30-11-2014، 19:15
کارگردان : Ava DuVernay
نویسنده : Paul Webb
بازیگران : David Oyelowo, Carmen Ejogo, Tom Wilkinson
هزینه تولید: نامشخص
محصول کشور: بریتانیا | ایالات متحده آمریکا
کمپانی توزیع کننده: Paramount Pictures
خلاصه داستان : این فیلم سه ماه از زندگی مارتين لوترکينگ جونيور در سال ۱۹۶۵ را روایت میکند.
«سلما/ Selma» داستان روابط حياتی و اتفاقات زندهای است که سالها پيش در خيابانهایی، که عادت داشتند وقايع بیرحمانه را ناديده بگيرند و بعد گزارششان کنند، رخ داده است و امروز از دل تاريخ بيرون کشيده شده تا بتواند روحيهای، که برخی از فيلمها میتوانند يا میخواهند داشته باشند، را حفظ نمايد. «سلما» اثر انسانی حيرت آوری در مقياسی عامه پسند است، که توسط گروهی از هنرمندان غيرعادی ساخته شده است.
با تماشای نسخه ناتمامی از فيلم، به عنوان نخستين اکران عمومی، در جشنواره بنياد فيلم آمريکا، کمتر کسی میتوانست احساس کند که پای يک فيلم زندگينامه ای نشسته است. اين فيلم از چنان خلاقيت، اهميت، شوخ طبعی و مهمتر از همه عواطفی برخوردار است که نه تنها همتايانش را خيلی زود از ميدان به در میکند، بلکه پيامش را تمام و کمال روی پرده سينما حک میکند.
حتي نوشتههای روی فيلم چيزی تازه در خود دارند. اين نوشتهها در فونت courier new در قالب مُهر FBI سه ماه از زندگی مارتين لوترکينگ جونيور در سال ۱۹۶۵ را پوشش میدهند. او در اين مدت سعی کرد تا از قانون حق رأی محافظت نمايد. در شرايطی که ليندون جانسون (با بازی تام ويلکينسون) با بی ميلی اين تغيير سياست را اجرا میکرد و فرماندار آلاباما جرج والاس (با بازی تيم راث) با تمام وجود از هر اقدامی در داخل سلما جلوگيری میکرد، سفر لوترکينگ به داخل شهر و طراحی سه راه پيمایی-رويداد مسالمت آميز منجر به باز شدن چشمهای ملت آمريکا به شرايط حاکم در جنوب کشور گرديد.
عنوان فيلم، دقيق است. سومين فيلم کارگردان، آوا دوورنی، شرح وقايعی است که جريانات را در سلما تغيير دادند و نشان میدهد که چطور قدرتی، که برخی اقدامات به يک واژه میدهند، در آن احساس میشود. ديويد اويلوو که اخيراً در فيلم مستقل «هزاردستان/Nightingale» و فيلم «خشنترين سال/A Most Violated Year» ظاهر شده، توانسته شخصيت کينگ را از همان فريم اول دربياورد و هالهای از ويژگیهای مختص او را، که اغلب از زبان ديگران شنيدهايم، به تصوير بکشد.
يکي از اين افراد کورتا کينگ (با بازی کارمن اجوگو) است که دوورنی ساعات زيادی را در کنار او در خانهاش گذرانده است تا بتواند سد محکم بين مارتين و او را از بين ببرد. او که از تهديد به مرگها و گزارشات مبنی بر کافر بودن مارتين به ستوه آمده، در مجموعه ای از گفتگوهای دونفره درباره احساسات واقعی شوهرش با او صحبت میکند. ممکن بود اين صحنه ها به راحتی در دستان يک کارگردان اشتباهی به ملودرامی خسته کننده تبديل شوند، اما دوورنی- که در کار استوديویی تازه وارد اما در روابط با سياه پوستها خبره است («دنبال خواهم کرد/I will Follow»، «وسط ناکجاآباد/Middle of Nowhere») خيلي خوب توانسته از پس جزئيات برايد.
البته سخنرانیهای منحصر به فرد کينگ در روايت فيلم گنجانده شدهاند، به طوری که تهديدها و موانع باعث شدند حاميانش دچار سردرگمی و خشم انتقامی شوند. از نظر آنها اويلوو و دوورنی با هوشمندی هر يک را برنامه ريزی کردهاند و يک قوس عاطفی قدرتمند را برای بازی اويلوو در نظر گرفتهاند و در عين حال ساير عوامل برجسته فيلم را نيز نمايش دادهاند و اينها برای هر کس که تنها يک فريم از فيلم را ببیند اثبات میشوند.
فيلمبردار، برادفورد يانگ، که در فيلمهای قبلی دوورنی و فيلمهایی نظير «آنها بدن قديسان نيستند/ Ain't Them Bodies Saints» و «شهر ناآرام/Restless City» کار کرده است، فيلم را در قالب تابلوهای آفتاب سوخته ضمن استخراج تاريکی و سرخی عميقی، که به راحتی ديده میشود، فيلمبرداری کرده است.
علاوه بر اصلاحات غيرعرف خاص خود، او از لنز عريض برای نمايش مردم، يا فيلمبرداری ناقرينه خصوصيات و جزئيات استفاده کرده است. يانگ و دوورنی تقريباً در تمام صحنه ها به اعتلای يکديگر کمک کردهاند. اين فيلم فوقالعاده، دقيقاً حس و حال خود راهپيمایی مونتگومری يا نخستين مقابله تظاهرکنندگان با نيروهای پليس در سراسر چل ادموند پتوس را زنده می کند. با اعتماد به برخی صحنه های تلويزيونی، دوورنی و يانگ به مونتاژ قدرتمندی از خشونت و کينه دست يافتهاند.
بازيگران مکمل نيز به طرز عجيبی در قالب همتايان واقعی خود فرو رفتهاند، به طوری که دوورنی و پل وب تکههای ارزشمندی از درام را در فيلمنامه خود برای افرادی مانند آنی کوپر (با بازی اپرا وينفری)، آمليا بوينتون (با بازی لورين توسان)، کاگر لی (با بازی هنری جی ساندرس) و جيمی لی جکسون (با بازی کيث استانفيلد) پيش بينی کردهاند. در مورد لحن فيلم بايد گفت که اين اثر را میتوان در قالب يک تريلر سياسی موجز با گفتگومحوری درباره استراتژی و شناسایی ضعف اپوزيسيون قرار داد.
دوورنی در جایی گفته که فکر بررسی زندگی کينگ هرگز از ذهنش دور نبوده است، تمرکز بر روابط مدرن نسبت به موضوع اصلی و سبک جذابتر است. اما سازگاری همه جا ديده میشود.
کارگردان با اجتناب از کليشه های اين ژانر برای نزديکتر شدن به حقايق اين دوران توانسته مستندی پويا، دقيق و در عين حال قوی از دوران دهه ۶۰ بسازد، بله، اما دوربينش به جای زوم کردن روی لباسها و تغييرات مد، روی چهرهها و ايدهها مکث میکند. بیعدالتی امروز و هر زمان ديگری وجود داشته و اين فيلم با اميدواری اين حقيقت را به يادمان میآورد.