دست هایم را بفشار رفیق
از لمس دو رنگی ها خسته ام
از لمس دو رنگی ها خسته ام
*
*
زمانی اون چیزی که ارزومون بوده رو به دست میاریم
که دیگه ارزومون نیست
*
*
درسته زندگی سخته اما اگه یکم قشنگتر بهش نگاه کنی واست گلستان میشه
*
*
دم چشمهایت گرم
با ان دوستت دارم های عاشقانه اش
از زیر زبانت که نمی توان حرفی کشید
*
*
ادمای امروز اینقدر عجیب نیستند که ما تصور می کنیم
ادمای امروز اینقدر عجیبند که ما نمیتونیم تصور کنیم
*
*
بزرگترین اشتباه کودکیم این بود که میخاستم زود بزرگ شوم
*
*
انقدر فریاد هایم را سکوت کرده ام که اگر به چشمهایم نگاه کنی کر می شوی
*
*
وقتی که خدافظی کرد
در انتظار این بودم که بگوید
داشتم امتحانت میکردم
*
*
من غریب دیروز اشنای امروز و فراموش شده ی فردایم پس در اشنایی امروز مینویسم تا در فراموشی فردا یادم کنی
*
*
شاید کودکان از زندگی اگاهند که ان را باگریه کردن شروع میکنند
*
*
چقدر عجیبه که:
تا وقتی مریض نشی کسی برات گل نمیاره
تا فریاد نکنی کسی به طرفت بر نمیگرده
تا گریه نکنی کسی نوازشت نمیکنه
تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمیاد