خنثی کردن اقدامات سیاسی - تبلیغی ایران در مورد کاربرد سلاحهای شیمیایی وارد عمل شد و ریاض القیسی، نمایندهی دائمی عراق در سازمان ملل، اتهامات ایران را مبنی بر استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی در جنگ با این کشور به شدت نفی و اتهامات مزبور را اکاذیب و قلب حقایق توصیف کرد و افزود: «هر گاه رژیم ایران در محافل سیاسی با شکست روبهرو شده، و به این روش روی آورده است.» (9) در کنار این اقدامات، عراق با مؤثر یافتن جنگ افزارهای شیمیایی در مقابل تهاجم نیروهای پیاده جمهوری اسلامی ایران، تصمیم گرفت واحدهای جنگ شیمیایی خود را تقویت کند. به همین منظور، در آغاز زمستان سال 1361 (1983 میلادی) قراردادی را برای خرید تجهیزات گوناگون با یک شرکت سازنده وسایل فنی شیمیایی در آلمان فدرال به نام دریرایخ منعقد کرد. همچنین، برای ساخت عوامل شیمیایی پیچیده و ترکیبی، به ویژه گاز اعصاب میزان در خور توجهی از مواد شیمیایی را از منابع غربی، به ویژه ایالات متحده امریکا، انگلستان و آلمان فدرال خریداری کرد. (10) بدین ترتیب، زمانی که سال 1361 به پایان رسید، عراق تجربه دفع چهار عملیات کوچک و بزرگ نیروهای جمهوری اسلامی ایران را با استفاده از گازهای شیمیایی داشت و با گسترش محدوده کاربرد و حجم عوامل شیمیایی، مدیریت و رسته جنگهای شیمیایی به طور رسمی به سازمان رزم ارتش آن کشور اضافه شده بود.
تشدید جنگ شیمیایی و ورود عوامل شیمیایی جدید در جنگ
در سال 1362، نه تنها میزان و دفعات کاربرد سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای رزمنده جمهوری اسلامی ایران افزایش چشمگیری یافت و به طور نسبی سراسر جبهههای جنگ از جنوب تا شمال را در بر گرفت، بلکه عوامل شیمیایی مرگبارتری نیز به کار گرفته شدند که تا آن زمان، از آنها استفاده نشده بود. در واقع، در این سال، جنگ افزارهای شیمیایی به کار رفته در جنگ ایران و عراق از نظر کمی و کیفی متحول شدند.
ورود عوامل شیمیایی جدیدی همچون سم قارچی، باران زرد، گاز اعصاب با نام تابون، قارچهای سمی دیگر همچون نیوالندل، تی - 2، اچ تی - 2، کارول در کنار عوامل فسفری، ناتوان کننده و... نشان میداد که جنگ شیمیایی در جنگ ایران و عراق به مرحله نوینی وارد شده است. وال استریت ژورنال در شماره 13 مارس 1984 خود، در مقالهای با اشاره به ورود این عوامل کشنده شیمیایی در جنگ نوشت: «تأثیر تراکمی ترکیب دو عامل سمی گاز خردل و باران زرد مطلقا کشنده است. باران زرد از سموم تریکوتسین به دست میآید که از طریق انواع قارچ فوساریوم تولید میشوند و میتوان آنها را از غلات کپک زده و آلوده به دست آورد. در میان سمومی که روی پوست اثر میگذارد این تنها مادهای است که به آسانی میتوان آن را تولید کرد؛ یک میلیاردم گرم از این (نانوگرم) بر هر سانتیمتر مربع پوست باعث حساسیت خواهد شد و مقادیری به اندازه یک میکروگرم آن سلولهای پوست را از بین میبرد.» (11)
طبق آمار موجود، در سال 45،1362 بار از این نوع گازهای شیمیایی در جبهههای مختلف جنگ استفاده شده است که این تعداد چهار برابر سال پیش از آن بود. (12) افزون بر این، گستره عملیاتی آن به شدت افزایش یافت و مناطق غیرنظامی از جمله شهرها و روستاها را نیز در برگرفت تا شاید از این طریق فشار بیشتری بر کانونهای تصمیمگیری جمهوری اسلامی ایران وارد آید. هدف نهایی عراق در این دوره، وادار کردن ایران به پذیرش پایان جنگ بدون دستیابی به برتری نظامی در صحنه جنگ بود. به عبارت دیگر، عراقیها مترصد آن بودند تا هزینه هر پیروزی نظامی را به حدی برای ایرانیان افزایش دهند که از تنبیه متجاوز منصرف شوند.
از نخستین روزهای آغاز سال 1362، عراق در هر فرصت ممکن، در سراسر جبهههای جنگ به گازهای شیمیایی متوسل شد. برای نمونه، در فروردینماه این سال، نیروهای عراقی با استفاده از خمپارهانداز و توپخانه چهار بار علیه نیروهای خودی از گلولههای شیمیایی استفاده کردند و مناطق فکه (3 فروردینماه و سال 1362)، پایگاه مسلم نقابی (6 فروردینماه سال 1362) و سومار (در روزهای 9 و 18 فروردینماه سال 1362) را هدف قرار دادند که طی آن، چهار نفر در سومار مصدوم شدند. در این میان، در 21 فروردینماه، جمهوری اسلامی ایران عملیات بزرگ دیگری را با نام والفجر 1 در منطقه عمومی میسان عراق در جبل فوقی آغاز کرد که این عملیات نیز با ناکامی روبهرو شد و اهداف آن تحقق نیافت. پس از عملیات مزبور، مسئولان جنگ در ایران بار دیگر به عملیاتهای متوسط و کوچک متوسل شدند تا ضعف نیروهای خودی را برای اجرای یک عملیات بزرگ دیگر برطرف کنند. به دنبال آن، پس از سه ماه تأخیر، در فاصله یک هفته (29 تیرماه سال 1362 تا 7 مردادماه سال 1362) دو عملیات متوسط والفجر 2 و والفجر 3 در منطقه چومان و مصطفی در اربیل عراق و مهران به اجرا درآمد. به دنبال این دو عملیات، عراق موجی از حملات شیمیایی را علیه نیروهای نظامی و غیرنظامیان ایران آغاز کرد. از جمله در 17 مردادماه، و مناطق حاج عمران، شیوهرش، تمرچین، رودخانه دویرج و مناطق اطراف آن را با توپخانه و هواپیما، هدف گازهای تهوعآور و تاولزا قرار داد که در شیوه رش 24 نفر و در منطقه پادگان حاج عمران در محور پیرانشهر - رواندوز بیش از صد نفر مصدوم به همراه داشت. روز بعد نیز، روستاهای شیرواش و چند روستای مجاور پیرانشهر (دو بار در یک روز) و تمرچین هدف بمباران شیمیایی هواپیماهای عراقی قرار گرفتند که طی دو حمله پیرانشهر، 138 تن مصدوم شدند و دو تن دیگر جان باختند. در تمرچین نیز، سینفر در معرض گاز خردل قرار گرفتند و به شدت آسیب دیدند. در 23 مردادماه هم ارتفاعات قمطره (چمارته) با توپخانه هدف قرار گرفت و گازهای تاولزا مرگ سه تن و مصدومیت دویست تن دیگر را موجب شدند. روز بعد توپخانه عراق منطقه ساوجی را هدف گلولههای شیمیایی قرار داد که تلفاتی در پینداشت. (13) در پی این حملات بود که ستاد تبلیغات جنگ با انتشار اطلاعیهای به زبان انگلیسی در تاریخ 3 سپتامبر سال 1983 (12 شهریورماه سال 1362) در بیان شواهدی از حملات شیمیایی عراق به نقل از یکی از مجروحان حادثه نوشت:
«در ساعت 7 صبح روز 9 اوت سال 1983 (18 مردادماه سال 1362)، در شش کیلومتری غرب جاده پیرانشهر - رواندوز، یک فروند هواپیمای متجاوز عراقی در حالی که در ارتفاع پایین و بدون صدا بر فراز مواضع رزمندگان اسلام حرکت میکرد، نیروهای پیاده مستقر در جاده را هدف قرار داد. با این اقدام، نیروهای مستقر در جاده، صدایی شبیه به صدای انفجار گلوله توپ و پرتاپ بمب را شنیدند، ضمن آنکه ستون سیاهی از دود به هوا برخاست و قشر نازکی از پودر سیاهرنگ سطح تمامی لوازم را پوشاند. در این میان، چند گروه کوچک از نیروهای اسلام به موج گرفتگی دچار شدند و به بیمارستان انتقال یافتند. اما تقریبا در بسیاری از رزمندگان که به ظاهر کوچکترین آسیبی هم ندیده بودند، برخی از حالات غیر عادی ظاهر شد که عبارت بود از احساس درد توأم با سوزش در پارهای از نواحی بدن مانند ساق پا، و پشت و چشمها، که به تدریج بر شدت آنها افزوده میشد.»
در روزهای 7 و 8 شهریورماه سال 1362 نیز، به ترتیب مناطق سردشت و سومار هدف توپهای حاوی گازهای سمی قرار گرفتند که از تعداد تلفات و مصدومان آنها، اطلاعی در دست نیست. با آغاز نیمه دوم سال و افزایش احتمال آغاز عملیات نیروهای ایران، در سراسر خطوط تماس، بر شدت کاربرد سلاحهای شیمیایی از سوی عراق افزوده شد. در تاریخ 2 مهرماه، نیروهای عراقی ارتفاعات بازی دراز را با توپخانه هدف گلولههای شیمیایی قرار دادند که طی آن، چهار تن مصدوم شدند. سه روزبعد، منطقهای در قصر شیرین با دو گلوله شیمیایی هدف حمله قرار گرفت که در نتیجه آن، سه تن از اعضای بسیج اعزامی از تهران به شدت از ناحیه صورت مجروح شدند. در 25 مهرماه نیز، منطقه خراطها هدف گلولههای شیمیایی توپخانه عراق واقع شد. با وجود این، اوج استفاده از گازهای شیمیایی را باید مهرماه سال 1362 به هنگام آغاز عملیات والفجر 4 در منطقه عمومی سلیمانیه و محور پنجوین دانست. با آغاز این عملیات و پیشروی نیروهای ایرانی به داخل خاک عراق، نیروهای دشمن با گاز خردل به مواضع تحت تصرف رزمندگان ایران حمله کردند که در نتیجه آن، حدود سیصد نفر مصدوم شدند.(15) که تا این زمان بیسابقه بوده است. هم زمان با این حمله شیمیایی، در روز 2 مهرماه سه منطقه مریوان، روستاهای سیدلو و سردوش با توپخانه و خمپاره هدف حمله قرار گرفتند که طی این اقدام، سه تن در سر دوش مجروح شدند. این منطقه سه روز بعد بار دیگر با گلوله شیمیایی هدف حمله واقع شد. در 30 مهرماه، محور پنجوین شاهد حمله شیمیایی دیگری از سوی عراق بود. در گزارش بیمارستان لقمان الدوله حکیم در تهران، که محل بستری مجروحان این حادثه بود، به نقل از مجروحان چنین آمده است: «در ساعت 21:30، 30 مهرماه در سه کیلومتری شمال پنجوین در میان گلولههای معمولی توپهای عراقی، تعدادی از گلولههای شیمیایی منفجر شدند که در نتیجه انفجار آنها، دود غلیظی فضا را فرا گرفت و به تدریج، بویی شبیه نفت در محیط به استشمام رسید. صبح روز بعد، در افرادی که با هوای آلوده به مواد شیمیایی تماس پیدا کرده بودند، عواملی چون سوزش و آبریزش از چشمها، تاری دید، خارش، تنگی نفس، سرفه و بیاشتهایی ظاهر شد و نواحی چیندار بدن آنان تغییر رنگ داد و سیاه شد.»
در آبانماه، حجم و دفعات حملات شیمیایی افزایش بیشتری یافت. در این ارتباط، روستاهای سریش، هانی برانه و بانیجان از توابع شهرهای بانه و سردشت را میتوان نخستین اهداف دانست. در حمله به بانیجان، که در 1 و 6 آبانماه رخ داد، هواپیماهای عراق گازهای تاولزا روی منطقه فرو ریختند که در نتیجه آن، هفتاد نفر مجروح شدند. در 3 آبانماه نیز، در بانه، بمباران شیمیایی (گازموستارد) نه تن شهید و پنجاه تن مجروح در پی داشت. در حمله به مریوان، که در روز 4 آبانماه با توپخانه انجام گرفت، شانزده نفر مجروح شدند. در 16 آبانماه منطقه گرماب نیز هدف حملات شیمیایی قرار گرفت که طی آن، چهل تن مجروح شدند. در همین روز، بار دیگر منطقه عملیاتی والفجر 4، در پنجوین، با گاز اعصاب هدف قرار گرفت که هفده کشته و شصت مجروح در پی داشت.(17) با تداوم عملیات والفجر 4، و منطقه عملیاتی شیخ لر بین رودخانه شیمه و ارتفاعات سری در چهل کیلومتری خاک عراق با بمبهای شیمیایی هدف قرار گرفت که در نتیجه آن، هفتاد تن از نیروهای ایران به شدت از ناحیه چشم و ریه آسیب دیدند. در این حمله، چهار فرزند هواپیما منطقه را با گلولههای حاوی گاز شیمیایی بمباران کردند. گزارشی که خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران چند روز پس از این حادثه مخابره کرد، جزئیات بیشتری را درباره چگونگی وقوع آن بیان میکند: «ساعت 17:00 روز 16 آبانماه رژیم عراق در حالی که شکست دیگری را در منطقه والفجر 4 متحمل شده بود، منطقه بین رودخانه شیلر و ارتفاعات سری را با چهار فروند از هواپیماهای خود که به بمبهای شیمیایی مسلح بودند، هدف حمله قرار داد و این بار، نوع دیگری از بمبهای شیمیایی را آزمایش کرد. به گفته مجروحان این حادثه، با انفجار این بمبها بویی شبیه پیاز گندیده یا گاز تابون به مشام
میرسید و شش تا هفت ساعت پس از انفجار نیز، وجود این بو حس میشد. موادی که از این بمبها به جا مانده بود، شبیه گریس قرمز و چرب بوده و تا شش ساعت پس از انفجار نیز بوی آن به مشام میرسید. در اثر این بمباران، دید افراد مصدوم به طور چشمگیری کاهش یافته و بعضی از آنان دچار فینگنر کانت شدهاند و انگشتان دست را تنها از فاصله نزدیک میتوانند شمارش کنند، ولی جزئیات آن را نمیتوانند تشخیص دهند. در این عده که بیش از هفتاد نفر هستند، تحریکات شدید چشمی شامل پرخونی شدید، التهاب، کراتیت قرینه (ورم التهابی قرنیه)، ریزش اشک شدید، کاهش بینایی، درد فوقالعاده شدید در چشمها، سرگیجه، تهوع و ترس از نور مشاهده میشود. این بمبها تا شعاع یک کیلومتری روی افراد تأثیر گذاشتهاند و کسانی که در فاصله نزدیکتری از محل انفجار قرار داشتهاند، به تنگی نفس و آلرژی پوستی نیز مبتلا شدهاند. تعدادی از این افراد از تشخیص رنگ عاجزند و تنها رنگهای سیاه و سفید را از فاصله نزدیک تشخیص میدهند»
پس از این حمله و به دنبال فروکش کردن عملیات والفجر 4، از شدت حملات شیمیایی عراق در جبهههای جنگ کاسته شد، به طوری که در آذرماه یک مورد، در دیماه دو مورد و در بهمنماه سال 1362، تنها یک مورد حمله شیمیایی به ثبت رسیده است.(19) یکی از مهمترین دلایل کاهش این حملات، تغییر رویه جمهوری اسلامی ایران در برخورد با سازمان ملل، به ویژه دبیر کل بود. جمهوری اسلامی ایران به دنبال تشدید حملات شیمیایی عراق علیه مناطق نظامی و غیرنظامی، برای نخستین بار در 6 آبانماه سال 1362 (28 اکتبر 1983) طی نامهای رسمی خطاب به دبیر کل سازمان ملل اعلام کرد که عراق در جنگ علیه نیروهای ایران از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده است و تقاضا کرد که دبیر کل گروه کارشناسی را برای بررسی موضوع به منطقه اعزام کند. شش روز بعد با تداوم حملات شیمیایی عراق، جمهوری اسلامی ایران این تقاضا را تکرار کرد.(20) اما در خواستهای مکرر ایران در سازمان ملل با بیاعتنایی روبهرو شد و دبیر کل در مقابل تقاضای ایران سکوت اختیار کرد. دولت عراق زمانی که با اقدام بیسابقه ایران در توسل به دبیر کل برای جلوگیری از گسترش کاربرد سلاحهای شیمیایی روبهرو شد، حملات شیمیایی خود را کاهش داد. از سوی دیگر، برای تحت الشعاع قرار دادن اقدام سیاسی ایران، طی برنامهای به دبیر کل، ادعا کرد که ایران علیه نیروهای عراقی از سلاح شیمیایی استفاده کرده است و اعزام گروه کارشناسی به آن کشور را خواستار شد. (21) با وجود این، زمانی که دولت عراق متوجه شد. برای درخواستهای ایران در مجامع بینالمللی گوش شنوایی وجود ندارد، محدودیت به کارگیری جنگ افزارهای شیمیایی را کنار گذاشت و با آغاز نخستین زمزمههای شروع عملیات بزرگ دیگری از سوی نیروهای ایران، در اوایل اسفندماه سال 1362 تهدید کرد: «در صورت نیاز، از سلاحهای جدیدی استفاده خواهد کرد که برای ایرانیان ناشناخته است.» (22) در همین زمینه، ژنرال ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه سوم عراق، که در جبهه بصره مستقر بود نیز، در مصاحبهای اعلام کرد: «اگر شما به من نوعی سم دفع آفات بدهید که آن را در میان این کرمهای حشرات پرتاپ کنم تا آن را استنشاق کنند و جان بسپارند، آن را به کار خواهم گرفت» (23) رادیو بغداد نیز ورود عوامل شیمیایی جدید در جنگ را این چنین اعلام کرد: «برای کشتن هر نوع حشرهای، حشرهکش ویژه وجود دارد.» (24) این عبارت زمانی مفهوم حقیقی خود را نشان میدهد که بدانیم از نظر شیمیایی، بین عوامل اعصاب و حشرهکشها نوعی رابطه وجود دارد. این تهدیدها زمانی انجام میشد که عراقیها به طور گستردهای میکوشیدند تا هر گونه کاربرد گازهای شیمیایی را در جبهههای جنگ منکر شوند و آن را ترفند ایران برای تحت الشعاع قرار دادن تلفات انسانی خود در جنگ قلمداد کنند. (25) البته، مسئولان عراقی گاهی کنترل خود را از دست میدادند و با ایما و اشاره بر استفاده از سلاحهای شیمیایی صحه میگذاشتند، به طوری که وزیر اطلاعات آن کشور در پاسخ به پرسشهای خبرنگاران درباره کاربرد جنگ افزارهای شیمیایی گفت: «چرا عراق باید زیرپوش کثیفش را در ملأ عام بشوید؟» (26) بنابراین، خط مشی کلی عراق در مورد استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای ایران در صحنه سیاسی و در سطح رسانهای، پنهانکاری و در واقع، نوعی فرافکنی بود. خط مشیای که تا این زمان (پیش از عملیات خیبر در اسفند 1362)، کاملا موفقیت آمیز مینمود و سبب شده بود تا استمداد طلبی ایران در سطح جهانی به نتیجه نرسد.
با وجود این، انتشار برخی از اخبار و گزارشها در مطبوعات و رسانههای گروهی جهان درباره کاربرد گسترده جنگ افزارهای شیمیایی از سوی عراق علیه نیروهای ایرانی در جبهههای جنگ آشکار کرد که بیش از این، امکان پنهانکاری وجود ندارد و موضوع از کنترل عراق خارج شده است. تقریبا از آذرماه سال 1362 که جمهوری اسلامی ایران برای نخستین بار طی نامهای از دبیر کل برای جلوگیری از تکرار استفاده عراق از گازهای شیمیایی استمداد طلبید، تعدادی از روزنامهها و نشریات تخصصی جهان نسبت به موضوع حساس شدند و به درج مقالاتی در این باره اقدام کردند. از جمله روزنامه گاردین در مقالهای به تاریخ 5 آذرماه سال 1362، به نقل از سه پزشک انگلیسی، که برای شرکت در کنفرانس جهانی پزشکی به تهران سفر کرده و مقامات بنیاد شهید آنها را بر بالین مجروحان شیمیایی بستری در بیمارستانهای تهران حاضر کرده بودند، نوشت، شواهدی را که دولت ایران برای اثبات ادعای خود ارائه داده، آنها را متقاعد کرده که عراق برای مقابله با حمله اخیر نیروهای ایران سلاحهای شیمیایی و گازهای سمی را علیه نیروهای ایران به کار گرفته است. یکی از پزشکان انگلیسی میگوید: «عکسهای سربازان ایرانی با بدنهای ورم کرده نشان دهنده آن است که طی جنگ از سلاحهای شیمیایی استفاده شده است.» وی میافزاید: «با توجه به نوع سلاحهای مزبور، این ماده شیمیایی، نه گاز محرک اعصاب، بلکه احتمالا گاز نیتروژن خردلی بوده است.» گاردین در ادامه، با اشاره به اینکه حمله اخیر شیمیایی عراق در نزدیکی شهر پنجوین در داخل مرز عراق و در حدود سیصد کیلومتری بغداد صورت گرفته است، تأکید میکند که معلوم نیست این گازهای شیمیایی را کدام کشور تولید کرده است، اما گفته میشود که روی آثار باقی مانده از آنها علائم شوروی دیده شده است. اما این امر، تنها نشان دهنده آن است که دستگاههای پرتاپ این گازها ساخت شوروی بوده است.
این روزنامه در پایان یادآور میشود که: «صدام حسین پیش از این به ایران هشدار داده بود که اگر به خاک عراق حمله کند، با سلاحهای مرگبار این کشور روبهرو خواهد شد. شاید گاز نیتروژن خردلی همان سلاح باشد.» (27)
مدتی بعد، هفتهنامه معتبر نظامی جینز دیفنس چاپ لندن با اشاره به نقض کنوانسیون 1925 ژنو در منع تولید و استفاده از گازهای شیمیایی در جنگ، نوشت: «عراق برای مقابله با حملات موج انسانی نیروهای ایرانی در جنگ خلیجفارس از گاز محرک استفاده میکند. این گاز گوگردی است که از نفت خام در مراحل تصفیه گرفته میشود و شبیه گازی است که در آلمانها در سال 1917 در جنگ جهانی اول در جبهه غرب به کار بردند. گاز مزبور را عراق تولید میکند و به شکل گلوله توپ یا به صورت بمب، که با هواپیما به پایین ریخته میشود.» (28)
با وجود انتشار مطالبی از این دست در نشریات مختلف جهان در سه ماهه پایانی سال 1983، این مسائل هیچ گونه واکنشی را در مواضع کشورها و مجامع بینالمللی در پی نداشت و آنها همچنان، به سکوت خود در قبال کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ ایران و عراق ادامه میدادند. در نتیجه، عراقیها که نگران واکنشهای منفی دولتها، سازمانهای بینالمللی و افکار عمومی جهان بودند، در آغاز، غافلگیر شدند و با کاهش استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای ایران کوشیدند، از بروز جو ضد عراقی در جهان جلوگیری کنند. به همین دلیل، پس از پایان عملیات والفجر 4، نیروهای عراق در آذرماه سال 1362 به ندرت به جنگ افزارهای شیمیایی متوسل شدند و در طول ماههای آذر، دی و بهمن سال 1362 تنها در چهار حمله از سلاحهای شیمیایی استفاده کردند که از نظر حجم و میزان مواد آلوده کننده چندان مهم نبود و تلفاتی را نیز در بر نداشت. این حملات در 4 آذرماه در منطقه پاوه، 15 همین ماه در ایستگاه حسینیه آبادان (با یک تن مصدوم) و 25 بهمنماه در منطقه اروند رود با استفاده از خمپارههای محتوی گاز سمی انجام شد که تلفاتی را در بر نداشت. البته، این وضعیت چندان دوام نیافت. عراقیها که از سکوت دولتها و مجامع بینالمللی در قبال استعمال گازهای شیمیایی علیه نیروهای ایرانی اطمینان پیدا کرده بودند، در اسفندماه سال 1362، با استفاده از گازهای شیمیایی چنان جهنمی رابه پا کردند که تا آن زمان بیسابقه بود. آنها طی یک ماه، چهارده بار به حملات شیمیایی متوسل شدند که چهار برابر از حملات سال پیش بیشتر بود. (29) افزون بر این، آنها سلاح جدیدی را آزمایش کردند که پیش از آن، هرگز در جنگی به کار نرفته بود که از آن جمله میتوان به عامل اعصاب یا گاز تابون اشاره کرد.
در روزهای آغازین اسفندماه 1362، عراقیها که طبق معمول هر ساله منتظر آغاز عملیات بزرگ زمستانی دیگری از سوی نیروهای ایران بودند، هشدار دادند که در صورت نیاز، از سلاح جدیدی که برای ایرانیان ناشناخته است، استفاده خواهند کرد. (30) با وجود این، ایران با بیاعتنایی نسبت به این تهدیدهای، در روزهای دوم و سوم اسفند در فاصلهای کمتر از یک روز عملیات فرعی والفجر 6 در منطقه دهلران و ارتفاعات چیلات و عملیات اصلی خیبر را در منطقه عمومی بصره و محور هورالهویزه - پاسگاه زید آغاز کرد و بدین ترتیب، گام بزرگ دیگری را برای ورود به خاک عراق و شکستن قدرت نظامی این کشور برداشت. با آغاز عملیات والفجر 6، عراقیها که نیروی اصلی خود را در جبهههای جنوب متمرکز کرده و منتظر حمله ایران در این منطقه بودند، در مقابل حمله نیروهای ایران در همان نخستین ساعات آغاز حمله و پس از روشن شدن هوا، به سلاحهای شیمیایی متوسل شدند و مناطق آزاد شده العزیز و شط علی را با گاز خردل هدف قرار دادند. در این حمله، ششصد تا هفتصد نفر از نیروهای ایران جمعی گردان شهید کامیاب از تیپ 129 نجف اشرف از سپاه چهارم قدس (نیروهای طرح لبیک یا خمینی)، که در منطقه شط علی مستقر بودند، از ناحیه صورت، به ویژه چشمها به شدت مجروح شدند. (31) در پی این حمله بود که جمهوری اسلامی ایران تهدید کرد اگر سازمان ملل موضوع قاطعی در قبال استفاده از سلاحهای شیمیایی اتخاذ نکند، این کشور برای دفاع از خود، مقابله به مثل خواهد کرد. حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، در خطبههای نماز جمعه تهران در 3 اسفندماه سال 1362، خطاب به سازمان ملل هشدار داد اگر عراق به استفاده از سلاحهای شیمیایی ادامه دهد، ممکن است ایران به استفاده از این سلاحها مجبور شود. وی گفت: «ما در حال حاضر، به عدم استفاده از تسلیحات شیمیایی متعهدیم، اما نمیدانم این تعهد تا چه مدت پایدار بماند.... در صورت عدم اتخاذ یک موضع قاطع از سوی سازمان ملل، این سازمان مرتکب جنایتی علیه بشریت میشود که حتی آب زمزم نیز نمیتواند آن را پاک کند.» وی همچنین تأکید کرد: «تاکنون، نمیخواستیم از تسلیحات شیمیایی استفاده کنیم، اما در صورت ادامه استفاده عراق از تسلیحات شیمیایی، نمیتوانیم برای همیشه منتظر اقدام سازمان ملل بمانیم. (32)
هم زمان با این تهدیدهای، ایران به ابتکار دیگری دست زد و با جلب موافقت برخی از کشورهای اروپایی از جمله بلژیک، هلند، سوئیس، سوئد، انگلستان، فرانسه و اتریش،(33) تعدادی از مجروحان شیمیایی را برای مداوا به این کشورها اعزام کرد. نخستین گروه از این مجروحان در روز 3 اسفندماه به آمستردام وارد شد و پنج تن از آنان در بیمارستان عمومی شهر فنت و پنج نفر دیگر در بیمارستان دانشگاه انزشت بستری شدند. همچنین، پنج نفر پس از اعزام به لندن به یک مرکز درمانی انتقال یافتند.(34) این اقدام ایران از نظر سیاسی - تبلیغی بسیار مؤثر واقع شد و جهانیان در مقابل واقعیتهای انکارناپذیر جنگ و استفاده از سلاحهای شیمیایی قرار گرفتند. بدین ترتیب، موضوع اعزام مجروحان شیمیایی ایرانی به کشورهای اروپایی در صدر اخبار رسانههای گروهی جهان قرار گرفت و صدها گزارشگر و خبرنگار به سوی بیمارستانها سرازیر شدند تا آخرین خبرها را به گوش شنوندگان و خوانندگان خود برسانند. به دنبال این اقدامات، به تدریج، زمزمههایی مبنی بر محکومیت کاربرد جنگ افزارهای شیمیایی در گوشه و کنار جهان برخاست. فرانسه، متحد اصلی عراق در اروپا، از جمله نخستین کشورهایی بود که استعمال تسلیحات شیمیایی را محکوم کرد. ماکس گالر سخنگوی دولت فرانسه در 3 اسفندماه سال 1362 در مصاحبهای خطاب به گزارشهای گفت: «مخالفت فرانسه با جنگ شیمیایی صریح و قاطعانه بوده است.»(35) اما در جمهوری اسلامی ایران، این اقدام زود هنگام دولت فرانسه تلاش این کشور برای تحت الشعاع قرار دادن افشای همکاری تسلیحاتیاش با عراق تعبیر شد. به هر حال، با افشای اخبار بیشتری از مجروحان شیمیایی ایران در جهان، آرام آرام کشورهای بسیاری به صف مخالفان حملات شیمیایی پیوستند و بدون اشاره به نام عراق، استعمال گازهای شیمیایی را محکوم کردند.
با وجود همه اینها، استفاده عراق از گازهای شیمیایی در عملیات والفجر 6، پایان راه توسل به این گونه سلاحها در سال 1362 نبود و نیروهای این کشور هنوز سلاح ناشناخته وعده داده شده و را به کار نگرفته بودند. با آغاز عملیات بزرگ خیبر در 3 اسفندماه، فرصت آزمایش این سلاح نیز به دست آمد. در این عملیات، نیروهای بسیج و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی موفق شدند جزایر مهم و استراتژیک مجنون را که یکی از مراکز مهم استخراج نفت عراق بود، به تصرف خود در آورند و با سرعت حیرت آوری، استحکامات دفاعی نفوذ ناپذیری را در آنجا سازمان دهند. از سوی دیگر، عراقیها به دلیل اهمیت استراتژیک منطقه، نمیتوانستند اجازه دهند که جزایر مجنون در دست نیروهای ایران باقی بماند؛ بنابراین، پاتکهای بسیار سنگینی را علیه نیروهای مستقر در جزایر انجام دادند و تمام توان خود را به کار گرفتند تا با استفاده از انواع سلاحهای متعارف به ضد حملات خود ادامه دهند، به طوری که حتی موفق شدند بخشهایی از جزیره مجنون را از دست نیروهای ایرانی خارج کنند، اما پس از پنج روز پاتکهای ناموفق، به سلاحهای شیمیایی متوسل شدند و در روز 8 اسفندماه، با استفاده از بمبهای حاوی گاز خردل و تابون جزایر مزبور را بمباران کردند. براساس آمار ارائه شده از سوی نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل به این سازمان، 1100 نفر از نیروهای ایران در نتیجه استنشاق گاز خردل و اعصاب مصدوم شدند. (36) برخی از منابع دیگر از جمله سالنامه سیپری (37) آمار ثبت شده مصدومان را در حمله 27 فوریه 1984 (8 اسفندماه سال 1362) در جبهه جنوب و هورالهویزه، سه هزار نفر اعلام کرد که در اثر بمباران هوایی، با استفاده از گازهای مایکوتوکسین، موستارد و تابون مجروح شدهاند. (38)
در پی این حمله، دکتر علی اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه وقت ایران، در نامهای به دبیر کل سازمان ملل از وی خواست. تا برای بررسی مسئله استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی، گروه کارشناسی را به ایران اعزام کند. در این نامه، تاکید شده بود که طی چهار سال جنگ، حدود هفتهزار نفر از نیروهای ایرانی در اثر به کارگیری سلاحهای شیمیایی از سوی عراق کشته یا مجروح شدهاند.(39) این درخواست ایران با پذیرش دبیر کل همراه بود؛ بنابراین، تصمیم گرفته شد از 22 تا 29 اسفندماه سال 1362 (13 تا 19 مارس 1984)، یک هیئت کارشناسی به ایران اعزام شود. (40) در همین حال، خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل سازمان ملل، با انتشار اطلاعیهای بدون اشاره به نام عراق، کاربرد سلاح شیمیایی را در هر مکان و زمانی به شدت محکوم کرد. (41)
اقدامات سیاسی - تبلیغی جمهوری اسلامی ایران در سطح جهانی و مکاتبات آن با دبیر کل سازمان ملل در کنار انتشار اخبار روزانه مربوط به اظهار نظر پزشکان و متخصصان بیمارستانهای کشورهای اروپایی که مصدومان سلاحهای شیمیایی در آنها بستری بودند، مبنی بر وجود شواهد انکار ناپذیری از عناصر شیمیایی گاز خردل، بوتان، فسفر و... در خون و ادرار مصدومان تحت معالجه، بازتاب گستردهای در محافل سیاسی و رسانههای گروهی جهان داشت. فشارها به حدی زیاد بود که بسیاری از کشورهای حامی عراق از جمله امریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان فدرال و... با انتشار اطلاعیههایی استعمال گازهای شیمیایی را علیه نیروهای جمهوری اسلامی ایران تأیید و محکوم کردند.(42) بدین ترتیب، مسئله کاربرد سلاحهای شیمیایی از سوی عراق در جنگ علیه ایران، ابعاد بینالمللی به خود گرفت و سازمانهای بینالمللی، مانند صلیب سرخ جهانی، که حافظ کنوانسیون ژنو درباره قوانین جنگی است، وارد صحنه شدند و به طور غیر مستقیم، عراق را به استفاده از تسلیحات سمی در جنگ با ایران متهم کردند. طبق اعلام این سازمان: «استفاده از مواد سمی در جبهه جنگ با احترام به اصول انسانیت منافات دارد و نقض قوانینی و عرف جنگ است.»
اما هیچ یک از این اقدامات نتوانست مانع از تداوم توسل عراق به گازهای شیمیایی شود. در جو بینالمللی ایجاد شده علیه عراق، بغداد با تکذیب کاربرد این گونه سلاحها، تمامی کشورها، سازمانهای بینالمللی و رسانههای گروهی جهان را که علیه این کشور موضعگیری کرده بودند. مورد ناسزا قرار داد، آنان را به ریاکاری متهم کرد و(44) جراحت مصدومان ایرانی بستری در بیمارستانهای اروپایی را ناشی از انفجار در یک کارخانه شیمیایی در مرکز ایران دانست. افزون بر این، مقامات بغداد پا را فراتر گذاشتند و کاربرد سلاح شیمیایی را برای دفاع از کشورشان لازم دانستند، از جمله هشام صباح الفخری، فرمانده نیروهای عراق در شرق بصره، اعلام کرد: «برای حفاظت از کشور و شرفمان هر چه از دستمان برآید. انجام میدهیم». وی افزود: «عراق حق استفاده از سلاحهای شیمیایی را برای خود محفوظ میدارد.». (45) از سوی دیگر، ژنرال ماهر عبدالرشید، فرمانده جناح جنوبی جبهه عراق، اعلام کرد: «من شخصا گفته بودم برای متوقف کردن تهاجم به کشورم، به هر وسیلهای متوسل خواهم شد. دشمنی که از مرز عراق عبور کند، بایستی نابود شود. منظورم از بیان این مطلب این نیست که به سلاحهای شیمیایی متوسل شدهام، بلکه معتقدم اگر ضروری باشد، نمیتوانم به فرمانی که از بالا میرسد، جواب منفی دهم؛ زیرا، این قبیل تصمیمات نمیتواند از سوی یک سپهبد اتخاذ شود». وی افزود: «اگر خانه شما از پشه پر شود، چه کاری انجام میدهید؟» (46)
براساس چنین استدلالی بود که عراقیها علیرغم وجود فشار سنگین بینالمللی، برای باز پسگیری جزایر مجنون و به کاربرد سلاحهای شیمیایی در روزهای پایانی سال 1362 ادامه دادند و کوشیدند به هر نحو ممکن، از ادامه عملیات خیبر جلوگیری کنند. آنها در روزهای 10 و 11 اسفندماه منطقه طلائیه را هدف حملات شیمیایی قرار دادند و در روزهای 23،20،19،16 و 30 اسفندماه، هم زمان با حضور کارشناسان سازمان ملل در منطقه، شدیدترین حملات شیمیایی را متوجه جزایر مجنون کردند که براساس آمار غیر رسمی، حدود 2500 تن از نیروهای ایران در این حملات مصدوم شدند. تنها در حمله 19 اسفندماه، 543 تن از نیروهای رزمنده در نتیجه اسنشاق ترکیبات گاز خردل و تاولزا مجروح شدند و در 30 همینماه، 370 تن از این نیروها تحت تأثیر گاز اعصاب (تابون) قرار گرفتند و به شدت مصدوم شدند. عراقیها در روزهای 24،23 و 27 اسفندماه، افزون بر حمله شیمیایی به منطقه عملیاتی خیبر، مناطق البیضه، حسینیه و جفیر را نیز هدف حملات شیمیایی قرار دادند که در البیضه 153 نفر و در حسینیه، 50 نفر مصدوم شدند(47) در مجموع، در سال 1362، حملات شیمیایی عراق نسبت به سال پیش تشدید شد و به پنجاه حمله رسید. رژیم بغداد در توسل به سلاحهای شیمیایی و میکروبی از عوامل جدیدی استفاده کرد که میزان کشندگی و پایداری آنها در محیط به مراتب بیشتر بود. همچنین، وسعت مناطقی که عراق در آنها از سلاح شیمیایی استفاده کرد، چندین برابر وسعت مناطقی بود که پیش از این، هدف حملات آن قرار گرفته بود. سازمان ملل نخستین بار، هیئت کارشناسی خود را به دعوت جمهوری اسلامی ایران از 23 تا 29 اسفندماه به منطقه روانه کرد تا به بررسی و جمعآوری شواهد و اطلاعات موجود درباره کاربرد گازهای شیمیایی بپردازد که گزارش آن، پس از بازگشت از تهران در 21 ماه مارس 1984 (1 / فروردین ماه / 1363) به دبیر کل سازمان ملل تسلیم شد. (48)
حال این پرسشها مطرح میشود که آیا چنین گزارشهایی توانست از تکرار استعمال گازهای شیمیایی در جبهههای جنگ ایران و عراق جلوگیری و کشورهای جهان و مجامع بینالمللی مسئول را به اقدام موثر برای جلوگیری از تکرار آن وادار کند؟ آیا شورای امنیت سازمان ملل پس از دریافت گزارش هیئت حقیقت یاب به طور قاطع اقدام مؤثری انجام داد و با صدور قطعنامهای لازم الاجرا، کشور مجرم را مجازات کرد؟ آیا عراق بار دیگر به سلاحهای شیمیایی متوسل شد؟ پاسخ ایران به این حملات چه بود و سرانجام اینکه روند استفاده از این سلاحها چگونه بود؟ اینها پرسشهایی هستند که در ادامه این مبحث در شماره آینده، به تفضیل به آنها پرداخته خواهد شد.