معنی اسم حامد به فارسی

[✘PETER✘]

حامد
دانشمند مشهور کشور عثمانی ( و . قونیه 900 - ف. 985 ه. ق . ) . پس از تحصیل علوم رسمی از موطن خود به قسطنطنیه رفت و بحلقه تدریس چیوی زاده محمود ( پدر زن خویش ) و دیگر دانشمندان در آمد . آنگاه در بروسه و کوتاهیه وا ستانبول مدتی مدید بتدریس پرداخت . در سال 954 در مغنسیا و بعد در شام و مصر و بروسه و سرانجام در قسطنطنیه بقضاوت مشغول شد . در سال 964 قاضی عسکر روم ایلی بود و سپس معزول و متقاعد گردید. بعد در 982 شیخ الاسلام گردید . از مولفات وی (( فتاوای حامدیه )) است .
حمد, ستایش کننده, ستاینده, ستایشگر, سپاسگزار (به معنی سپاسگزار مدافع شمشیر)
( اسم ) 1 - ستاینده ستایشگر . 2 - سپاسگزار . جمع : حامدین .
یکی از مشاهیر خطاطان وی اولین کسی است که خط کوفی را بخط نسخ تحویل کرد

ابو حامد
یکی از علمای شافعی

ابو حامد اسفراینی
فقیه شافعی که ریاست دین و دنیا در بغداد بدو منتهی گشت

ابو حامد دوستان
یکی از مشایخ متصوفه بمائه چهارم

حامد افندی
اوراست حاشیه بر مر آت الاصول

حامد الاغر
یکی از فارغ التحصیلان دارالمعلمین بیروت و اوراست حقایق التاریخ الاسلامی

حامد بیک طیفور
یکی از متاخرین شعرای عثمانی

حامد جبروتی
محمود جبروتی مکنی بابی محمد ساکن مکه علم و عبادت در او بکمال رسید

حامد حسین
موسوی هندی نیشابوری صاحب عبقات الانوار فرزند سید محمد قلی

حامد صائدی
ازدی او را در اعداد صحابه پیغمبر شمرده

حامد علی میرزا
پسر واجد علی شاه پادشاه اخیر هندوستان

حامد عمادی
ابن محمد قونوی عمادی مفتی روم اوراست الفتاوی الحامدیه در فقه و بمذهب ابوحنیفه که ابن عامر آنرا تنقیح و بنام تنقیح الفتاوی الحامدیه نامیده است

حامد لواف
یا حامد لفاف بتوفی در فصل چهارم از باب پنجم تاریخ خود او را در عداد مشایخ اسلام شمرده است

حامد کرمانی
پدر ابوحامد افضل الدین احمد بن حامد کرمانی مورخ معاصر زنگی و پسر وی تکله

ابوحامد
ناحیتی بشمال شرقی سودان بر ساحل دریای احمر

ثقه الحامدی
شهاب الدین

حامدی
گویا قزوینی است هر قسم شعر میگوید و چنان بلند پرواز و خودپسند است که امیر خسرو را بزحمت قبول دارد

حامدی قمی
از ناظمان زمان شاه طهماسب ماضی است

محامد
جمع محمده
( اسم ) جمع محمدت .

[_wιɴɴer_]

خوبه.مبارک صاحبش باشه.

[♥YASNA♥]

نخوندم ولي سپاس

[خخخخ]

بلی:|

خخخخخخ حامدین^_^