امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مشغله فکري در خيابان

#1


 
                                                                                                         
مشغله فکري در خيابان 1

درست مانند ايستادن پشت چراغ قرمز است. فرق نمي کند خواه شما عابر باشيد يا راننده خودرو. وقتي چراغ قرمز را مي بينيد توقف مي کنيد و وقتي چراغ سبز را مي بينيد حرکت مي کنيد. آيا تا به حال فکر کرده ايد چه عاملي باعث توقف يا حرکت شما بر اساس عملکرد چراغ راهنما مي شود؟ آيا اين امر از ترس شما ناشي مي شود يا از آگاهي و تدبير شما نشات مي گيرد؟ آيا اين کار را هميشه بر اساس آگاهي انجام مي دهيد يا اين امر تبديل به يک اصل غريزي شده است؟ اگر اين امر آگاهانه صورت مي گيرد پس چرا هنگامي که در حال صحبت کردن با شخص کنار دستي خود يا سخت مشغول مکالمه با تلفن همراه خود هستيد و حواس تان اصلاً به محيط پيرامون تان نيست در برابر تغيير رنگ چراغ راهنما واکنش نشان مي دهيد؟

پاسخ به اين سوال ها اگرچه به نظر خيلي ها ساده به نظر مي رسد يا حتي طرح اين موضوع از ديد بسياري امري بديهي و کاملاً بي نتيجه محسوب مي شود، اما واقعيت اين است که ورود فکر و انديشه در زندگي روزمره آدمي از همين اصول بديهي سرچشمه مي گيرد و در قالبي اساسي تر يعني فلسفه يي که تعريفش استفاده از فکر و انديشه و تمايز ميان اصول بديهي و امور عقلي است مي تواند در جاي جاي زندگي ما نقشي بسيار تعيين کننده داشته باشد. پس مي توان فلسفه و فلسفه ورزيدن و به اصطلاح خيلي دقيق تر و بومي فلسفيدن را وارد زندگي روزمره خودمان کرد. به شرطي که اصول و مقدمات فکر کردن، رويا ديدن، در توهم غرق شدن و نيز امور اوليه بديهي و امور فطري را از هم بازشناسيم تا در فرآيند فکر کردن در دام خطا نيفتيم.

وقتي در برابر پرتاب يک شيء به سمت مان واکنش نشان مي دهيم و با تغيير جا مانع از برخورد آن شيء به خودمان مي شويم هيچ گاه زمان فکر کردن نداريم. چرا که اگر بخواهيم فکر کنيم و سپس اقدام به اين امر کنيم قطعاً آسيب مي بينيم. اين امر به صورتي فطري و غريزي در وجود و در قواي حس و فاهمه ما نهفته شده است. اما وقتي مي خواهيم لباس بخريم يا ازدواج کنيم قطعاً واکنش قبلي از ما سر نمي زند. بسيار محتاط و با آزمون و خطاهاي چنددفعه يي دست به اين کار مي زنيم تا مبادا از کرده خود پشيمان شويم. پس اعمال و رفتار ما در يک حالت کلي به دو قسم تقسيم مي شود؛ امور فطري و ذاتي که در درون ما وجود دارد و ما در تصميم گيري هاي آني و غيراختياري در برابر امور واکنش نشان مي دهيم. از سوي ديگر اموري که براي انجام آنها فکر خود را به اصطلاح به کار مي اندازيم و هميشه هم جواب هاي متفاوتي در برابر اين امور نه تنها از سوي شخص بلکه از تک تک افراد بشر سر مي زند.

حال مي توانيم به اين نکته بينديشيم که در کارهاي روزمره خودمان چه کارهاي فطري انجام مي شوند و چه کارهايي با استفاده از قوه عقل و فکر به ثمر مي نشينند. اين همان فلسفيدن در زندگي روزمره و در برابر کارهايي که انجام مي دهيم، است.

اما تمام مساله به همين جا ختم نمي شود. بايد ديد در صورت متعالي تر يعني در زندگي اجتماعي، سياسي و نيز مواجهه با امور فردي، در جوامع سنتي، صنعتي يا زندگي در يک دنياي مدرن فلسفه چگونه مي تواند در خوردن و آشاميدن، راه رفتن، مطالعه کردن و حتي کار کردن در يک اداره يا در شرايط سخت
کارگري مي تواند کمک حال ما باشد.
..

 [ ᴇvɪʟ ]
사람들의 수용을 위해 사는 경우, 거절로 죽을거야 

..
پاسخ
 سپاس شده توسط ♥♥RaaHaa♥♥
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان